سینا قنبرپور در گزارشی در ایران وایر درباره «روز صفر آبی در ایران» نوشت؛
اصفهانیها زودتر از همه مردم ایران در سال ۱۳۸۶ به چشم دیدند که زایندهرود جریان دائمی خود را از دست داد و خشک شد. آنها و سیستانیها که شاهد خشک شدن تالابهای بینالمللی هامون بودند، زودتر با آنچه روز صفر آبی گفته میشود مواجه شدند. مردم همدان هم در مرداد۱۴۰۱ بدون هیچ آمادگی و اطلاع قبلی با پایان ذخیره سد اکباتان، بیآبی را تجربه کردند. حالا روز صفر آبی، در انتظار پایتختنشینان ایران است.
وزیر نیرو دولت «مسعود پزشکیان» گفته اگر تهرانیها صرفهجویی نکنند، در شهریور۱۴۰۴ ابتدا سد ماملو و سپس سد لار و بعد سد کرج را از دست خواهیم داد. پایتختنشینان همینحالا هم روزهایی بدون آب را تجربه میکنند، ولو وزارت نیرو بگوید آب قطع نشده و صرفا فشار آن کاهش یافته است.
اگر آنطور که دکتر «بنفشه زهرایی»، استاد مدیریت منابع آب دانشگاه تهران در مورد «روز صفر آب، وضعیت آخرالزمانی تنش آبی» گفت صرفهجویی مردم موجب عبور از مرداد و شهریور شود، بعد از آن، پایتختنشینان دیگر با روز صفر آبی مواجه نمیشوند؟
اصلا روز صفر آبی از کجا وارد ادبیات کارشناسان شد؟ روز صفر آبی، همان روزی است که آبی برای عرضه از طریق سیستم لولهکشی نباشد و نخستین بار وقتی سدهای تامین کننده آب کیپتاون، پایتخت آفریقای جنوبی در سال ۲۰۱۸ میلادی در آستانه صفر شدن قرار داشتند، این مفهوم ملموس شد. حال پرسش این است که اگر روز صفر آبی در ایران رقم بخورد، بیشتر از همه چه قشری از جامعه از آن متاثر میشوند و آسیب میبینند؟ اصلا چه شد که پایتخت ایران به سرنوشت کیپتاون دچار شد، درحالیکه همین سه سال قبل، سخنگو صنعت آب ایران در پی بیآب شدن همدان در جمع خبرنگاران گفت: «راه تهران از کیپتاون جداست.»
دکتر «منصور سهرابی»، اگرواکولوژیست و محقق بومشناسی و محیطزیست، در توصیف چگونگی رسیدن ایران به روز صفر آبی به «ایرانوایر» میگوید: «در نبود آموزش و برنامههای لازم برای مصرف بهینه، سیاست جمهوری اسلامی بر تامین آب به هر قیمتی متمرکز بودهاست.»
«نیکآهنگ کوثر» تحلیلگر منابع آب که تجربه بررسی بیآبی در کالیفرنیا و روز صفر آبی کیپتاون را دارد، در توصیف وضعیت ایران تاکید میکند: «ایرانیان اگرچه با مدیریت منابع آب زیرزمینی توانسته بودند هزاران سال سرپا بمانند، اما توسعه نوین همراه با تغییر ساختار اجتماعی که گویی با رشد بیاعتمادی عمومی نسبت به حکمرانان و بخشهای مختلف جامعه همراه بود، کار را به نقطهای رسانده که حتی اگر مقامهای مسوول واقعیترین دلایل و بهترین پیشنهادها را به مردم برای نگاهداری آب و دور ماندن از روز صفر را بدهند، اکثر مردم علاقهای به همراهی ندارند.»
«زهرا باقریشاد»، پژوهشگر زنان و دانشجو دکتری مطالعات جنسیت، با تاکید بر این نکته که «تاثیر بحران آب بر همه گروههای جامعه یکسان نیست»، به ایرانوایر میگوید: «عملا این زنان هستند که در خانه باید به مدیریت بحران آب بپردازند و نخستین اثری که بر آنها دارد، افزوده شدن وظیفه جمع آوری و ذخیره آب به وظایف آنهاست.»
