یافتههای این گزارش بر اساس نظرسنجی خرداد ۱۴۰۳ موسسه گمان است. در این نظرسنجی، ۷۷٬۲۱۶ نفر از داخل ایران شرکت کردند.
پس از اعمال روش وزندهی، یک نمونه آماری معرف جامعه بزرگسال باسواد ایران، با حجم نمونه مؤثر ۲۰٬۴۹۲ نفر، برای استخراج نتایج این گزارش بهکار گرفته شد.
نظام مستقر و گرایشهای سیاسی
اکثریت قابل توجهی از ایرانیان (حدود ۷۰ درصد) با ادامه نظام جمهوری اسلامی مخالف هستند. بالاترین سطح مخالفت (۸۱ درصد) در زمان خیزش «زن، زندگی، آزادی» بوده است.
گرایش اصلی سیاسی در جامعه «براندازی نظام جمهوری اسلامی» (حدود ۴۰ درصد) و سپس «گذار ساختاری از جمهوری اسلامی» است. گرایش به براندازی در میان جوانان و افراد تحصیلکرده بیشتر است.
حمایت از «حفظ اصول و ارزشهای انقلاب و سیاستهای نظام» بهطور چشمگیری کاهش یافته است (از ۱۸ درصد در ۱۴۰۰ به ۱۱ درصد در ۱۴۰۳).
مخالفت با جمهوری اسلامی در جوانان، شهرنشینان و افراد تحصیلکرده بیشتر است.
شیوه اداره کشور
اکثریت قاطع ایرانیان (۸۹ درصد) خواهان ساختار سیاسی دموکراتیک هستند.
حدود نیمی از جامعه (۴۳ درصد) پذیرای حکمرانی اقتدارگرای فردی هستند؛ این دیدگاه در میان روستاییان و افراد با تحصیلات کم رایجتر است.
شیوه اداره کشور توسط قوانین دینی و نظامیان با مخالفت گسترده مواجه است (بهترتیب ۶۶ درصد و ۷۱ درصد مخالف).
نظام و ساختار سیاسی مطلوب
فقط حدود ۲۰ درصد ایرانیان حامی تداوم جمهوری اسلامیاند؛ در مقابل، اکثریت جامعه خواهان تغییر نظام جمهوری اسلامی و استقرار شکل و ساختار متفاوتی مانند جمهوری (سکولار)، پادشاهی (مشروطه)، یا ساختارهایی با تمرکز کمتر هستند.
درباره ترجیح نظام جایگزین جمهوری اسلامی، حدود ۲۶ درصد خواهان نظام جمهوری (سکولار) هستند و حدود ۲۱ درصد نیز از نظام پادشاهی حمایت میکنند. برای ۱۱ درصد جامعه هم شکل نظام جایگزین تفاوتی ندارد. حدود ۲۲ درصد هم میگویند برای انتخاب نظام سیاسی جایگزین، اطلاعات کافی ندارند.
حدود ۱۵ درصد جامعه از ساختار فدرال حمایت میکنند، چه در قالب جمهوری فدرال (۱۰ درصد) و چه پادشاهی فدرال (۵ درصد). حمایت از ساختار فدرال بهخصوص در مناطق قومیتی/اتنیکی مانند کردستان، آذربایجان غربی و سیستان و بلوچستان بالاست.
حمایت از نظام جمهوری و ساختار غیرمتمرکز در میان جوانان و افراد تحصیلکرده بیشتر است. حمایت از نظام پادشاهی در میان مردان بیش از زنان، و در میان افراد فاقد تحصیلات عالی بیش از افراد دارای تحصیلات دانشگاهی مشاهده میشود.
طرفداران نظام جمهوری اسلامی و نظام پادشاهی (غیر فدرال) تمایل بیشتری به حکومت اقتدارگرای فردی دارند. در مقابل، طرفداران نظام جمهوری، جمهوری فدرال و پادشاهی فدرال بهطور معناداری بیشترین میزان مخالفت با ایده اقتدارگرایی فردی را نشان دادهاند.
گرایش به احزاب و ایدئولوژیهای سیاسی
مردم ایران بیش از همه به احزابی گرایش دارند که آزادیهای فردی و حقوق بشر را در اولویت قرار میدهند (۳۷ درصد)؛ به دنبال عدالت اجتماعی و حمایت از حقوق کارگران هستند (۳۳ درصد)؛ یا بر غرور ملی و ایرانگرایی تأکید دارند (۲۶ درصد).
گرایش به احزاب با تمرکز بر محیط زیست (۱۰ درصد)، اقتصاد بازار آزاد (۹ درصد) و تمرکززدایی و حقوق اقلیتها (۸ درصد) در رتبههای بعدی قرار دارد. تنها حدود ۵ درصد از جامعه از احزابی حمایت کردهاند که ارزشهای سنتی و دینی را در اولویت قرار میدهند.
جوانان و تحصیلکردگان بیشترین حمایت را از احزاب حقوق بشری، محیط زیستی و اقتصاد بازار آزاد دارند.
گرایش به عدالت اجتماعی در میان زنان (۳۵ درصد) بالاتر از مردان (۳۱ درصد) است؛ در مقابل، مردان بیشتر از زنان از احزابی حمایت کردهاند که بر ایرانگرایی تأکید دارند (۲۹ درصد در برابر ۲۳ درصد).
