آخرین‌ها:

آمار تکان‌دهنده از ۴۵ سال جمهوری اسلامی؛ از هر ۱۵ ایرانی، یک نفر مهاجرت کرده یا پناهنده شده است

ایران اینترنشنال در گزارشی نوشته که در ۴۵ سال حکومت جمهوری اسلامی در ایران، از هر ۱۵ ایرانی، یک نفر یا به طور قانونی یا از راه‌های غیر رسمی از ایران گریخته و در کشوری دیگر ساکن شده است. این درحالی است که غیر از ایران جنگ‌زده نیست، اما چرا میلیون‌ها ایرانی ترجیح دادند رنج غربت را به جان بخرند و تحت حکومت جمهوری اسلامی زندگی نکنند؟
تصویر آمار تکان‌دهنده از ۴۵ سال جمهوری اسلامی؛ از هر ۱۵ ایرانی، یک نفر مهاجرت کرده یا پناهنده شده است

به گزارش آیندگان؛ امیرهادی انواری در این گزارش نوشته است؛

آمار رسمی سازمان ملل از پناهندگان و پناهجویان ایرانی از سال ۱۹۸۰ میلادی، برابر با ۱۳۵۹، آغاز شده است. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد تا پیش از آن سال هیچ عددی برای پناهجویان یا پناهندگان ایرانی منتشر نکرده است. این مرکز از سال ۱۹۵۱ آمارگیری از پناهندگان را آغاز کرده است.

تا پیش از استقرار جمهوری‌ اسلامی در سال ۱۳۵۸، به جز دانشجویان بورسیه و مهاجران قانونی ایرانی، حتی یک مورد پناهندگی ثبت نشده است؛ اگرچه روایت‌های شخصی از معدود اعضای حزب توده وجود دارد که از ایران به شوروی سابق گریخته بودند. مانند عطاالله صفوی، عضو سابق حزب توده، که پس از گریختن به شوروی به اردوگاه‌های کار اجباری سیبری فرستاده شد.

دهه اول: دوران جنگ، رهبری خمینی و نخست‌وزیری موسوی

موج اول پناهندگی ایرانیان از سال ۱۳۵۹ آغاز شد. اندکی پس از استقرار جمهوری اسلامی، ایرانیان همچنان می‌توانستند با پاسپورت حکومت پیشین، به سادگی مهاجرت کنند. در این دوره تعداد زیادی از ایرانیان به طور قانونی به ایالات متحده سفر کردند.

از سال ۱۳۵۹، ثبت پناهجویان ایرانی با ۴۴ نفر آغاز شد.

۱۰ سال نخست از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۸، هم‌زمان با جنگ ۸ ساله ایران و عراق، دوران ریاست جمهوری علی خامنه‌ای و نخست‌وزیری میرحسین موسوی بود. در این دوره، روح‌الله خمینی رهبری جمهوری اسلامی را بر عهده داشت.

در مجموع این ۱۰ سال بیش از ۳۱۲ هزار ایرانی پناهنده شدند. سال ۱۳۶۴ با ثبت بیش از ۸۸ هزار پناهنده، بالاترین نرخ پناهندگی را در این ۱۰ سال به خود اختصاص داده است.

دهه دوم: دوران «سازندگی»، آغاز رهبری خامنه‌ای

سال ۱۳۶۸، رهبری خامنه‌ای در جمهوری‌ اسلامی آغاز شد. هم‌زمان، اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست‌جمهوری را برعهده گرفت. این دوره در ادبیات سیاسی رسمی، به دوران «سازندگی» مشهور است. تورم در پایان دوره ریاست‌جمهوری او، نسبت به سال اول، ۴۷۸ درصد بود. همچنان رکورد نرخ تورم سالانه در اختیار دولت هاشمی رفسنجانی با بیش از ۴۹ درصد است.

روند پناهندگی ایرانیان در این دوره شدت گرفت.

در دوره ۱۰ ساله ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۸، نزدیک‌ به یک میلیون و ۶۰ هزار ایرانی پناهنده شدند. اوج این پناهندگی در سال ۱۳۷۰ با ۱۳۰ هزار پناهنده ثبت شده است.

