به گزارش آیندگان؛ ترور و مرگ چارلی کرک، فعال راستگرای ۳۱ ساله و بنیانگذار «ترنینگ پوینت یو.اس.ای»، ( Turning Point USA) موجی از واکنش میان جوانان آمریکایی، بهویژه مردان دانشجو، برانگیخت. کرک که خود هرگز به دانشگاه نرفت، دانشگاهها را به پایگاه اصلی فعالیتش بدل کرده بود و با مناظره و سخنرانی، دیدگاههای محافظهکارانهاش را ترویج میکرد.
چارلی کرک با حمله به حقوق ترنسها، نقد «فرهنگ لغو»، دفاع از خانواده سنتی و حتی مخالفت با قانون حقوق مدنی، برای عدهای الهامبخش و برای عدهای دیگر هولناک بود.
نیویورکتایمز در گزارشی به نقل از دانشجویان راستگرا مینویسد که کرک به آنها «اعتمادبهنفس» داد تا در برابر هژمونی فرهنگ لیبرال سخن بگویند. به گفته پورتر لافبر، دانشجوی ۲۲ ساله که هنگام تیراندازی شاهد کشته شدن کرک بود، «او به کسانی که میترسیدند حرفشان را بزنند، صدا بخشید.» بسیاری از جوانان مذهبی، بهویژه اعضای کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان، کرک را بهدلیل دفاع آشکارش از ایمان مسیحی تحسین میکردند.
در مقابل، مخالفان کرک دیدگاههای او را خطرناک و تحریکآمیز میدانستند. حضور او در دانشگاهها همواره با اعتراضات گسترده همراه بود؛ از شعارهای «نفرت میپراکنی» در فلوریدا تا تجمعات رنگینکمانی در پردو. با این حال، طرفدارانش همین مخالفتها را نشانه قدرت پیام او میدیدند.
کرک با تسلط بر ارتباطات آنلاین، پادکستها و تورهای سخنرانی، توانست میلیونها جوان را جذب کند. به گفته تحلیلگران، او استاد درک احساس «جا ماندن» جوانان در فرهنگ لیبرال بود و از همین رهگذر نفوذی گسترده یافت. مرگ ناگهانی او در میان هواداران شوک و اندوه ایجاد کرده، اما همزمان پرسشهایی درباره آینده رهبران راستگرا و خشونت سیاسی در آمریکا برانگیخته است.
در ادامه ترجمه کامل گزارش سابرینا تاورنیز و آلیس مکفادن که با تیتر اصلی «He Gave Me Confidence: How Charlie Kirk Connected With Young Men» روز ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۵ در نیویورکتایمز منتشر شده است را بخوانید؛
چارلی کرک با گروه راستگرای خود، «ترنینگ پوینت یو.اس.ای»، وارد موضوعات جنجالی شد. برخی دانشجویان الهام گرفتند، برخی دیگر دیدگاههای او را هولناک یافتند.
کرک لازم نبود به دانشگاه برود ـ یا حتی به ارزش آن باور داشته باشد ـ تا پیروان پرشوری در محوطههای دانشگاهی سراسر کشور جذب کند. دانشگاهها که عموماً پایگاههای لیبرال به شمار میروند، فضای اصلی کار او بودند و او با پیام محافظهکارانه خود پا به آنجا میگذاشت.
او جوانانی را مییافت که در گرداب نیروهای سیاسی و فرهنگی سرگردان بودند؛ نیروهایی که گاه در محیط دانشگاه آشفتگیهای شدیدی ایجاد میکردند. پاسخهای روشن، هرچند گاهی گزنده، او به پیچیدهترین مسائل کشور، تأثیرگذار بود ـ بهویژه برای جوانانی که در عصر انزوا و زندگی روزافزون آنلاین به بلوغ میرسیدند.
«در این فرهنگ لغو، گفتن آنچه باور داری ترسناک است.» این را پورتر لافبر، دانشجوی ۲۲ ساله رشته علوم در دانشگاه «یوتا ولی» گفت؛ کسی که چهارشنبه در رویدادی حضور داشت که کرک در آن کشته شد. «چارلی کرک انگار فراتر از همه اینها میرفت. او به مردمی که شاید کمی ترسیده بودند، صدا میداد.»
