صورتحساب آب برای ساختمان ما آمده ۱۲ میلیون تومان، ۸ واحد هم بیشتر نیستیم. قبلاً همین مقدار آب مصرف میکردیم ۲ میلیون هم نمیشد!
اگر ماه بعد قبض آب آمد که باید ۱۲۰ میلیون تومان پرداخت کنیم، چه کنیم؟!
ما زندگی نمیکنیم!
از الان عزا گرفتهایم اگر پایان شهریور بگویند آبهای پشت سد هم تمام شد.، چه کنیم؟ کمتر دوش میگیریم، کمتر آب میخوریم، کمتر کولر آبی روشن میکنیم. باز میترسیم آب تمام شود، باید آماده باشیم برای دوران بیآبی.
ما زندگی نمیکنیم!
برقمان با اطلاع و بیاطلاع قطع میشود. میترسیم آسانسور سوار شویم. دوستم میگفت حال که دو یا سه روز در هفته کارگاهم برق ندارد، مگر مجبورم همان ۲۰ کارگر را داشته باشم. وضع تغییر نکند از اول شهریور نیمی از آنها را اخراج میکنم، اگر کل کارگاه را نبندم.
ما زندگی نمیکنیم!
سه کشور اروپایی گفتهاند ممکن است بزودی با فعال کردن مکانیسم ماشه، همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را برگردانند. آن وقت حتی چین هم، نه از ایران نفت خواهد خرید، نه چیزی به ایران خواهد فروخت!
اگر واقعاً این اتفاق بیفتد چه کنیم؟
ما زندگی نمیکنیم!
اگر اسرائیل دوباره حمله کند.
اگر آمریکا باز حملهور شود برای آن ۴۰۰ کیلو!
اگر زمستان گاز نرسد.
اگر بنزین را به قیمت جهانی کنند!
اگر برنج و حبوبات و لبنیات و گوشت و میوهها و نان و لوازم خانگی باز هم گرانتر شوند!
اگر چهار صفر را از حقوقهای ناچیز ما بردارند، و زورشان نرسد صفرها را از قیمتها بردارند!!
چکار بکنیم؟
ما که زندگی نمیکنیم!
اگر همچنان حاکمیت فکر کند او باید تصمیم بگیرد و ما مردم تنها باید اطاعت کنیم.
اگر نخواهد فکر کند جلب رضایت مردم یک اصل اساسی است. مردم حق دارند.
نمیشود حقوقها ۲۰ درصد اضافه شوند و خدمات دولتی چند صد درصد!
اگر بخواهد فکر کند صبر مردم بیاندازه است...
همچنان بخواهد با دنیا بجنگد
نخواهد تغییر را بپذیرد
مرغشان یک پا داشته باشد
هر تغییر در سیاست خارجی را نوعی شکست بپندارند
مذاکره را خط قرمز بدانند
آرامش در کشور را بیاهمیت
هر اعتراضی را یک تهدید
فقر را عادی
استرسهای مکرر را لازمه زندگی...
ما دیگر زندگی نمیکنیم!
ادای زندهها را درمیآوریم.
هر روز منتظر بدتر شدن اوضاع
هر روز منتظر اخبار ناخوشایند
منتظر باز هم گران شدنها
اجارهها و لوازم خانگی
احتیاجات روزمره
خدمات دولتی
برق بیثبات
آب بیفشار
یعنی ما زندگی میکنیم؟!