در سال‌های پس از ۱۳۷۶ که به دوران «اصلاحات» مشهور است، روند پناهندگی ایرانیان برای مدتی کاهش یافت و به زیر ۱۰۰ هزار نفر در سال رسید.

دهه سوم: دوران «اصلاحات» و احمدی‌نژاد

سال ۱۳۷۶، با آغاز ریاست‌جمهوری محمد خاتمی، امید نسبی در جامعه ایرانی پدید آمده بود.

در سه سال اول دولت موسوم به «اصلاحات»، روند پناهندگی ایرانیان تا حدودی کاهش یافت اما خیلی زود دوباره صعودی شد.

از سال ۱۳۷۹ تا سال ۱۳۸۸، نزدیک به یک میلیون و ۱۰۰ هزار ایرانی، پناهنده یا پناهجو شدند (اگرچه ممکن است برخی از پناهجویان در سال‌های بعدی به ردیف پناهندگان منتقل شده باشند)‌.

مانند دولت اصلاحات، از اوایل ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌‌نژاد نیز، روند پناهندگی ایرانیان به صورت سالانه کاهش یافت.

در دولت احمدی‌نژاد هم پس از دو سال اول، دوباره روند پناهندگی افزایش یافت و سال ۱۳۸۸، هم‌زمان با اعتراضات موسوم به «جنبش سبز»، این روند به اوج خود رسید.

دهه چهارم: اوج‌گیری چالش انرژی هسته‌ای و برجام

بر خلاف دوره‌های پیشین، از سال ۱۳۹۲ و آغاز ریاست‌جمهوری حسن روحانی، روند پناهندگی ایرانیان نه‌ تنها کاهش نیافت، بلکه صعودی باقی ماند.

این روند حتی با تصویب برجام در سال ۱۳۹۴ نیز متوقف نشد.

پس از آغاز ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده، روند پناهندگی ایرانیان افزایش چشم‌گیری یافت.

این دوره با ظهور داعش در سوریه و عراق نیز هم‌زمان است.

در این دوره ۱۰ ساله، حدود یک‌ونیم میلیون ایرانی پناهنده یا پناهجو بودند.

از آبان خونین تاکنون

سال ۱۳۹۹، شرایط اقتصادی ایران ناگوارتر از پیش شد. روند پناهندگی و پناهجویی در سال‌های پس از ۱۳۹۸، به جز سال ۱۴۰۱ صعودی بود. در این مورد علاوه بر تحولات سیاسی داخل و خارج ایران، دنیاگیری کرونا نیز رخ داد.

در ایران محدودیت‌های مربوط به کرونا از سال ۱۳۹۸ آغاز و در سال ۱۴۰۱ به طور کامل برداشته شد.

در یک دوره شش ساله، یک میلیون و ۲۶۶ هزار نفر به عنوان پناهجو یا پناهنده ثبت شدند.

از هر ۱۵ ایرانی، یک‌نفر در ایران نیست

اطلاعات سازمان ملل متحد نشان می‌دهد پناهندگی ایرانیان ارتباط مستقیمی با تغییر دولت‌ها در ایران نداشته است.

خروج از ایران، بیشتر یک تصمیم بلند‌مدت به نظر می‌رسد که با تغییرات دولت‌ها ارتباطی نداشته است.

آمار مشخص و دقیقی از تعداد کل ایرانیان خارج کشور وجود ندارد. منابع داخلی نظیر رصدخانه مهاجرت، تعداد ایرانیان مهاجر را مجموعا دو میلیون نفر تخمین می‌زنند. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی این رقم را چهار میلیون نفر - شامل متولدین ایران و نسل دوم متولد خارج کشور - اعلام کرده است.

با این‌ حال، بر اساس اطلاعات سازمان ملل متحد، از سال ۱۳۵۹ که روند پناهندگی ایرانیان آغاز شد، تاکنون پنج میلیون و ۱۸۳ هزار ایرانی، رنج پناهجویی و پناهندگی را به جان خریده‌اند.

از این رقم، تعداد پناهندگان نزدیک به چهار میلیون و ۱۴۲ هزار نفر است.

در مجموع، تخمین زده‌ می‌شود علاوه بر چهار میلیون و ۱۴۲ هزار پناهنده، نزدیک به دو میلیون ایرانی نیز از طریق مهاجرت قانونی از کشور خارج شده باشند.

