آخرین‌ها:

نبرد پنهان بر سر جانشینی خامنه‌ای؛ روحانی یا خمینی، کدام‌یک رهبر آینده جمهوری اسلامی می‌شود؟

سایت امواج مدیا در گزارشی نوشته که رقابت برای جانشینی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ۸۶ ساله جمهوری اسلامی، دیگر موضوعی پشت درهای بسته نیست و به کشمکشی علنی، چندلایه و سرنوشت‌ساز در قلب ساختار قدرت ایران تبدیل شده است. هم‌زمان با تشدید بحران اقتصادی، کاهش نفوذ منطقه‌ای و افزایش نارضایتی اجتماعی، نخبگان سیاسی، روحانی و امنیتی خود را برای دوران «پس از خامنه‌ای» آماده می‌کنند.
تصویر نبرد پنهان بر سر جانشینی خامنه‌ای؛ روحانی یا خمینی، کدام‌یک رهبر آینده جمهوری اسلامی می‌شود؟

به گزارش آیندگان؛ دو چهره بیش از دیگران به‌عنوان مدعیان اصلی مطرح شده‌اند؛ حسن روحانی، رئیس‌جمهور پیشین میانه‌رو، و حسن خمینی، نوه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی. این درحالی است که امواج مدیا اشاره می‌کند که روحانی با انتقادهای صریح و بی‌سابقه از سیاست‌های رهبر و جریان محافظه‌کار مسلط، عملاً وارد میدان جانشینی شده است. تجربه گسترده او در مجلس، شورای عالی امنیت ملی، مجلس خبرگان و دو دوره ریاست‌جمهوری، به او دسترسی کم‌نظیری به مراکز اصلی قدرت داده است. امواج مدیا همچنین به اعتبار روحانی در حوزه‌های علمیه قم و نجف و رابطه مثبت او با آیت‌الله سیستانی اشاره می‌کند.

در مقابل، حسن خمینی با ترکیبی از اعتبار علمی، پیوندهای خانوادگی در جهان تشیع و روابط معنادار با سپاه پاسداران، جایگاهی متفاوت دارد. به نوشته Amwaj.media، حمایت او از «محور مقاومت» و تأکید بر قدرت بازدارندگی در کنار مواضع نرم‌تر در حوزه آزادی‌های اجتماعی و دیپلماسی، او را به گزینه‌ای میان‌جناحی تبدیل کرده است.

این گزارش تأکید می‌کند که سناریوی جانشینی مجتبی خامنه‌ای، پسر رهبر، به دلیل حساسیت شدید نسبت به وراثت قدرت در سنت شیعی و تضاد با مبانی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی، بعید به نظر می‌رسد. پس از مرگ ابراهیم رئیسی، گزینه مطلوب تندروها، خلأ جانشینی آشکارتر شده و بنا به گفته منابع آگاه در تهران به امواج مدیا، نقش سپاه پاسداران در پیش‌گزینش رهبر آینده پررنگ‌تر از همیشه شده است.

در ادامه، ترجمه کامل گزارش علی معموری که با تیتر اصلی «Inside Iran’s quiet but critical struggle over succession» روز ۲۲ دسامبر ۲۰۲۵ در امواج مدیا منتشر شده است را بخوانید؛

رقابت برای جانشینی رهبر ۸۶ ساله ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، دیگر یک بازی فرضی در محافل خصوصی نیست؛ این رقابت به کشمکشی پرتنش، حیاتی و هرچه بیشتر علنی در قلب ساختار سیاسی جمهوری اسلامی بدل شده است.

در شرایطی که تهران با سقوط فلج‌کننده اقتصادی، مجموعه‌ای از شکست‌های دردناک منطقه‌ای و نارضایتی عمیق داخلی دست‌وپنجه نرم می‌کند، نخبگان سیاسی به‌طور فعال در حال صف‌آرایی برای دوران پس از خامنه‌ای هستند. در این میان، دو نام بیش از همه به‌عنوان قدرتمندترین مدعیان رأس هرم قدرت برجسته شده‌اند: حسن روحانی، رئیس‌جمهور پیشین میانه‌رو، و حسن خمینی، نوه سیاسی‌هوشمند بنیان‌گذار جمهوری اسلامی.

این رقابت چندلایه است و به عمق نهادهای دینی، سیاسی و امنیتی که شالوده اصلی دولت را تشکیل می‌دهند، نفوذ کرده است. با توجه به نفوذ گسترده دفتر رهبر جمهوری اسلامی بر صحنه سیاست، اهمیت این رقابت بسیار بالاست. نبرد جانشینی، در واقع تلاشی برای تعیین جهت‌گیری ایدئولوژیک و راهبردی ایران برای یک نسل آینده است.

