دیوید رمنیک در گزارشی در مجله نیویورکر که ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵ و یک روز پیش از اعلام آتشبس میان اسرائیل و ایران پس از یک جنگ ۱۲ روز منتشر شده است، به بازسازی سیاسی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل پس از بحران ۷ اکتبر میپردازد؛ زمانی که او بهدلیل ناکامی امنیتی شدید زیر فشار بود. اما اکنون، با رهبری حملات گسترده علیه حماس در غزه، حزبالله در لبنان و حالا تأسیسات و دانشمندان هستهای ایران، زیرساختهای نظامی ایران و فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی که با حمایت مستقیم دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا انجام شد، تلاش میکند چهره خود را بهعنوان «آقای امنیت» احیا کند. او بدون پذیرش مسئولیت، روایت جدیدی از وقایع ارائه میدهد و ممکن است از این «پیروزیها» برای تحکیم قدرت یا حتی برگزاری انتخابات زودهنگام استفاده کند.
در ادامه، ترجمه فارسی گزارش «با چشمانی دوخته به تاریخ، بنیامین نتانیاهو در پی رستاخیز سیاسی است» With His Eyes on History, Benjamin Netanyahu Aims for Political Resurrection نوشته دیوید رمنیک که ۲۲ ژوئن ۲۰۲۵ در مجله نیویورکر منتشر شدهاست را در ادامه بخوانید؛
در روزهای پس از حملات حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، از پذیرش مسئولیت علنی در قبال این شکست عظیم امنیتی طفره رفت. او تا حد زیادی از شرکت در مراسم یادبود قربانیان خودداری کرد. به ندرت با خانوادههای گروگانهای اسرائیلی که در تونلهای غزه اسیر بودند، دیدار کرد.
در دوره نخستوزیران پیشین اسرائیل، نقایص آشکار اطلاعاتی و راهبردی نظامی به سرعت با برگزاری جلسات تحقیق و پیامدهای دراماتیک روبرو میشدند. در اکتبر ۱۹۷۳، نیروهای مصری و سوریهای اسرائیل را در صحرای سینا و بلندیهای جولان غافلگیر کردند و برای چند روز، کشور را در خطر جدی قرار دادند. چند هفته پس از پایان این تهاجم که به نام «جنگ یومکیپور» شناخته شد، یک کمیسیون تحقیق دولتی به ریاست رئیس وقت دیوان عالی اسرائیل، شیمعون آگرانات، اقدام به بازجویی از شاهدانی کرد که در جریان اشتباهات و بیتوجهیهای منجر به بحران دخیل بودند. نتایج آن کمیسیون به استعفای نخستوزیر گولدا مئیر و وزیر دفاع موشه دایان منجر شد.
در مقابل، اگرچه برخی از مقامهای ارشد نظامی و امنیتی دولت نتانیاهو بهخاطر نقششان در فاجعه ۷ اکتبر استعفا داده یا عذرخواهی کردهاند، اما او تاکنون از هرگونه پاسخگویی واقعی یا پذیرش تحقیق سرباز زده است. در نتیجه، برای مدت یک سال پس از این حملات، میزان محبوبیت او به شدت پایین بود. ناظران سیاسی اسرائیل از طیفهای گوناگون سیاسی درباره زمان سقوط نتانیاهو از قدرت صحبت میکردند، نه درباره امکان آن.
برخی انتظار داشتند افرادی مانند ژنرال بنی گانتس، نخستوزیر پیشین نفتالی بنت یا وزیر دارایی سابق آویگدور لیبرمن جایگزین او شوند. و با این حال، همانطور که ناحوم بارنئا، ستوننویس باسابقه اسرائیلی، در آن زمان به من گفت: «من به مراسم خاکسپاری سیاستمداران میروم تا مطمئن شوم دفن شدهاند. اما بازگشتها ممکن است.»
و اکنون، در روز پس از آنکه دونالد ترامپ در بمباران تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل پیوست، نتانیاهو و حلقه اطرافش در انتظار رستاخیز سیاسی او هستند. فاجعه غزه با دهها هزار کشته و محکومیت جهانی به کنار؛ حملههای سیاسیاش به نهادهای دموکراتیک و اصول بنیادی کشور به کنار؛ مشکلات قضاییاش به کنار.
امیت سگال، خبرنگار شبکه ۱۲ اسرائیل، که ارتباط نزدیکی با دفتر نخستوزیر دارد و به نوعی صدای تفکرات او محسوب میشود، روز یکشنبه، کمتر از یک روز پس از آنکه بمبافکنهای بی-۲ آمریکا در عملیات موسوم به «چکش نیمهشب» بر تأسیسات هستهای فردو، اصفهان و نطنز بمب ریختند، با من صحبت کرد.
سگال گفت: «در دوازده ماه نخست پس از ۷ اکتبر، به نظر میرسید این فاجعه گالیپولی نتانیاهوست؛ فاجعهای که تقریباً حرفه چرچیل را نابود کرد.» در سال ۱۹۱۶، وینستون چرچیل به عنوان وزیر نیروی دریایی بریتانیا در جنگ جهانی اول، شکست سهمگینی را در شبهجزیره گالیپولی در برابر امپراتوری عثمانی تجربه کرد.
سگال ادامه داد: «این لحظه، وحشتناکترین زمان در تاریخ اسرائیل بود، و آن هم در دوره حکمرانی «آقای امنیت». این فقط یک رسوایی دیگر نبود. این، دلیل وجودی او بود. امروز، با سقوط حزبالله در لبنان، سقوط اسد در سوریه، و سرنوشت حماس، و حالا حمله به برنامه هستهای ایران، ۷ اکتبر بیشتر شبیه پرلهاربر به نظر میرسد—شکستی سهمگین که در نهایت به پیروزی کامل ختم میشود. من باور دارم که تاریخ، در پنجاه سال آینده، به ۷ اکتبر در چارچوب جنگ ایران و اسرائیل خواهد نگریست. اما سؤال فوریتر این است: آیا افکار عمومی اسرائیل هم چنین خواهد دید؟ مطمئن نیستم. اما این لحظه مهمی است. این وضعیت، او را دوباره به عنوان «آقای امنیت» بازآفرینی کرده. اما هنوز پایان نیافته. با اینحال، مردم اینجا حمله اسرائیل و چراغ سبز آمریکا و ترامپ را بزرگترین دستاورد دیپلماتیک اسرائیل از زمان رأی سازمان ملل به موجودیت اسرائیل در ۱۹۴۷ میدانند.»
چرخشهای کلامی سگال واقعی به نظر میرسد، تنها از این نظر که دقیقاً بازتابدهنده وسواسها، غرورها، تفکرات و حتی دروننگری نتانیاهو است. در خاطراتش، نتانیاهو به طور مداوم به چرچیل اشاره دارد. زمانی که در دوره اول نخستوزیریاش با او مصاحبه کردم، سیگار برگهای بزرگ میکشید و تصویری از چرچیل در دفتر کارش داشت. درباره تهران، نتانیاهو سالهاست که درباره «توفانهای در راه» سخن میگوید. در سال ۲۰۰۶ گفت: «اکنون ۱۹۳۸ است و ایران آلمان است.» در سال ۲۰۱۱ به پیرز مورگان، خبرنگار بریتانیایی گفت: «من چرچیل را تحسین میکنم چون خطر را برای تمدن غرب دید و به موقع عمل کرد.»
سگال به من گفت که در جریان برنامهریزی برای حمله نظامی به ایران، دستگاه امنیتی اسرائیل برآورد کرده بود که واکنش متقابل ایران ممکن است بین ۸۰۰ تا ۴۰۰۰ کشته در اسرائیل داشته باشد. اما تاکنون، تعداد واقعی کشتهها بسیار کمتر از این برآورد بوده است. برخی از موشکهای بالستیک ایران از دفاع هوایی اسرائیل عبور کردهاند و طبق گزارش تایمز، دستکم ۲۹ نفر کشته و ۹۰۰ نفر زخمی شدهاند.
سگال همچنین گفت زمانی که نتانیاهو با توجیه «فوریت برنامه هستهای ایران» حملات را به مردم توضیح داد، این توجیه «صادقانه بگویم، بیشتر یک توصیف ادبی بود تا ریاضی» — یعنی اینکه اگرچه طبق اطلاعات اسرائیل، ایران اورانیوم را تا سطحی غنی کرده بود که فقط برای سلاح کاربرد دارد، اما روند ساخت سلاح در پرده ابهام بود.
نتیجهگیری این نبود که «میتوانند فردا بسازند.» عامل مهم این بود که ایران در وضعیتی ضعیف قرار داشت و بخش بزرگی از دفاع هواییاش از کار افتاده بود. به همین دلیل، سگال گفت: «آنچه میدانستند را اغراقآمیزتر از واقعیت جلوه دادند. اما نتانیاهو در مورد نیتها درست میگفت.»
وقتی اظهارات سگال درباره چرچیل را برای آموس هارل، تحلیلگر دفاعی روزنامه هاآرتص، بازگو کردم، خندید و گفت: «خب، این همان روایت بیبی است. او پسر یک مورخ است» - پدرش، بنزیون نتانیاهو، مورخی راستگرا درباره تفتیش عقاید اسپانیا بود - «و به همین دلیل اینگونه فکر میکند. کاری که الان میکند این است که بدون اینکه مسئولیت ۷ اکتبر را بپذیرد، و بعد از کنار گذاشتن تمام افرادی که در آن درگیر بودند، دارد داستان را دوباره روایت میکند، طوری که انگار همهاش از پیش برنامهریزی شده بود. حالا دارد میگوید که در ۹ اکتبر، او قبلاً میدانست این نقطه عطفی در تاریخ خاورمیانه خواهد بود.»
تحلیلگران اسرائیلی به من گفتند هنوز مشخص نیست که نتانیاهو چگونه و چه زمانی ممکن است از مسئله ایران برای کسب سود سیاسی استفاده کند. برخی میگویند او سرانجام انتخابات زودهنگام برگزار خواهد کرد و شاید حتی راهی پیدا کند تا تندروترین اعضای ائتلاف فعلیاش، ایتامار بنگویر و بزالل اسموتریچ را کنار بگذارد. نتانیاهو ممکن است برای حفظ اتحاد ملی به منتقدانش دست یاری دراز کند، یا شاید از این پیروزی ظاهری علیه ایران برای پیشبرد مسیر خود به سمت خودکامگی بیشتر بهره ببرد.
حتی برخی حدس میزنند که پس از حمله به ایران و کشاندن آمریکا به این جنگ، او ممکن است—بعد از اینکه طولانیترین مدت نخستوزیر اسرائیل بوده—کنارهگیری کند. اما یکی از زندگینامهنویسان او و نویسنده نشریه اکونومیست، آنشل پفر، این سناریو را بعید میداند و میگوید: «نتانیاهو بدون آن سمت، اصلاً هیچ زندگیای ندارد.»
نداو ایال، ستوننویس برجسته روزنامه یدیعوت آخرونوت، به من گفت اگرچه پس از شکست حزبالله، میزان محبوبیت نتانیاهو خیلی زیاد نشد، اما «این موضوع کاملاً یک بازی جدید برای اوست.»
ایال گفت: «نتانیاهو مسئول بزرگترین شکست در تاریخ اسرائیل بود، اما حالا میتواند بگوید که پیروزی آورده.» او معتقد است نتانیاهو ادامه خواهد داد. «بعد از ۷ اکتبر، او خودش را منزوی کرد. به کیبوتصهایی که مورد حمله قرار گرفته بودند نرفت. اما حالا همهجا هست. بعد از حمله به باتیام رفت، به بیمارستان سورُکا رفت.»
در حلقه اطراف نخستوزیر، نمیتوان پیروزیطلبی را دستکم گرفت. یک خبرنگار لیبرال اسرائیلی که نخواست نامش فاش شود، به من گفت: «جناح راست و دار و دسته بیبی یک جور خاصی از ارگاسم سیاسی را تجربه میکنند. بیبی الان در مقام پادشاه اسرائیل است، در زمینه رستاخیزش.» این خبرنگار به شباهتهای بین نتانیاهو و ترامپ اشاره کرد؛ در نحوهای که نتانیاهو «هر کاری در توانش کرده تا جامعه اسرائیل و دموکراسی اسرائیل و نهادهایش را از هم بپاشد. بنابراین نمیدانی در آینده، انتخابات چگونه و بر چه اساسی برگزار خواهد شد.»
پیروزیطلبی در کاخ سفید هم قابل انکار نیست. ترامپ روز یکشنبه در فضای مجازی نوشت: «شاید اصطلاح ‘تغییر رژیم’ از نظر سیاسی درست نباشد، اما اگر رژیم فعلی ایران نتواند ایران را دوباره بزرگ کند، چرا نباید تغییر رژیم رخ بدهد؟؟؟ MIGA!!!» (مخفف «ایران را دوباره بزرگ کن» – Make Iran Great Again)
و با این حال، برای هر دو مرد، بسیاری از چیزها به واکنش ایران بستگی دارد. همانطور که هارل از هاآرتص به من گفت: «همه چیز میتواند در یک روز تغییر کند. میتوانی از دقت این عملیات تحسین کنی، اما اگر یک موشک بالستیک ایرانی ناگهان به یک مجتمع مسکونی بخورد و بیست کودک را بکشد، یا اگر یکی از جنگندههای اف-۳۵ ما در ایران سرنگون شود و خلبانش اسیر شود، همه چیز در یک لحظه تغییر میکند.»
بهعلاوه، همانطور که آلوف بن، سردبیر هاآرتص، گفت، بخشهایی از جامعه اسرائیل هیچگاه نتانیاهو را نخواهند بخشید. «افرادی هستند که حتی اگر بیبی صلح جهانی بیاورد و بیماری و گرسنگی را ریشهکن کند، باز هم با او مخالف خواهند بود. و کسانی هستند که از جنگ منطقهای وحشت دارند.» او افزود: «سؤال این است که آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی ایران، بعدش چه خواهد کرد؟ آیا غرورش را فرو میخورد و برای حفظ رژیم، پایان دادن به تحریمها، و کنار گذاشتن برنامه هستهای دوباره وارد مذاکره میشود؟ راهی برای خروج وجود دارد. یا اعلام جنگ جهادی خواهد کرد؟ نمیدانم. هیچکس نمیداند.»
اما یک واقعیت تاریخی را تقریباً همه کسانی که با آنها صحبت کردم یادآور شدند، حتی آنهایی که خودشیفتگی نتانیاهو را در قالب تصویر چرچیلیاش به سخره میگرفتند؛ زمانی که چرچیل، بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم، در انتخابات شرکت کرد، به رهبر حزب کارگر، کلمنت اتلی، باخت. صبح روز بعد از شکست، همسرش، کلمنتاین، سعی کرد او را دلداری دهد و این نتیجه را «نعمتی در لباس مبدل» نامید. چرچیل در پاسخ گفت: «در حال حاضر که خیلی خوب مبدل شده.»