ایرانی‌ها دلتنگ خامنه‌ای نخواهند شد | آیا حکومت اسلامی ایران از جنگ با اسرائیل جان سالم به در خواهد برد؟

آینده جمهوری اسلامی ایران ممکن است بیش از آنکه توسط توان نظامی دشمنانش شکل بگیرد، تحت تأثیر فرهنگ و سیاست داخلی کشور باشد.
تصویر ایرانی‌ها دلتنگ خامنه‌ای نخواهند شد | آیا حکومت اسلامی ایران از جنگ با اسرائیل جان سالم به در خواهد برد؟

رابین رایت در مقاله‌ای که روز ۲۳ ژوئن ۲۰۲۵ درباره جنگ جمهوری اسلامی با اسرائیل در مجله‌ی نیویورکر منتشر شده، به بررسی احتمال بقای آیت‌الله علی خامنه‌ای و نظام جمهوری اسلامی پس از حملات آمریکا و اسرائیل پرداخته است.

به عقیده او سرنوشت رژیم بیش از آنکه به قدرت نظامی دشمنانش وابسته باشد، به ساختارهای داخلی، فرهنگ شیعی و نارضایتی عمومی گره خورده است.

رابین رایت تأکید می‌کند که «میلیون‌ها ایرانی دلتنگ خامنه‌ای نخواهند شد» و حتی در صورت حذف او، ساختارهای قدرت همچنان توان بقا دارند؛ اما مشروعیت نظام در بحران است.

در ادامه ترجمه فارسی مقاله «آیا آیت‌الله خامنه‌ای و نظام دینی ایران از این جنگ جان سالم به در خواهند برد؟» Can Ayatollah Khamenei, and Iran’s Theocracy, Survive This War را در ادامه بخوانید؛

فقط چند ساعت پس از آنکه ایالات متحده روز یکشنبه سه سایت هسته‌ای ایران را بمباران کرد، رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان به هزاران نفر از معترضان ضدآمریکایی در میدان انقلاب تهران پیوست. «انقلاب» در فارسی به معنای «تحول» یا «دگرگونی» است. جمعیت خشمگین، پلاکاردهایی در دست داشتند که اعلام می‌کردند «آماده نبرد بزرگ هستیم» و خواستار «انتقام، انتقام» بودند. روی یکی از پوسترها، رئیس‌جمهور دونالد ترامپ به‌شکل یک خون‌آشام نعره‌زن به تصویر کشیده شده بود.

رژیم ایران مدت‌هاست که توانایی بسیج پایگاه مردمی‌اش را برای اهداف تبلیغاتی و تصویربرداری در شبکه‌های اجتماعی دارد. اما پس از ده روز بمباران‌های مکرر توسط ارتش‌های آمریکا و اسرائیل، بنرهای تأثیرگذارتری ظاهر شدند که بیانیه‌هایی دردناک و افتخارآمیز را منتقل می‌کردند: «ایران وطن ماست»، یکی اعلام می‌کرد. «خاکش افتخار ماست. و پرچمش کفن ما.»

اواخر دوشنبه، ترامپ در پلتفرم Truth Social اعلام کرد که ایران و اسرائیل به «آتش‌بس کامل و تمام‌عیار» دست یافته‌اند. اما نتیجه این جنگ احتمالاً بیش از آنکه تحت تأثیر توان نظامی حریفان ایران باشد، توسط فرهنگ و سیاست داخلی ایران شکل خواهد گرفت.

برنامه هسته‌ای جنجالی ایران تنها بخشی از یک معمای بزرگ‌تر است. آیا ایالات متحده و اسرائیل اساساً می‌توانند با جمهوری اسلامی پس از چهل‌وشش سال دشمنی شدید همزیستی کنند؟ و آیا آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر عالی و نظام اسلامی حاکم پس از این حملات نظامی از نظر سیاسی دوام خواهند آورد؟

پیش‌تر ترامپ خواستار پایان درگیری‌ها و آغاز دوباره مذاکرات با تهران شده بود، پس از آنکه طی تعطیلات آخر هفته، جنگنده‌های رادارگریز و بمب‌های سنگرشکن ایالات متحده به‌طور بی‌سابقه‌ای وارد عمل شدند.