به عبارتی، از هر ۱۵ ایرانی یک نفر خارج از کشور زندگی می‌کند.

چرا ایرانیان رنج غربت را به جان خریدند؟

مهاجران ایرانی با چالش‌های زبان، فرهنگ و آب‌وهوای متفاوت از یک سو و دوری از خانواده از سوی دیگر مواجه هستند. چرا آنان این رنج را به جان خریده‌اند؟

ایران‌اینترنشنال از چند ایرانی در مشاغل مختلف در داخل ایران و خارج از کشور، سوالاتی یکسان پرسیده است. از جمله این که درآمد یک روز آنان برابر چه اندازه گوشت قرمز در محل زندگی‌شان است.

ساناز، ۳۸ ساله، ساکن اصفهان است. او در رشته معماری تحصیل کرده و همچنان در ایران زندگی می‌کند.

او می‌گوید شاید در ۱۰ سال آینده بتواند به سطحی برسد که در ایران یک مسکن کوچک با کمک‌هزینه تهیه کند.

ساناز درباره این که آیا حاضر است صاحب فرزند شود، می‌گوید علاقه‌مند به داشتن فرزند است اما تا زمانی که زندگی‌اش به ثبات برسد، نمی‌تواند مسئولیت فرزند را بر عهده بگیرد.

او می‌گوید در صورتی که موقعیت مهاجرت داشته باشد، حاضر است ایران را ترک کند.

درآمد ساناز به اندازه‌ای نیست که بتواند در هزینه مسکن خانواده مشارکتی داشته باشد.

امیرحسین، مهندس برق، ۲۵ ساله و ساکن تهران است. ۳۰ درصد از درآمد او صرف مشارکت در هزینه مسکن خانواده می‌شود.

او درباره آینده می‌گوید: «از سن کم کار کرده‌ام و توانستم یک موتور قسطی بخرم، اما هیچ آینده‌ای برای خودم متصور نیستم. فقط ادامه می‌دهم.»

او می‌گوید علاقه‌مند است با وجود سختی‌ها مهاجرت کند.

امیرحسین درباره سختی‌ مهاجرت می‌گوید: «مهاجران زیادی هستند که از سختی کار می‌گویند. من در ایران کار می‌کنم، اما در ایران نمی‌توانم شغل مرتبط با رشته‌ام داشته باشم، چون مشاغل بین کسانی که ربطی به حاکمیت دارند تقسیم شده است.»

او در ادامه می‌گوید: «با این که در خارج کشور هم باید سخت کار کرد، اما دست‌کم در خارج از کشور می‌توانید شغلی مناسب و مرتبط با رشته خود داشته باشید.»

مهدی ۴۲ ساله که در لندن مدیر بازاریابی یک شرکت در حوزه مخابرات (تلکامز) است، درباره تفاوت محیط کاری در ایران و انگلستان می‌گوید: «من از نزدیک در جریان فعالیت همکارانم در ایران هستم. فضای حرفه‌ای آنان نسبت به اینجا [انگلستان] بسیار ایدئولوژیک است.»

او هزینه مسکن را به تنهایی تامین می‌کند و یک خانه در لندن دارد که به‌صورت اقساطی تهیه کرده است و ۲۵ درصد درآمد ماهانه خود را صرف اقساط خانه می‌کند.

او درباره فرزندآوری می‌گوید یک پسر و یک دختر دارد.

چشم‌انداز او برای آینده تاسیس یک شرکت خصوصی و ایجاد رفاه بیشتر برای فرزندانش است.

کیوان، سرباز ارتش ایالات متحده است. او شش سال است که از ایران مهاجرت کرده و سه سال پیش ازدواج کرده است.

او می‌گوید اگر همین شغل را در داخل ایران داشت، احساس شرمندگی می‌کرد.

کیوان درباره پذیرفته شدن در جامعه جدید می‌گوید: «من به این سرزمین [ایالات متحده] تعلق دارم. اینجا من را پذیرفته و در کشوری ثروتمند با حکومتی نرمال زندگی می‌کنم.»

لینک کوتاه
اشتراک گذاری: