به گزارش آیندگان؛ در ماههای اخیر، ایران شاهد تغییرات اجتماعی بیسابقهای بوده است. گزارش نیویورکتایمز نشان میدهد که نسل جوان، بیاعتنا به محدودیتهای رسمی، با شجاعت در حال بازپسگیری فضاهای عمومی است؛ روندی که تهران و بسیاری از شهرهای دیگر را دستخوش نوعی رنسانس فرهنگی کرده.
کنسرتهای روباز با حضور هزاران زن و مرد با موی باز، اجراهای خیابانی راک، جشنوارههای هنری رنگارنگ، مهمانیهای خودجوش در کافهها و مراکز خرید و حتی رقصندگان هیپهاپ در شیراز بخشی از این تصویر تازهاند.
این تغییرات در تضاد کامل با فضای امنیتی پنج سال پیش است؛ زمانیکه زنان بهدلیل چند تار موی بیرونمانده بازداشت میشدند و رقصیدن در فضای عمومی ممنوع بود. با این حال، جوانان امروز با اتکا به شبکههای اجتماعی، بیهراسی از بازداشت و تمایل به زندگی بدون «دوگانگی»، خطوط قرمز رسمی را یکییکی عقب راندهاند.
دولت مسعود پزشکیان که درگیر بحرانهای اقتصادی، پیامدهای جنگ با اسرائیل و کمبود منابع است، تاکنون برخورد سختی نکرده و حتی با برگزاری «کنسرتهای شادی» بهطور محدود همسو شده است؛ اقدامی که بیش از یک میلیون نفر را جذب کرد. اما همزمان، محافظهکاران هشدار دادهاند این روند «انقلاب اسلامی را تهدید میکند» و گزارشهایی از فشارهای امنیتی برای کنترل دوباره جامعه منتشر شده.
با وجود این، تحلیلگران این شادی جمعی را شکلی از مقاومت میدانند؛ ادامهٔ همان روحیهای که پس از مرگ مهسا امینی در ۲۰۲۲ به کنار گذاشتن حجاب اجباری منجر شد. نسل جوان ایران میگوید نمیخواهد به عقب بازگردد.
در ادامه، ترجمه کامل گزارش فرناز فصیحی و صنم ماحوزی که با تیتر اصلی «Outdoor Concerts? Uncovered Hair? Shimmying in Public? Is This Iran» روز اول دسامبر ۲۰۲۵ در نیویورک تایمز منتشر شده را بخوانید؛
هزاران دختر و پسر جوان، با موی باز، تیشرت و جین، در یک کنسرت پاپ روباز و شلوغ بالا و پایین میپریدند، میرقصیدند و آواز میخواندند. در نقطهای دیگر از شهر، جوانها با ضربآهنگ یک گروه موسیقی هارد راک خیابانی، سر و تن میجنباندند. و صدها نفر در شهر میچرخیدند تا هفته طراحی (Design Week) را تجربه کنند؛ جشنوارهای از سازههای هنری عظیم و رنگارنگ، نمایشهای نور و موسیقی زنده در چندین نقطهٔ مختلف.
این نیویورک یا برلین نیست. این تهران است، پایتخت ایران؛ جایی که جوانان طی ماههای اخیر رنسانسی اجتماعی را رهبری کردهاند. ماه گذشته، یک جشنوارهٔ پنجروزهٔ جَز، کافهها و گالریها را به سالن اجرای موسیقی تبدیل کرد.
این صحنه تضادی تند با تنها پنج سال پیش دارد؛ زمانی که زنان میتوانستند بهخاطر نمایان بودن چند تار مو مورد ضربوشتم قرار گیرند و به داخل ونهای پلیس کشیده شوند، نیروهای امنیتی خانهها را برای برهمزدن مهمانیها یورش میبردند و رقصیدن در فضای عمومی ممنوع بود.
دنیا امیری، منتقد مد و طراح ۳۳ ساله در تهران، در گفتوگویی گفت: «جامعه با سرعتی بسیار بالا در حال تغییر است، تقریباً مانند تعویض پوست. جدای از گشایشهایی که در فضاهای اجتماعی میبینیم، یک نسل جوانِ بیهراس داریم که تابوها را میشکند. نسل جوان آزادیهای پایهای خود را میخواهد و با پافشاری محض دارد آنها را بهدست میآورد.»
دهها ویدئو در شبکههای اجتماعی و مصاحبه با بیش از چند ده ایرانی از جمله هنرمندان، طراحان، موسیقیدانان، کارآفرینان، دانشجویان، و همچنین جامعهشناسان و تحلیلگران سیاسی، کشوری را تصویر میکند که در میان تحولی ریشهای از پایین به بالا قرار دارد.