نه از تجربه کالیفرنیا عبرت گرفتند نه از تجربه کیپتاون
تنها سه سال قبل، مردم همدان بیآبی و خشک شدن سد اکباتان را لمس کردند و وزارت نیرو، روز صفر آبی در این شهر ۵۰۰ هزارنفری را تجربه کرد. پیش، از آنها مردم شهرکرد در تیر و مرداد۱۴۰۱ بیآب شدند و وزارت نیرو نقص عملکرد در تصفیهخانه این شهر را علت آن عنوان کرد. چند سال قبلتر وقتی مردم غیزانیه اهواز بیآب شدند و راه را بستند، فورا ستاد فرمان اجرایی امام با نیسانهای آبی خود راهی آنجا شد تا آب بستهبندی به مردم بدهد، اما هیچکدام از اینها موجب نشد تا به تجربهای در میان مسوولان ارشد جمهوری اسلامی بینجامد، یا موجب عبرتی شود.
بهجز تجربههای تلخ بیآبی تحمیلی به مردم توسط شیوه مدیریت وزارت نیرو جمهوری اسلامی، از تجربههای جهانی بیآبی و شیوه مواجه با آن هم بهرهای نگرفتهاست و همواره بر تامین آب به هر قیمتی تاکید کردهاست.
نیکآهنگ کوثر، تحلیلگر منابع آب، به تجربه خشکسالی و بیآبی کالیفرنیا و کیپتاون اشاره کرده و به ایرانوایر میگوید: «خشکسالی کالیفرنیا از اواخر ۲۰۱۱ آغاز شد و "جری براون"، فرماندار وقت، ابتدا در ژانویه سال ۲۰۱۴ وضعیت اضطراری اعلام کرد. خاطرم هست در سال ۲۰۱۸ که به پایتخت ایالت، ساکرامنتو، رفته بودم، بعضی چمنهای بلوار منتهی به ساختمان فرمانداری نسبتا خشک بودند، گویی تنها به آب باران وابسته بودند. چه شده بود که یکی از سبزترین ایالتهای آمریکا، چهرهای دیگر به خود گرفته بود؟»
به گفته او، رفتار فرماندار واکنشی ناگهانی نبود؛ او از بهار ۲۰۱۳ با صدور یک فرمان اجرایی به مقامهای مسوول آب ایالتی دستور داده بود تا روند بررسی و تایید انتقال داوطلبانه آب و حقآبه را تسریع کنند. در دسامبر همان سال، یک «کارگروه ویژه خشکسالی» تشکیل داد تا وضعیت تخصیص منابع، میزان آمادگی کالیفرنیا برای مواجهه با کمآبی و ضرورت اعلام وضعیت اضطراری خشکسالی را ارزیابی کند.
کوثر با اشاره به اینکه «دولت ایالتی امیدوار بود مصرف آب داوطلبانه ۲۰درصد کاهش یابد، اما این امر اتفاق نیفتاد» میافزاید: «یکی از بندهای کلیدی دستور فرماندار، جایگزینی ۵۰ میلیون فوت مربع چمن تزیینی با مناظری مقاوم به خشکی بود. این تصمیم باعث شد بسیاری از شهروندان چمنهای طبیعی را کنار بگذارند و بهجای آن از چمن مصنوعی استفاده کنند، تا با مقررات جدید سازگار و از مشوقهای مالی بهرهمند شوند.»
این تحلیلگر منابع آب، به استمرار برنامههای سازگاری حتی پس از پایان خشکسالی اشاره کرده توضیح میدهد: «آنچه بیش از هر چیز تغییر کرد، درک عمومی از ارزش آب بود. حتی پس از فروکش کردن نگرانیهای فوری، مردم همچنان محتاطانه با مصرف آب برخورد کردند.»