آزادیهای فردی و حقوق بشر پرطرفدارترین گرایش حزبی در میان حامیان نظام جمهوری (۵۱ درصد)، نظام جمهوری فدرال (۵۰ درصد) و نظام پادشاهی فدرال (۵۳ درصد) است.
حمایت از ایدئولوژی سیاسی ایرانگرایی در میان طرفداران پادشاهی (۴۳ درصد) برجسته است.
رویکردهای حزبی با تاکید بر آزادی و حقوق بشر، محیط زیست، بازار آزاد و تمرکززدایی کمترین میزان حمایت را در میان طرفداران نظام جمهوری اسلامی دارند.
اقبال به شخصیتهای مدنی و سیاسی
در میان افراد منتسب به حکومت، علی خامنهای (۹ درصد)، محمود احمدینژاد (۹ درصد) و محمدجواد ظریف (۶ درصد) بیشترین حمایت را دارند. در میان مخالفان حکومت، رضا پهلوی (۳۱ درصد)، توماج صالحی (۶ درصد) و نرگس محمدی (۵ درصد) بیشترین میزان محبوبیت را دارند.
محبوبیت رضا پهلوی نسبت به سالهای گذشته کاهش اندکی داشته که نشاندهنده ثبات نسبی پایگاه اجتماعی اوست. در همین حال اقبال به چهرههایی مانند توماج صالحی، نرگس محمدی و فاطمه سپهری افزایش داشته است.
حدود ۱۵ درصد از جامعه به هیچکدام از چهرههای سیاسی مطرح تمایلی ندارند و این عدد در سالهای گذشته افزایش داشته است.
میزان حمایت از رضا پهلوی در میان مردان (۳۶ درصد) بیشتر از زنان (۲۷ درصد)، در میان افراد مسن (۳۴ درصد) بیشتر از جوانان (۲۹ درصد) و در میان افراد فاقد تحصیلات دانشگاهی (۳۳ درصد) بیش از تحصیلکردگان (۲۷ درصد) است.
رضا پهلوی بیشترین حمایت را در میان طرفداران نظام پادشاهی (۸۱ درصد) و پادشاهی فدرال (۷۴ درصد) دارد. در میان کسانی که نوع نظام جایگزین برایشان تفاوتی ندارد نیز ۳۰ درصد او را برمیگزینند. این در حالی است که میزان حمایت از او در میان جمهوریخواهان حدود ۲۰ درصد است.
بالاترین میزان محبوبیت رضا پهلوی در استانهای گیلان (۴۲ درصد)، البرز (۴۰ درصد)، و خراسان شمالی (۳۸ درصد) مشاهده میشود، در حالی که کمترین حمایت مربوط به استانهای کردستان (۱۵ درصد)، آذربایجان غربی (۱۷ درصد) و آذربایجان شرقی (۲۰ درصد) است.
خوشهبندی شخصیتهای سیاسی بر مبنای افکار عمومی نشان میدهد که ۱۱ گروه متفاوت قابل شناسایی هستند:
۱- اصولگرایان (خامنهایها و احمدینژاد)
۲- اصلاحطلبان (موسوی، خاتمی، ظریف، تاجزاده، فائزه هاشمی)
۳- پهلویگرایان (رضا پهلوی، امیر طاهری و علی کریمی)
۴- ملیگرایان لیبرال (حسین رونقی، مجید توکلی و بهاره هدایت)
۵- فعالان حقوق بشری و مدنی (نرگس محمدی، شیرین عبادی، نسرین ستوده، کاوه مدنی، رضا علیجانی، فرج سرکوهی)
۶- شورای همبستگی (اسماعیلیون، علینژاد، مهتدی و بنیادی)
۷- فعالان زندانی (فاطمه سپهری و محمد نوریزاد)
۸- فعالان کارگری و هنرمندان معترض (سپیده قلیان، اسماعیل بخشی، توماج صالحی و مهدی یراحی)
۹- سازمان مجاهدین (رجوی)
۱۰- نماینده اهل سنت (مولوی عبدالحمید)
۱۱- طرفداران افراد دیگر
جمعبندی: جامعهای با تکثر سیاسی-ایدئولوژیک، با اکثریت ناخشنود از نظام دینی و خواهان گذار ساختاری
جامعه ایران از منظر سیاسی و ایدئولوژیک متکثر و به شدت دگرگون شده است.
اکثریت جامعه مخالف حکومت دینی و حکومت نظامیان هستند؛ مطالبه یک حکومت دموکراتیک در میان ایرانیان فراگیر است اما همزمان، گرایش به اقتدارگرایی فردی هم در بخش قابل توجهی از جامعه وجود دارد.
اکثریت جامعه مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند و خواهان تغییر نظام و ساختار سیاسیاند.
ایدئولوژیهای سیاسی حامی آزادی فردی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی بیشترین طرفدار را دارند.
گرایشات ملیگرایانه و ایرانگرایی مورد اقبال است؛ اما همزمان مطالبه تمرکززدایی در کشور، و به ویژه در میان اقوام و اتنیکهای ایرانی، بالاست.
هیچ شخصیت سیاسی یا مدنی در حال حاضر از حمایت اکثریت جامعه برخوردار نیست. هر یک از خوشههای سیاسی موجود، امکان نمایندگی بخشهایی (بین ۵ تا ۳۵ درصد) از جامعه را دارند و هیچ جریان سیاسی مخالف، بهتنهایی امکان نمایندگی تکثر موجود در کشور را ندارد