با این حال، نارضایتی سیاسی همچنان تحمل نمیشود؛ اعدامها و احکام مرگ همچنان رایجاند؛ و نیروهای امنیتی در اوایل نوامبر دستکم چهار پژوهشگر، اقتصاددان و نویسنده منتقد نظام را بازداشت کردند. اما دولت مسعود پزشکیان، جراح قلب که با وعده آزادیهای اجتماعی بیشتر تبلیغات انتخاباتی میکرد، ظاهراً نمیخواهد یا نمیتواند با این موج تغییر مقابله کند و شاید نگران آن است که سرکوب نتیجه معکوس بدهد و به ناآرامی دامن بزند.
دولت همزمان با بحرانی پس از بحران دیگر دستوپنجه نرم میکند: اقتصاد بحرانزده، بازسازی پس از جنگ با اسرائیل، و کمبود شدید منابع آب و انرژی. رقصیدن، اندکی از این تیرگی میکاهد.
شادیها فقط محدود به تهران نیست. کنسرتها و جشنوارهها در سراسر کشور، در شهرهای بزرگ و کوچک، برگزار میشوند و جمعیتهای عظیمی را جذب میکنند. در یزد، شهری مذهبی و محافظهکار، یک کنسرت همخوانی از ترانههای پاپ دوره پیش از انقلاب که زمانی ممنوع بودند، برگزار شد. شهر کرمان در اکتبر یک ماراتن کویری برگزار کرد که در آن زنان و مردان در کنار هم دویدند.
یوگای صبحگاهی و ورزش گروهی در بسیاری از پارکها به امری ثابت بدل شده؛ نوازندگان خیابانی، بهخصوص زنانی که تکخوانی میکنند، به صحنهای معمول تبدیل شدهاند؛ رقصندگان هیپهاپ در شیراز و جاهای دیگر پدیدار شدهاند؛ و مهمانیهای رقص خودجوش در کافهها، مثل این یکی در کرج و مراکز خرید با حضور دیجیها، روندی رو به گسترش است.
پرنیا، کارشناس زیبایی ۲۶ ساله، در گفتوگویی از تهران گفت: «ما نیاز داریم شادی و خوشحالی را حس کنیم. من به این کنسرتها میروم که موسیقی گوش کنم همانجا که هستم، به جنگ یا درگیری فکر نمیکنم؛ در لحظهام، از آن شب خاص لذت میبرم.» او خواست نام خانوادگیاش منتشر نشود تا از پیامدها در امان بماند.
در کویری نزدیک اصفهان، تورگردانها مهمانیهای رِیو برگزار میکنند که شرکتکنندگان دور مجسمههای عظیم و آتشدانها میرقصند؛ به سبک جشنواره «برنینگمن» در نوادا.
بازار بزرگ تهران که به سنگر سنت مشهور است، یک شوی مد برگزار کرد که در آن مدلهای زن با پالتوهای خز و شالهای کشمیر روی فرش قرمز راه میرفتند. برخی رستورانها در تهران بهطور غیررسمی شراب سرو میکنند و به کوکتلها شات ودکا اضافه میکنند.
تئاتر موزیکال، چیزی که بهدلیل محدودیتها در آوازخوانی و رقص زنان بهندرت در ایران دیده میشد، نیز به تهران رسیده است. اجراهای سبک برادوی از داستانهای «اُلیور توئیست» و «رابینهود» طبق پستهای شبکههای اجتماعی هر شب با سالنهای ممتنع از جمعیت برگزار شدهاند.
این تحول ریشهای از سوی نسلی تازه از ایرانیان است؛ نسلی که از طریق شبکههای اجتماعی با جهان بیرون در ارتباط است، کمتر از بازداشت میترسد و دارد مرزها را میآزماید و فضاهای عمومی را از حکومتی پس میگیرد که مدتها بهخاطر محدودیتهای خفهکننده بر اختلاط جنسیتی، رقص، آواز، الکل و رویدادهای به سبک غربی شناخته میشد.
فاطمه حسنی، جامعهشناس، که تحولات اجتماعی را مطالعه میکند، در گفتوگویی از تهران گفت مرز میان زندگی عمومی و خصوصی بیشازپیش در حال محو شدن است، زیرا جوانان دیگر حاضر نیستند «دو زندگی» داشته باشند.
او گفت: «در چهار دهه گذشته، بخش عمدهای از فرهنگ ایرانی در فضاهای خصوصی وجود داشت: در خانهها، مهمانیها و محیطهای محدود. اما امروز همان ارزشها، احساسات و سبکهای زندگی در عرصهٔ عمومی بازتولید میشود.»
خود دولت نیز با احتیاط سوار موج این روند شده است.