نیکآهنگ کوثر با اشاره به کاهش شدید بارندگی در استان کیپ غربی در آفریقای جنوبی و این واقعیت که قرار گرفتن در محل تلاقی دو اقیانوس، تضمینی برای بارش کافی نیست، درباره تجربه مدیران شهری کیپتاون میگوید: «آنها به این فکر افتادند که چگونه میتوان از رسیدن شهر به روز صفر جلوگیری کنند و در نتیجه آگاهیبخشی عمومی، انتشار مداوم اطلاعات مربوط به ذخایر آبی، آموزشهای گسترده و اجرای راهکارهایی مانند ساخت حوضچههای جمعآوری سیلاب برای تغذیه آبخوانها، آغازگر تحولی بزرگ در یکی از گردشگرپذیرترین نقاط قاره آفریقا بود.»
این تحلیلگر منابع آب همچنین، درباره چگونگی موفقیت مقامات کیپتاون در مواجهه با روز صفر آب توضیح میدهد: «باوجود بیاعتمادی گسترده به دولت "جیکوب زوما" و مقامات مرکزی، مردم به هشدارهای مسوولان استان کیپ غربی، نمایندگان مجلس محلی، چهرههای معتبر و رهبران جامعه مدنی گوش سپردند. اگر چنین همراهیای شکل نمیگرفت، گزینهای جز مهاجرت جمعی باقی نمیماند و خشکسالی بیسابقهای که گفته میشد تنها یک بار در هر ۶۰۰ سال رخ میدهد، میتوانست میزبان فینال جامجهانی فوتبال در ۲۰۱۰ را به شهری متروکه تبدیل کند.»
چرا ایران به روز صفر آبی رسیده است؟
دکتر منصور سهرابی، اگرواکولوژیست، محقق بومشناسی و محیطزیست، در پاسخ به این پرسش که چرا ایران باوجود تجربه سازگاری با کم آبی پیشینیان خود به چنین روزی گرفتار شد که روز صفر آبی را تجربه کند، به ایرانوایر میگوید: «برنامههای توسعه نامتوازنی در ایران اجرا شده و طی آن، پروژههایی به اجرا درآمدند که آب زیادی مصرف کردند و از طرف دیگر افزایش جمعیت که در برخی نقاط کشور متمرکز شده، موجب شده رد پای آب در بسیاری از کلانشهرهای ما افزایش پیدا کند و به چنین موقعیتی دچار شویم.»
این اگرواکولوژیست، محقق بومشناسی و محیطزیست با اشاره به اجرای پروژههایی که حتی فاقد مجوزهای محیط زیستی بودهاند، میافزاید: «با کمبود بارش در سالهای اخیر، خشکسالیهای هواشناسی پیدرپی هم تکرار شده و در نتیجه آن، خشکسالی هیدرولوژیکی روی میدهد که در آن آبخوان و آبهای زیرزمینی تغذیه نشدهاند و در نتیجه، مصرف بیرویه فشار بر آنها بیشتر شده و باوجود افزایش درجه حرارت در پی تغییر اقلیم، مشکلات دو چندان شدهاست.»
سهرابی، مدیریت بحران ناشی از روز صفر آبی در نقاط مختلف ایران را متفاوت و نسخههای پیشنهادی برای هر منطقه را متمایز از دیگری برشمرده و به ایرانوایر تاکید میکند: «وضعیت منابع آب در ایران نقطه به نقطه متفاوت است و درحالیکه همه مناطق کشور با شرایط اقلیمی خاص خود دچار مشکل است، باید توجه داشته باشیم که در برخی مناطق، مصرف بیرویه آب بخش صنعت و کشاورزی موجب بروز این وضعیت شده، نظیر اصفهان، یزد و کرمان و در برخی مناطق مثل تهران، مصرف بیرویه آب شرب ناشی از تمرکز جمعیت و بیتوجه به بهینهسازی مصرف موجب آن شدهاست.»
او معتقد است اگر «مدیریت مصرف در اولویت قرار نگیرد»، علاوه بر فرونشست زمین و تبدیل همه تالابها به کانونهای ریزگرد و گرد و غبار، تبعات اجتماعی و فروپاشی سرزمینی در انتظارمان نشسته است.