بحران و رأس هرم قدرت

سال‌های پایانی عمر نخستین رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله روح‌الله خمینی (۱۹۰۰–۱۹۸۹)، سرنخ‌هایی از چگونگی پیش رفتن تقابل‌های کنونی به دست می‌دهد.

با وجود آنکه آیت‌الله حسینعلی منتظری به‌طور رسمی به‌عنوان جانشین خمینی معرفی شده بود، ائتلافی به رهبری علی خامنه‌ای ـ که در آن زمان رئیس مجلس بود ـ به همراه اکبر هاشمی رفسنجانی و احمد خمینی، پسر رهبر، در نهایت زمینه کنار گذاشتن او را فراهم کردند. از طریق کارزاری پیچیده از لابی‌گری در درون مجلس خبرگان رهبری ـ نهاد روحانی منتخب که وظیفه انتخاب رهبر بعدی را بر عهده دارد ـ و بسیج شبکه‌های بانفوذ، منتظری کنار زده شد و خامنه‌ای جایگزین او شد. این فرایند همچنان یکی از پیچیده‌ترین انتقال‌های قدرت در تاریخ جمهوری اسلامی به شمار می‌رود.

رقابت کنونی تندتر و شدیدتر به نظر می‌رسد. با نهادینه شدن عمیق دفتر رهبری در دوران ۳۶ ساله زمامداری خامنه‌ای ـ که نفوذ چشمگیری بر امور سیاسی، اقتصادی و امنیتی دارد ـ رقابت‌ها اکنون فراتر از نخبگان روحانی رفته و به جناح‌هایی درون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، احزاب سیاسی، نهادهای کلیدی تکنوکرات و حتی شبکه‌های فراملی شیعی کشیده شده است.

این درگیری شدید درون‌ساختاری از نارضایتی فزاینده داخلی تغذیه می‌شود. اعتماد عمومی به دولت به دلیل رکود اقتصادی، فساد ساختاری و برداشت عمومی از عقب‌نشینی راهبردی در منطقه به‌شدت کاهش یافته است. منتقدان به‌طور فزاینده‌ای ناکامی‌های کشور را مستقیماً به سیاست‌های خامنه‌ای، چه در داخل و چه در خارج، نسبت می‌دهند. نکته قابل توجه آن است که این انتقادها دیگر محدود به مخالفان نیست، بلکه از درون خود حاکمیت و حتی از سوی مقام‌های بلندپایه پیشین نیز مطرح می‌شود.

قمار رقیب کهنه‌کار

در میان برجسته‌ترین منتقدان درون‌سیستمی وضع موجود در ایران، دو رئیس‌جمهور پیشین دیده می‌شوند: محمود احمدی‌نژاد (۲۰۰۵–۲۰۱۳)، یک چهره محافظه‌کار، و حسن روحانی (۲۰۱۳–۲۰۲۱) که گرایش میانه‌رو دارد. با وجود تفاوت‌های ایدئولوژیک گسترده، هر دو به‌صراحت رهبری و شیوه تصمیم‌گیری خامنه‌ای را زیر سؤال برده‌اند و عملاً او را به سوق دادن کشور به سوی بحران متهم کرده‌اند. در حالی که احمدی‌نژاد به دلیل روحانی نبودن، از نظر رسمی برای مقام رهبری واجد شرایط نیست، روحانی همچنان چهره‌ای جدی ـ هرچند جنجالی ـ در مرکز بحث‌های جانشینی باقی مانده است.

انتقادهای اخیر و غیرمعمولاً تند روحانی از ساختار تحت سلطه محافظه‌کاران ـ به‌ویژه حملات لفظی او به رویکرد خامنه‌ای ـ صرفاً بیان اختلاف نظر سیاسی تلقی نمی‌شود؛ این مواضع به‌طور گسترده تلاشی حساب‌شده برای جایگاه‌یابی در مسیر جانشینی دانسته می‌شود. جناح‌های تندرو با شدت واکنش نشان داده و اعلام کرده‌اند که این سیاستمدار میانه‌رو «هرگز به رؤیایش نخواهد رسید»؛ عبارتی که شدت خام رقابت داخلی را به‌خوبی نشان می‌دهد.

با این حال، روحانی همچنان رقیبی قدرتمند است. کمتر شخصیتی در جمهوری اسلامی به اندازه او تجربه و تخصص انباشته دارد: او معاون اول رئیس مجلس بوده، دبیر نخستین شورای عالی امنیت ملی بوده، چندین دوره عضویت در مجلس خبرگان را در کارنامه دارد و دو دوره ریاست‌جمهوری را پشت سر گذاشته است. این نقش‌های بی‌همتا، دسترسی او را به تمامی مراکز اصلی قدرت ـ سیاسی، نظامی و اطلاعاتی ـ که برای عبور از یک بحران جانشینی ضروری است، فراهم کرده است.