لافبر افزود: «او به من اعتمادبهنفس داد که بتوانم به آنچه باور دارم، ایمان داشته باشم.»
به گفته لافبر، موضوع حقوق ترنسها بهویژه پرتنش بود. او که یک مسیحی است، همیشه احساس نمیکرد بتواند آزادانه درباره این مسئله نظر واقعیاش را بگوید.

کرک به دانشگاهها میآمد آماده برای نبرد بلاغی؛ مایل به ورود به دشوارترین موضوعات، از حقوق سقط جنین تا مسئله نژاد. او علیه حقوق ترنسها فریاد میزد. از ارزشهای سنتی خانواده حمایت میکرد، مانند اولویت ازدواج برای زن و مرد و داشتن فرزند. استدلال میکرد که «قانون حقوق مدنی» اشتباه بوده است. برخی دانشجویان دیدگاههای او را عمیق و الهامبخش میدیدند، برخی دیگر منزجر میشدند.
دیدارهای او با دانشگاهها مرتب موجب اعتراضهای پرشور دانشجویانی میشد که با مواضع او مخالف بودند؛ از انتقادش به حقوق ترنسها تا حمایت از نظریه موسوم به «جایگزینی بزرگ» که میگوید مهاجران غیرسفیدپوست جایگزین آمریکاییهای سفید خواهند شد.
در فوریه، معترضان در دانشگاه ایالتی فلوریدا پشت موانع جمع شدند و هنگام مناظره کرک با دانشجویان زیر یک چادر موقت شعار میدادند: «تو نفرت میپراکنی، تو دروغ میگویی.» در آوریل، هنگام حضور او در دانشگاه پردو، معترضان با تابلوهای مقوایی و پرچمهای رنگینکمانی افتخار حضور یافتند. طرفداران کرک از این واکنشها لذت میبردند و جلوی معترضان عکس یادگاری میگرفتند.
کرک چیزی را شناسایی کرده بود که بسیاری دانشجویان گفتند با آن دستبهگریباناند.
اریک بالسبا، سازماندهنده سیاسی متمایل به چپ که با جوانان در فضاهای آنلاین، از جمله بازیهای ویدیویی، کار میکند، گفت: «او سختی و خشکبودن فرهنگ مترقی را برملا کرد. همین باعث شد بسیاری از جوانان احساس قدرت کنند و فکر کنند از کسانی که این هنجارها را تحمیل میکردند، برترند. این خطرناک و خرابکارانه بود.»
این احساس با نگاه بسیاری از جوانان همسو شد که فرهنگ چپگرا سرکوبگر، بیروحیه و بهطور ساده علیه آنهاست.
بالسبا گفت: «او استاد درک این بود که جوانان احساس میکردند جا ماندهاند.»
کرک در ۱۸ سالگی «ترنینگ پوینت یو.اس.ای» را بنیان گذاشت و این سازمان را از یک فعالیت کوچک و بیپشتوانه به یک قدرت پیامرسانی بزرگ با پادکستها، تورهای سخنرانی و رویدادهای دانشگاهی که اغلب شامل مناظره بود، رساند. او سخنوری ماهر و بومی کامل دنیای ارتباطات آنلاین بود و بیوقفه برای جذب دانشجویان سراسر کشور تلاش میکرد.
لافبر در دبیرستان برای نخستین بار از طریق شنیدن به پادکست بن شاپیرو، دیگر چهره راستگرا، با کرک آشنا شد. او به مرور شیفته جسارت کرک شد ـ جسارتی که او در بیان عقایدش داشت.
لافبر گفت غالباً از بیان افکارش میان جوانان متمایل به چپ میترسید، زیرا باور داشت کوچکترین لغزش میتواند او را «کنسل» کند. مثلاً وقتی در بانک «چیس» کارمند بود، همکارانش از سیاست حرف میزدند اما هرگز از او نظرش را نمیپرسیدند، چون احتمالاً فرض میکردند با آنها همنظر است. او موافق نبود، پس سکوت میکرد.
لافبر هیجانزده بود که در رویداد چهارشنبه کرک شرکت کند. او در میان حدود سههزار نفر جمعیت ایستاده بود که لحظه تیراندازی به کرک را دید. لافبر روی زمین افتاد و سپس گریخت. او باقی روز را در شوک گذراند.