او در یک سخنرانی تلویزیونی گفت: «ایران، قلدر خاورمیانه، اکنون باید صلح کند.» در یک نشست خبری بعدی در پنتاگون، وزیر دفاع او، پیت هگست، به خبرنگاران گفت که عملیات “چکش نیمه‌شب”، که تنها ۲۵ دقیقه طول کشید، «در راستای تغییر رژیم نبوده است.»

اما عصر یکشنبه، ترامپ در Truth Social نوشت: «درست نیست که از اصطلاح ‘تغییر رژیم’ استفاده کنیم، اما اگر رژیم فعلی ایران قادر به “عظمت‌بخشی دوباره به ایران” نباشد، چرا نباید تغییری در رژیم رخ دهد؟! MIGA!!!»

اسرائیل حتی صریح‌تر عمل کرده است. وزیر دفاع اسرائیل، اسرائیل کاتس، خامنه‌ای را «هیتلر مدرن» خواند و گفت که «نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد.» روز دوشنبه، اسرائیل به دو نماد بزرگ سرکوب ایرانیان حمله کرد: ورودی زندان بدنام اوین، جایی که هزاران مخالف نگهداری شده‌اند، و مقر بسیج، شاخه شبه‌نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که برای سرکوب مخالفان استفاده می‌شود. همچنین به سایر مراکز امنیت داخلی نیز حمله شد. در بیانیه‌ای، نیروهای دفاعی اسرائیل اعلام کردند که این تأسیسات مسئول «دفاع از وطن، سرکوب تهدیدها و حفظ ثبات رژیم» بوده‌اند.

اعلام آتش‌بس ترامپ پس از واکنش پیش‌بینی‌شده ایران به حملات آمریکا صورت گرفت؛ شلیک موشک‌های کوتاه‌ و میان‌برد به پایگاه هوایی العدید در قطر، بزرگ‌ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه. شورای عالی امنیت ملی، بالاترین نهاد تصمیم‌گیری در تهران که شامل رهبران سیاسی و نظامی است، در بیانیه‌ای اعلام کرد که به همان تعداد موشکی که ایالات متحده در تعطیلات آخر هفته استفاده کرده بود، پاسخ داده است.

این واکنش مشابه واکنش ایران در سال ۲۰۲۰ بود، زمانی که ایالات متحده ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه را ترور کرد. ایران در آن زمان موشک‌هایی به پایگاه عین‌الاسد در عراق، محل استقرار نیروهای آمریکایی، شلیک کرد. پس از آن، تنش‌ها کاهش یافت. این بار گزارش شده که تهران پیشاپیش درباره حمله‌اش هشدار داده بود. چندین جنگنده و کشتی آمریکایی نیز از هفته قبل جابه‌جا شده بودند.

گمان می‌کنم میلیون‌ها ایرانی دلتنگ خامنه‌ای نخواهند شد؛ رهبری که به‌طور اتفاقی به بالاترین مناصب رسید، تنها پس از آنکه دیگران به‌طور ناگهانی درگذشتند.

او روحانی‌ای میان‌رتبه بود زمانی که در سال ۱۹۸۱ رئیس‌جمهور شد؛ زیرا یک حمله تروریستی رئیس‌جمهور پیشین را کشته بود. شش سال بعد، در هتلی مجلل در والدورف آستوریا در نیویورک با او صبحانه خوردم. آن تنها سفرش به غرب بود، زمانی که در نشست افتتاحیه مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد.

در دیدار ما، فاقد جذابیت شخصی، آگاهی جهانی و عمق فکری بود. جملات تحریک‌آمیز را زیر لب زمزمه می‌کرد، درحالی‌که یکی از اعضای تیم سپاه پاسدارانش خم شده بود تا گوشت صبحانه‌اش را برایش ببرد. (او پس از انفجار بمبی در ضبط صوتی در مسجدی در تهران در سال ۱۹۸۱، توانایی استفاده از دست راستش را از دست داد. دستش همیشه بی‌حرکت در کنار بدنش آویزان است.)

در سال ۱۹۸۹، پس از مرگ ناگهانی آیت‌الله روح‌الله خمینی، رهبر انقلاب، و در غیاب جانشینی مشخص، خامنه‌ای به مقام رهبری رسید. او پایگاه سیاسی مستقل و گسترده‌ای نداشت، بنابراین به نیروهای نظامی ایران تکیه کرد. از آن زمان، آن‌ها یکدیگر را تقویت کرده‌اند.

سرنوشت جمهوری اسلامی لزوماً به بقای شخص خامنه‌ای وابسته نیست. الی گرانمایه، پژوهشگر ارشد شورای روابط خارجی اروپا، به من گفت: «خامنه‌ای ممکن است این جنگ را به‌عنوان رهبر دوام نیاورد؛ چه از طریق ترور از صحنه حذف شود و چه به‌دلیل پایان فاجعه‌بار جنگ برای کشور مجبور به کناره‌گیری شود.»

خامنه‌ای اکنون تنها با گزینه‌های بد مواجه است. با این حال، او از تسلیم بی‌قید و شرط به هر قیمتی اجتناب خواهد کرد. گرانمایه می‌گوید: «او احتمالاً ترجیح می‌دهد به‌عنوان شهید سرنگون شود تا اینکه به‌عنوان رهبری در تاریخ ثبت شود که تحت فشار تسلیم شد.»

اکثریت ایرانیان شیعه هستند. این مذهب در قرن هفتم میلادی و پس از درگذشت پیامبر اسلام، در جریان اختلافی سیاسی با اهل سنت درباره جانشینی پدید آمد. تشیع آموزه‌ای دارد مبنی بر اینکه بهتر است برای عدالت بمیری تا با ظلم زندگی کنی.

امام حسین، یکی از رهبران نخستین شیعه، علیه خلافت اموی جنگید، با اینکه تنها چند ده تن نیرو داشت و می‌دانست با اختلاف شدید در تعداد مواجه است و سرنوشتش مرگ است. شهادت همچنان در مرکز باورهای شیعه باقی مانده است.

من در دهه‌های گذشته، بارها در ایران سفر کرده‌ام و به نظرم یکی از سکولارترین کشورهای خاورمیانه است. بااین‌حال، تاریخ مذهب و سنت‌های آن همچنان فرهنگ و ذهنیت بسیاری از ایرانیان را شکل می‌دهد. ایرانیان در سطح جهانی نیز اغلب اقلیت دینی و قومی هستند، و همین موجب ترس وجودی از تسلط بیگانگان شده است.

فاطمه حقیقت‌جو، نماینده پیشین مجلس ایران، به من گفت: «تشیع فرهنگی مقاومتی است.» او در سال ۲۰۰۰، در ۳۲ سالگی، جوان‌ترین زن نماینده در تاریخ انقلاب بود. در سال ۲۰۰۴، پس از آنکه رژیم را به شکنجه زندانیان سیاسی و دستکاری در انتخابات متهم کرد، از نامزدی دوباره منع شد. او یک سال بعد از تهران خارج شد و اکنون در ماساچوست زندگی می‌کند. او گفت: «ایرانیان اساساً مخالف اقتدارگرایی هستند و از آنچه در کشور می‌گذرد ناراضی‌اند.»

اما حقیقت‌جو سقوط ناگهانی رژیم را محتمل نمی‌داند. او گفت خامنه‌ای به‌راحتی قابل جایگزینی است. اصل ۱۱۱ قانون اساسی ایران—که بر اساس قوانین فرانسه و بلژیک تدوین شده، پیش‌بینی می‌کند که در صورت عزل یا ناتوانی رهبر، شورایی متشکل از رئیس‌جمهور، رئیس قوه قضائیه، و یکی از فقهای شورای نگهبان، وظایف رهبری را بر عهده گیرد. در ادامه، مجلس خبرگان رهبری با ۸۸ عضو که هر هشت سال یک‌بار با رأی مردم انتخاب می‌شوند، رهبر جدید را برمی‌گزیند.

پس از تقریباً نیم قرن، جمهوری اسلامی ایران دارای نهادهایی عمیقاً تثبیت‌شده است و همچنین رقابت‌های شدیدی میان قوا و نهادهای اجرایی، مقننه، قضایی، نظامی و اطلاعاتی. اما با وجود این اختلافات، همه این نهادها تشنه بقا هستند.

جان لیمبرت، یکی از ۵۲ دیپلماتی که در جریان تسخیر سفارت آمریکا در سال ۱۹۷۹ گروگان گرفته شدند، به من گفت: «آن‌ها عاشق قدرت هستند. آن را حفظ کرده‌اند. دیگران را از دسترسی به آن کنار زده‌اند.»

او گفت: «چه خوب چه بد، آن‌ها سیستمی ساخته‌اند که مقاوم است. یک حلقه‌ی درونی، یک باشگاه مردانه‌ای وجود دارد» که شامل نسل اول انقلابی‌ها یا شاگردان آن‌هاست.

لیمبرت یادآور شد که در بیشتر ۲۵۰۰ سال گذشته، ایران تحت رهبری دیکتاتورها بوده است: «بعضی بد، بعضی بسیار بد؛ بعضی با تاج، بعضی با عمامه، بعضی با یونیفورم نظامی.»

و اگر تغییری در رژیم رخ دهد؟ او چنین هشدار می‌دهد: «چرا باید فرض کنیم که این تغییر الزاماً بهبود خواهد بود؟ مردم در سال ۱۹۷۹ همین فکر را کردند. گفتند: بیایید شاه را کنار بزنیم و همه‌چیز بهتر خواهد شد.»

از زمان انقلاب، جمهوری اسلامی توانسته است ضربات سختی را از سوی دشمنان خارجی و داخلی تاب بیاورد.

در سال ۱۹۸۱، رژیم جوان توانست دو بمب‌گذاری گسترده از سوی سازمان مجاهدین خلق را که منجر به کشته شدن یک رئیس‌جمهور، یک نخست‌وزیر، رئیس قوه قضائیه، ۲۷ نماینده مجلس و ده‌ها مقام دیگر شد، پشت سر بگذارد.

پس از آنکه صدام حسین، رئیس‌جمهور وقت عراق، در سال ۱۹۸۰ به ایران حمله کرد، ایران توانست به مدت هشت سال مقاومت کند، حتی با وجود آنکه دولت ریگان اطلاعات نظامی را در اختیار بغداد قرار می‌داد که منجر به کشته شدن ده‌ها هزار سرباز ایرانی با سلاح‌های شیمیایی شد.

ایران در سال ۱۹۸۸ با اکراه آتش‌بس سازمان ملل را پذیرفت، اما رژیم انتقام خود را با حمایت و تسلیح گروه‌های شیعه مخالف در عراق پس از صدام گرفت.

ایران با وجود دشواری‌های فزاینده، توانسته است بیش از ۱۵۰۰ تحریم آمریکا را پشت سر بگذارد — تحریم‌هایی که به گفته برخی منابع، صدها میلیارد دلار زیان اقتصادی برای کشور در پی داشته‌اند.

همچنین توانسته است اعتراضات سراسری پراکنده را سرکوب کند؛ از قیام دانشجویی سال ۱۹۹۹، جنبش سبز پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۰۹، اعتراضات اقتصادی علیه گرانی از سال ۲۰۱۷، و جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۲۰۲۲. در همه این جنبش‌ها، شعار «مرگ بر دیکتاتور» مشترک بوده است. در گذشته، تحولات بزرگ در ایران با نشانه‌های مشهودی همراه بوده‌اند.