از همه مهم‌تر، روحانی از اعتبار قابل‌توجهی در حوزه‌های علمیه شیعه، هم در قم و هم در نجف، برخوردار است. استقبال گرم آیت‌الله علی سیستانی از او در جریان سفر سال ۲۰۱۹ به عراق ـ سفری که در تضاد آشکار با امتناع سیستانی از دیدار با احمدی‌نژاد بود ـ نشانه‌ای قدرتمند از جایگاه روحانی در میان شبکه‌های فراملی روحانیت به شمار می‌رفت. هرچند این شبکه‌ها مستقیماً جانشین رهبر را تعیین نمی‌کنند، اما به‌طور خاموش فضای کلی مشروعیت سیاسی در ایران را شکل می‌دهند؛ فضایی که برای هر رهبر بالقوه‌ای حیاتی است.

جذابیت منحصربه‌فرد نوه

حسن خمینی، نوه جانشین پیشین خامنه‌ای، نیز به‌عنوان رقیبی قدرتمند مطرح شده و ترکیبی منحصربه‌فرد از صلاحیت‌ها را با خود دارد. برخلاف دیگر وارثان نمادین، او توانسته است اقتدار دینی، جایگاه سیاسی و پیوندهای نهادی را به شکلی تلفیق کند که امکان وحدت‌بخشی به جناح‌های رقیب را در یک گذار حساس فراهم می‌آورد.

روابط خمینی با سپاه پاسداران قابل توجه است. دفاع علنی و پیوسته او از انقلاب اسلامی و تأکیدش بر ضرورت توان بازدارندگی قوی‌تر ـ از جمله جمله صریح او که «بازدارندگی به قدرت بستگی دارد، نه لبخند» ـ در درون ساختار امنیتی که نفوذ سیاسی عظیمی دارد، بازتاب گسترده‌ای یافته است.

حمایت آشکار خمینی از «محور مقاومت» به رهبری ایران، در کنار انتقادهایش از اسرائیل، ایالات متحده و حتی همکاری ترکیه با اسرائیل در سوریه، او را بیش از پیش با جهان‌بینی راهبردی نخبگان امنیتی ایران همسو می‌کند. در عین حال، او در امور داخلی موضعی میانه‌رو دارد. حمایت او از آزادی‌های اجتماعی بیشتر و تعامل دیپلماتیک، جذابیتی میان‌جناحی برایش ایجاد کرده و مسیری بالقوه برای احیای مشروعیت عمومی بدون تضعیف اصول بنیادین انقلابی نظام فراهم می‌آورد.

از نظر دینی نیز جایگاه خمینی بی‌نقص توصیف می‌شود. او با دهه‌ها تحصیل جدی حوزوی، نزد برخی از برجسته‌ترین فقهای شیعه آموزش دیده و تدریس درس خارج ـ بالاترین سطح آموزشی حوزه ـ را بر عهده داشته است؛ امری که اعتبار گسترده‌ای در میان جوامع روحانی برایش به ارمغان آورده است. این جایگاه با شبکه خانوادگی او تقویت می‌شود: از طریق نسب و ازدواج، با خاندان‌های برجسته شیعه، از جمله صدرها و بحرالعلوم‌ها، پیوند دارد. حضور برادرش در نجف و ازدواج او با نوه آیت‌الله سیستانی نیز پیوندهای حیاتی با نهاد بانفوذ روحانیت نجف را مستحکم‌تر کرده است.

این عوامل به شکل‌گیری دیدگاهی مثبت نسبت به خمینی در میان برخی از علمای ارشد عراق انجامیده است؛ علمایی که با نگرانی از کاهش نفوذ منطقه‌ای ایران و پیامدهای آن برای جوامع شیعه منطقه، به Amwaj.media گفته‌اند او را یکی از معدود گزینه‌هایی می‌دانند که توان تثبیت مسیر ایران و بازیابی جایگاه منطقه‌ای آن را دارد.

پرسش جانشینی موروثی

شدت رقابت کنونی با بعید بودن نامزدی‌ای که سال‌ها شایعه آن مطرح بوده، برجسته‌تر می‌شود: احتمال ورود مجتبی خامنه‌ای، پسر رهبر کنونی، به رقابت.