او گفت: «از دانشگاه خارج شدم، سوار موتور شدم و رفتم خانه. آنجا تنها نشسته بودم و میگفتم: خدایا، واقعاً این اتفاق افتاد؟ من ناراحتم، اما راستش عصبانی هم هستم. چرا باید به اینجا میرسید؟»
کرک ۳۱ ساله بود؛ سنی نزدیکتر به دانشجویان دانشگاه تا بیشتر سیاستمداران ملی. او به مخاطبان گستردهای از جوانان، بهویژه مردان جوان، در لحظهای حساس از زندگیشان دسترسی داشت؛ زمانی که میکوشیدند بفهمند چه کسی هستند و چرا به آنچه باور دارند ایمان دارند.
گیب سینت، ۲۳ ساله و رئیس شاخه «ترنینگ پوینت یو.اس.ای» در دانشگاه وایومینگ گفت: «او فهمیده بود جوانان محافظهکار حیوانی جدا هستند. ما مسائلی داریم که برایمان مهم است و شاید نسلهای قدیمیتر محافظهکار اهمیتی به آنها ندهند.»
به گفته او، نهادهای سیاسی در هر دو جناح جوانان را ناامید کرده بودند. کرک آنچه آنها میخواستند، ارائه داد.
سینت گفت: «او میفهمید ما در حال تقلا هستیم.»

جوانانی که پس از مرگ کرک مصاحبه کردند و عضو کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان بودند، گفتند یکی از دلایل اصلی نزدیکیشان به او دفاع کرک از ایمان مسیحیاش بود. آنها احساس میکردند فرهنگ جریان اصلی لیبرال به مذهب نگاه از بالا به پایین دارد و از این خوششان میآمد که کرک از آن دفاع میکرد.
کولتون اندرسون، ۲۱ ساله و دانشجوی دانشگاه بریگم یانگ که حدود ۴۰ یارد با صحنه فاصله داشت وقتی کرک هدف تیر قرار گرفت، گفت: «با اینکه بهطور فعال مسیحی بزرگ شدم، بسیاری از ارزشهای او با من همخوانی داشت.» او چند هفته برای حضور در این مراسم لحظهشماری کرده و برنامهاش را خالی کرده بود. او گفت گاهی ویدئوهای کرک را هنگام انجام تکالیف روشن میکرد، چون برایش آرامشبخش و گاهی خندهدار بودند.
بسیاری گفتند همه حرفهای کرک را دوست نداشتند و میدانستند که او میتواند تحریکآمیز باشد. اما تأکید کردند که او باعث میشد در فرهنگی وسیعتر که اغلب تحقیرشان میکرد، احساس تنهایی کمتری داشته باشند.
گابریل بائر، دوست اندرسون، گفت تیراندازی باعث شد «حس تهوع» داشته باشد. او گفت با کرک بهعنوان یک مسیحی احساس نزدیکی میکرد و شاید مهمتر، از دیدن اینکه بسیاری دیگر از جوانان هم به او علاقه داشتند، احساس تعلق میکرد.
او گفت: «دیدن اینکه آدمهای دیگری هم ارزشها و ایدههایی مثل من دارند، برایم تسکین بود. این به من اطمینان میداد که تنها نیستم، که آدم رادیکال دیوانهای نیستم آنطور که ممکن است بقیه فکر کنند. اینکه مذهبی بودن تنها نیست.»
او گفت که در اینستاگرامش، تنها حدود پنج نفر از بیش از صد دوستش درباره مرگ کرک چیزی پست نکردهاند. «تمام فیدم همین الان پر از این موضوع است.»
عصر چهارشنبه، لافبر هنوز در حال پردازش اتفاق بود، بنابراین با دوستانش جمع شد تا با غذای بیرون درباره آن حرف بزنند. او گفت نگران است که مردم چطور واکنش نشان دهند.
لافبر گفت: «آیا قرار است هر رهبر سیاسی ما را بکشند؟» او با یادآوری سوءقصد سال گذشته به دونالد ترامپ افزود: «این کی قرار است تمام شود؟»