«در گذشته، دگرگونی‌های ایران با نشانه‌های آشکاری از پیش هشدار داده شده‌اند»؛ ایران شائول بخاش، سردبیر پیشین در رسانه‌های ایران ایران و نویسنده کتاب «حکومت آیت‌الله‌ها: ایران و انقلاب اسلامی» که تحصیلات خود را در دانشگاه هاروارد گذرانده، به من گفت.

به گفته او، این نشانه‌ها شامل اعتراضات خیابانی گسترده و مداوم بوده‌اند؛ مثلا بازارها بسته شده‌اند «نه به دلیل ناامنی، بلکه به‌عنوان اقدامی اعتراضی» و همچنین بخش‌های کلیدی کشور، به‌ویژه صنعت نفت و دستگاه اداری، دست به اعتصاب زده‌اند.

او افزود: «ما در حال حاضر هیچ‌یک از این نشانه‌ها را نمی‌بینیم. حتی در شرایط بسیار وخیم فعلی.»

بخاش معتقد است: «افرادی که ممکن است رهبری اپوزیسیون را بر عهده بگیرند، هنوز لب به سخن نگشوده‌اند.»

با این حال، الی گرانمایه می‌گوید که در بلندمدت، وضعیت فعلی نیز قابل‌دوام نیست. اگر رژیم بتواند از این جنگ با دستیابی به یک راه‌حل دیپلماتیک خارج شود، ناگزیر خواهد بود قرارداد اجتماعی را بازبینی کند؛ قراردادی که پس از اشغال عراق و افغانستان توسط آمریکا، به‌مدت دو دهه، امنیت را در ازای محدودسازی حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به مردم ایران ارائه می‌داد.

گستره شگفت‌انگیز حملات هوایی آمریکا و اسرائیل در ۱۰ روز گذشته ثابت کرد که نظام دینی دیگر قادر به ارائه حفاظت وعده‌داده‌شده نیست.

انقلاب‌های آرمان‌گرایانه، مذهبی و ایدئولوژیک، تنها تا زمانی می‌توانند دوام بیاورند که بتوانند به اهداف مطلق‌گرایانه خود و به آرمان‌های بلند پرشانه مردمشان جامه عمل بپوشانند. اتحاد جماهیر شوروی نتوانست حاکمیت کمونیستی را در دنیایی که به‌سرعت در حال جهانی شدن اقتصادی و سیاسی بود، حفظ کند. آفریقای جنوبی نتوانست انزوا و هزینه‌های آپارتاید را — که مستلزم زیرساخت‌های مجزا و تبعیض‌آمیز برای سه نژاد متفاوت بود — تحمل کند.

محمد تقی کروبی، وکیل و پسر مهدی کروبی، رئیس سابق مجلس، به من گفت: «همه جنبه‌های زندگی در ایران اکنون در حال وخیم‌تر شدن است.»

در سال ۲۰۰۹، پدرش که روحانی است، به همراه میرحسین موسوی، نخست‌وزیر سابق، برای شکست دادن محمود احمدی‌نژاد تندرو در انتخابات ریاست‌جمهوری وارد رقابت شد.

هر دو نامزد در انتخاباتی که به‌طور گسترده‌ای جعلی تلقی شد، شکست خوردند. آن دو به همراه میلیون‌ها نفر که شش ماه در خیابان‌ها اعتراض کردند، جنبش سبز را با پوشیدن روبان‌های سبز رهبری کردند. هر دو به مدت نزدیک به پانزده سال در حبس خانگی بودند.

کروبی در گفت‌وگوی واتساپی از لندن گفت: «مردم دوباره در آینده به خیابان‌ها خواهند آمد.» اما فعلاً به‌دلیل حمله‌های آمریکا و اسرائیل «ترجیح می‌دهند سکوت کنند.» او گفت: «روز پس از تهاجم، شروع به صحبت خواهند کرد. شروع به انتقاد از نظام خواهند کرد.»

توجه: این پادکست با ابزار notebooklm گوگل ساخته شده است