این روحانی ۵۶ ساله بی‌تردید نفوذ قابل توجهی در پشت‌پرده ساختار قدرت ایران دارد. در این چارچوب، چهره‌هایی چون فائزه هاشمی ـ دختر صریح‌اللهجه رئیس‌جمهور فقید رفسنجانی ـ حتی پیشنهاد کرده‌اند که او می‌تواند به «محمد بن سلمان ایران» بدل شود. با این حال، مسیر خامنه‌ای جوان‌تر به سوی بالاترین مقام، به دو دلیل بنیادی بسیار نامحتمل به نظر می‌رسد.

نخست آنکه سنت دینی شیعه مقاومت شدیدی در برابر جانشینی موروثی دارد. در طول تاریخ رهبری روحانیت شیعه، به‌ندرت پیش آمده که پسر یک مرجع تقلید مستقیماً جای پدرش را بگیرد. این هنجار قدرتمند توضیح می‌دهد که چرا هم مجتبی خامنه‌ای و هم محمدرضا سیستانی ـ با وجود جایگاه دینی‌شان ـ به‌عنوان جانشینان محتمل پدران خود تلقی نمی‌شوند. تنها پس از آنکه رهبری میانی بر سر کار آید و درگذرد، گاه امکان ظهور پسر یک مرجع پیشین فراهم می‌شود؛ امری که از شائبه انتقال سلسله‌ای قدرت جلوگیری می‌کند. در این چارچوب سنتی، خمینی ـ و نه پسر خامنه‌ای ـ بسیار طبیعی‌تر در منطق جانشینی می‌گنجد.

دوم، و مهم‌تر از آن، جمهوری اسلامی در نفی صریح سلطنت موروثی بنیان گذاشته شده است. اینکه پسر رهبر مستقر مستقیماً این مقام را به ارث ببرد، بنیان‌های ایدئولوژیک انقلاب اسلامی را به‌شدت تضعیف کرده و مشروعیت نظام سیاسی را، هم در داخل و هم در جهان گسترده‌تر شیعه، آسیب‌پذیر می‌کند. هرگونه برداشت از جانشینی سلسله‌ای می‌تواند به‌شدت انفجاری باشد و مقاومت جناح‌های کلیدی روحانی، سیاسی و نظامی را برانگیزد.

چشم‌انداز پیش رو

رئیس‌جمهور محافظه‌کار پیشین، ابراهیم رئیسی، اگرچه اکنون دیر شده، اما غیبت او از بحث‌های جاری درباره جانشینی، خود معنادار است.

تا پیش از مرگ رئیسی در سانحه سقوط بالگرد در شمال‌غرب ایران در سال گذشته، رئیس پیشین قوه قضائیه به‌طور گسترده به‌عنوان گزینه مطلوب جریان محافظه‌کار تلقی می‌شد؛ گزینه‌ای که از طریق ریاست‌جمهوری و نقش‌های پیشینش به‌دقت برای جلب حمایت محافل روحانی، قضایی و امنیتی آماده شده بود. مرگ او مسیری را که به‌نظر می‌رسید جانشینی تندروها از پیش مهندسی شده باشد، از میان برد. از آن زمان تاکنون، هیچ چهره برجسته یا مورد اجماع مشابهی از دل اردوگاه محافظه‌کاران سر بر نیاورده است.

این خلأ تا حدی توضیح می‌دهد که چرا بحث‌های جانشینی از ایدئولوگ‌های تندرو به سوی چهره‌هایی با نفوذ نهادی گسترده‌تر و جذابیت میان‌جناحی سوق یافته است. در همین زمینه، منابع آگاه در تهران به امواج مدیا گفته‌اند که رهبر جمهوری اسلامی تمایل داشته سپاه پاسداران را در فرایند پیش‌گزینش نامزدها دخیل کند تا حمایت این نهاد را برای جانشین خود جلب کند.

در مجموع، رقابت بر سر جانشینی خامنه‌ای رخدادی مربوط به آینده نیست؛ این روند هم‌اکنون آغاز شده، چندلایه است و از تنها انتقال قدرت پیشین برای جایگزینی یک رهبر جمهوری اسلامی، شدیدتر است. در حالی که شبکه‌های سیاسی، روحانی و امنیتی خود را برای چشم‌انداز پس از خامنه‌ای بازتنظیم می‌کنند، چهره‌هایی چون خمینی و روحانی نماینده دو مسیر مهم و رقیب در یک کشمکش قدرت بسیار گسترده‌تر و هرچه پیامددارتر هستند؛ کشمکشی که هم‌اکنون در حال بازشکل‌دهی ایران است. اینکه این پویایی‌ها چگونه ممکن است تحت تأثیر رویدادهای ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی ـ از جمله احتمال هدف قرار گرفتن خامنه‌ای از سوی دشمنان جمهوری اسلامی ـ قرار گیرد، هنوز روشن نیست.

لینک کوتاه
اشتراک گذاری: