به گزارش آیندگان؛ اریک لوب پژوهشگر غیرمقیم در اندیشکده آمریکایی کارنگی و استاد روابط بینالملل در دانشگاه بینالمللی فلوریدا در مقالهای که روز ۲۴ نوامبر ۲۰۲۵ در وبسایت بنیاد کارنگی منتشر شده، تاکید میکند که علیرغم اذعان رهبر جمهوری اسلامی و رئیسجمهور ایران به جدیت بحران، اما بدون اصلاح ریشهای عوامل، اقدامات کوتاهمدت پاسخگو نخواهد بود و این بحران میتواند برای دیگر کشورها بهعنوان نمونهای هشداردهنده عمل کند.
بحران آب ایران نتیجه ترکیبی از عوامل تاریخی، محیطزیستی و مدیریتی است. کشور در گذشته با استفاده از قناتها سامانههای مدیریت آب پیشرفتهای داشت، اما در چند دهه اخیر به استفاده از چاهها و منابع مدرن که کمبازده و آسیبزننده به محیطزیست بودند روی آورد.
او مینویسد که افزایش جمعیت، مصرف بالاتر، بهرهبرداری بیرویه، توزیع نامتوازن منابع و تغییرات اقلیمی هم بحران را تشدید کردهاند: «علاوه بر این، سوءمدیریت و فساد، بهویژه شرکتهای وابسته به سپاه در ساخت سدها، به بحران دامن زده است. برخی از فعالان داخلی این گروهها را «مافیای آب» مینامند.»
تا کنون، دولت عمدتاً به اقدامات کوتاهمدت مانند سهمیهبندی، واردات آب، تعطیلی ادارات، محدودسازی مصرف و اعمال جریمهها متکی بوده است. پروژههای زیرساختی مانند سیستم لولهکشی جدید تهران و گسترش شبکههای فاضلاب و بازیافت آب با تأخیر مواجه شدهاند. اقدامات کنترلی برای کاهش مصرف نیز ناکافی بوده است و بحران همچنان ادامه دارد.
نویسنده مقاله تصریح میکند که حل پایدار بحران نیازمند اصلاحات ساختاری و راهبرد ملی مدیریت منابع آب است. از جمله اقداماتی که میتواند مفید باشد: بهبود هماهنگی بینسازمانی، کنترل استخراج غیرقانونی، ایجاد شهرهای اسفنجی با ویژگیهایی مانند کفپوشهای نفوذپذیر که آب باران را جذب کرده و روانآبها را کاهش میدهند، تشویق به استفاده از تجهیزات کممصرف، بازیافت آب و مشارکت جامعه در مدیریت منابع.
نویسنده نتیجه میگیرد که بحران آب ایران، نمونهای هشداردهنده برای سایر کشورها در داخل یا خارج از منطقه است و نشان میدهد که اقدامات مقطعی جایگزین سیاستگذاری و برنامهریزی ملی نمیشوند.