در سپتامبر، دولت مجموعهای از رویدادهای موسیقی روباز و رایگان به نام «کنسرتهای شادی» در سراسر کشور برگزار کرد و خوانندگان و گروههای مشهور را دعوت کرد تا در پاسخ به جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل در ژوئن، «روحیهٔ ملی» تقویتشده را مستحکم کند. این اقدام برای نخستین بار بود؛ دولت ایران معمولاً جشنهای رسمی خود را در مساجد و با مراسم دعا برگزار میکند، نه با کنسرتهای پاپ.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در گفتوگو با رسانههای داخلی در سپتامبر گفت: «برگزاری کنسرتهایی با مشارکت میلیونها نفر، وحدت ما را تقویت میکند.» او افزود رویدادهایی مانند کنسرتهای خیابانی به «افزایش شادی جمعی» کمک میکند.
این اقدام با تحسین و انتقاد روبهرو شد؛ عدهای گفتند بالاخره دولت کاری انجام داده که خوشایند مردم است، و عدهای آن را ریاکارانه و تلاشی برای پرت کردن حواس مردم از مشکلات متعدد کشور خواندند. با این حال، این کنسرتها بسیار موفق بودند و بنا بر گزارش رسانههای داخلی، بیش از یک میلیون نفر در آن شرکت کردند — و ناخواسته شکاف رو به گسترش میان حاکمان اسلامی و نسل جدید را به نمایش گذاشت.
بهمن بابازاده، ۴۲ ساله، روزنامهنگار موسیقی و برگزارکننده کنسرت، در گفتوگویی تلفنی از تهران گفت که جنگ، نحوه برگزاری کنسرتها در ایران را تغییر داده است. دولت در حال کاهش برخی محدودیتهاست؛ از جمله نظارت بر انتخاب ترانه و شعرها، ممنوعیت رقصیدن و الزام به حجاب برای زنان. بهطور متوسط، بابازاده گفت، هر شب دستکم چهار کنسرت در شهرهای بزرگی مانند تهران، شیراز و اصفهان برگزار میشود و هزاران نفر را جذب میکند.
این فاصلهگیری از قواعد اسلامی، محافظهکاران را خشمگین کرده است و آنان از دستگاه قضایی و نیروهای امنیتی خواستهاند که وارد عمل شوند و هشدار دادهاند که با این سرعت «انقلاب اسلامی بهزودی از میان میرود». در برخی موارد، مقامات وارد عمل شدهاند تا رویدادی را تعطیل کنند؛ مثل فروشگاهی که آن شوی مد را در بازار برگزار کرد، یا کنسرتی را لغو کنند یا برگزارکنندهای را جریمه کنند؛ اما در عمل این اقدامها شبیه بازی «ضربه به موش» است: هرجا ببندند، در جایی دیگر ظهور میکند.
هفته گذشته رسانههای داخلی گزارش دادند که وزارت اطلاعات گزارشی محرمانه درباره فاصلهگیری از قواعد اجتماعی اسلامی و کاهش تعداد زنانی که حجاب دارند به آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ارائه کرده و او دستور داده دولت جوانان و زنان را دوباره «به مسیر درست» بازگرداند.
اما الیاس حضرتی، رئیس ارتباطات دفتر پزشکیان رئیسجمهور، در گفتوگو با رسانههای ایران گفت که دولت هرچند «حساس» است، اما قصد ندارد «از روشهای شکستخورده گذشته» استفاده کند و دیدگاهش دربارهٔ حجاب «بر پایه منطق» است.
عبدالرضا داوری، مشاور ارشد پیشین محمود احمدینژاد، در رشتهتوئیتی درباره این پدیده نوشت: «نسل زد نسبت به قدرت بیتفاوت است و به یک حالت جمعیِ بیاحترامی رسیده.» او افزود نسل زد ایران «تحمل دخالت تحمیلی در زندگی روزمرهاش را ندارد» و «از اینجا، آینده ایران تغییر خواهد کرد.»
تحلیلگران میگویند این شادی و نشاطِ دیدهشده در سراسر ایران به این معنا نیست که نسل جوان نسبت به مشکلات اقتصادی کشور یا تلاشهای پراکندهٔ رژیم برای سرکوب بیتفاوت است. بسیاری از آنان این جشنها را شکلی از تابآوری و نوعی مقاومت توصیف میکنند؛ مشابه جنبشی که زنان پس از اعتراضات سراسری سال ۲۰۲۲ و پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد، با کنار گذاشتن جمعی حجاب اجباری ایجاد کردند.
مجتبی نجفی، تحلیلگر سیاسی مقیم فرانسه که رساله دکتریاش درباره جنبشهای اجتماعی-سیاسی ایران بوده، گفت: «جامعه ایران توانسته با این شکلهای مقاومت، شکافهایی در ساختار قدرت ایجاد کند و رژیم را مجبور کند بخشهایی از این رویدادها را بپذیرد.»
امیر سَم، تولیدکننده محتوای اینستاگرامی با حدود ۱۲۰ هزار دنبالکننده در ایران که اغلب ویدئوهایی از کنسرتها و رویدادها منتشر میکند، نوشته است دیدن شادی جوانها برایش خوشحالکننده است: «امیدوارم این آزادی و شادی در همهٔ گوشهوکنار ایران ماندگار بماند.»