در همین حال، نیکآهنگ کوثر نیز درباره تبعات بیتوجهی به تاثیر بیآبی بر زندگی مردم ایران به ایرانوایر میگوید: «بیتوجهی بخش بزرگی از جمعیت کشور به سرنوشت هموطنان ساکن استانهای مرزی و حاشیهای که سالهاست با کمبود آب دستوپنجه نرم میکنند، از نگاه یک ناظر بیرونی میتواند نشانهای از تضعیف همبستگی ملی باشد. شاید پیش از آنکه نگران فروپاشی سرزمینی ناشی از بحران آب باشیم، باید نگران فروپاشی اجتماعی و از دست رفتن ارزشهای مشترکی باشیم که زمانی ما را به یک ملت تبدیل کرده بود.»
زنان، نخستین آسیبپذیران روز صفر بیآبی
تاثیر بیآبی بر جامعه و گروههای مختلف آن متفاوت است. پیشتر بر آثاری چون مهاجرت ناشی از بیآبی و خشکسالی در جامعه اشاره شدهبود. در همین حال، «مهتا بذرافکن»، جامعهشناس، به تاثیر خشکسالی و بیآبی بر زنان اشاره کرده و گفتهبود: «بار روانی خشکسالی در روستاها بر دوش زنان است.»
زهرا باقریشاد، با اشاره به مجموعه گفتوگوهایی که با زنان ایرانی ساکن در نقاط دارای بحران آب نظیر تهران، اهواز، ترکمنصحرا و شهرهای استان کردستان و سیستان و بلوچستان انجام داده، به ایرانوایر میگوید: «در واقع و در عمل، این زنان هستند که در خانه باید به مدیریت بحران آب بپردازند. نخستین اثری که بر آنها دارد افزوده شده، وظیفه جمع آوری و ذخیره آب، آن هم در بشکههای بزرگ است. این در حالیست که بهطور عمده، وظیفه مدیریت خانه اعم از خرید مواد خوراکی تا پختوپز و رسیدگی به امور فرزندان هم، برعهده آنان است.»
به گفته این پژوهشگر زنان، بخش عمدهای از تاثیر بیآبی، متوجه مشکلات بهداشت و سلامت زنان میشود که هیچ ردی از آن در برنامهریزیهای مواجهه با بحران آب دیده نمیشود.
او تاکید میکند: «بسیاری از زنان در ترکمنصحرا، اهواز یا شهرهای بلوچستان، خیلی پیشتر از زنان تهران درگیر مشکلات ناشی از بحران آب شدهاند.»
باقریشاد با اشاره به تجربههایی که زنان در جریان تحقیق او بازگو کردهاند، به ایرانوایر توضیح میدهد: «یکی از مشکلاتی که زنان با آن مواجه بودند، مشکلات همزمانی قطعآب و پریود آنان بود که نیاز به شستوشو بیشتری داشتند. برخی از آنان به مشکلی که با قطع آب در محیط کار رخ میداد اشاره میکردند. سرویسهای بهداشتی بسته میشد و آنها حتی برای تعویض پد بهداشتی خود با مشکل مواجه میشدند.»
این دانشجو دکترای مطالعات جنسیت، به مشکلات پوستی ناشی از بحران آب برای زنان پرداخته تاکید میکند: «زنان ساکن در شهرهای استان سیستان و بلوچستان، به بیماریهای پوستی بهدلیل نبود آب برای بهداشت مبتلا شدهبودند.»
باقریشاد، یکی دیگر از تاثیرات بیآبی و چگونگی مدیریت زمان قطع آب بر زنان را اینگونه تشریح میکند: «بسیاری از زنان شاغل هستند و از آنجایی که ممکن است در زمان نبودشان در منزل آب قطع شود، بنابراین باید زودتر از خواب بیدار شوند و قبل از رفتن به محل کار آشپزی کرده و آب لازم را هم ذخیره کنند. این فشار مضاعفی بر زندگی آنها وارد کرده است.»
به گفته او، زنان عموما در مراحل تصمیمگیری و سیاستگذاری دخالت ندارند، درحالیکه تجربه زیسته آنها میتواند موجب در نظر گرفتهشدن مطالباتشان در مواجهه با بحران آب شود.