دیدار ترامپ با رهبران اروپایی در کاخ سفید؛ پایان آسانی برای جنگ اوکراین در کار نیست

ولودیمیر زلنسکی و هفت رهبر اروپایی دیگر دیروز به کاخ سفید رفتند تا در نشست اضطراری که به سرعت برنامه‌ریزی شد، موضع اوکراین را مطرح کنند؛ تنها چند روز پس از آن‌که دیدار دونالد ترامپ با ولادیمیر پوتین در آلاسکا، هیچ دستاورد ملموسی برای پایان دادن به جنگ به همراه نداشت.
تصویر دیدار ترامپ با رهبران اروپایی در کاخ سفید؛ پایان آسانی برای جنگ اوکراین در کار نیست

ترامپ درباره درخواست اوکراین برای دریافت تضمین‌های امنیتی پس از پایان احتمالی خصومت‌ها گفت: «ما به آن‌ها حفاظت بسیار خوب و امنیت بسیار خوبی خواهیم داد.» اما او هیچ جزئیاتی ارائه نکرد.

یان کراوچ، سردبیر خبرنامه مجله نیویورکر برای درک بهتر این تحولات، با جاشوا یافا، نویسنده همکار نیویورکر که از نخستین روزهای تهاجم روسیه به اوکراین درباره این جنگ گزارش داده، گفت‌وگو کرده است. ترجمه این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

این مذاکرات صلح در بهار گذشته از سوی یکی از تحلیل‌گران چنین توصیف شد که در واقع نمایشی برای یک مخاطب واحد است: دونالد ترامپ. هم پوتین و هم زلنسکی در تلاشند امتیاز بگیرند. وضعیت اکنون چگونه است؟

بعد از آلاسکا، به‌نظر می‌رسید که ترامپ بار دیگر، چه در لحن و چه در موضع‌گیری، به سمت دیدگاه‌های پوتین در قبال اوکراین متمایل شده است. اما با ترامپ هیچ چیز ثابت و قطعی نیست—و به‌نظر من درست نیست بگوییم که او به‌طور کامل طرف پوتین را گرفته یا این‌که پوتین همه خواسته‌هایش را از ترامپ گرفته است.

با این حال، پوتین دو دستاورد کلیدی داشت. نخست این‌که توانست در ذهن ترامپ تغییر ایجاد کند؛ به‌جای این‌که مانع صلح و مشکل اصلی جنگ دیده شود، در نگاه ترامپ به عنوان شریک سازنده جلوه کرد—برخلاف زلنسکی و اروپایی‌ها.

دوم این‌که پوتین توانست ترامپ را از حرف زدن درباره آتش‌بس به سمت حرف زدن درباره مذاکرات پایان جنگ سوق دهد. برای روسیه، ادامه جنگ سودمندتر از منجمد کردن آن در وضعیت فعلی است. نباید برتری نظامی روسیه را اغراق کرد، اما در جنگ فرسایشی طولانی، روسیه منابعی دارد که اوکراین برای برابری با آن دچار مشکل است. هرچند این برای روسیه بهای سنگینی دارد، اما زمان به نفع مسکوست.

با این حال باید توجه کرد که دیروز در دفتر بیضی، بدترین سناریویی که اوکراینی‌ها از آن بیم داشتند اتفاق نیفتاد. یعنی ترامپ زلنسکی را تحت فشار قرار نداد تا مواضع پوتین را بپذیرد؛ مثلاً خروج اوکراین از باقی‌مانده دونباس. همچنین ترامپ اکنون از معماری‌ای برای تضمین‌های امنیتی سخن می‌گوید. شاید اوکراین از نتیجه نهایی بسیار ناامید شود، اما این‌که ترامپ آن را فوراً رد نکرد، نوعی موفقیت نسبی محسوب می‌شود.

اوکراین تا چه حد می‌تواند به سخنان ترامپ درباره تضمین‌های امنیتی اعتماد کند؟ و چگونه می‌توان آن را برای پوتین قابل پذیرش کرد؟

برای اوکراین، همه‌چیز به این موضوع بستگی دارد. این کشور باید از این جنگ، با همه رنج‌هایی که نه فقط از ۲۰۲۲ بلکه از ۲۰۱۴ تاکنون تحمل کرده، با این احساس بیرون بیاید که در مسیر برگشت‌ناپذیر پیوستن به غرب و نهادهای غربی قرار گرفته است. تضمین‌های امنیتی نمادی از این مسیر هستند و باید مطمئن کنند که این راه فردا، سال آینده یا پنج سال دیگر برهم نخواهد خورد. اوکراین نمی‌تواند زیر سایه دائمی تهدید تهاجم دوباره، به جامعه‌ای اروپایی و باثبات تبدیل شود. هیچ آینده‌ای برای تبدیل شدن به کشوری موفق در اروپا وجود ندارد مگر این‌که مسئله امنیت حل شود.

اما از سوی دیگر، همین موضوع به اصل ماجرای جنگ از نگاه پوتین بازمی‌گردد. تهاجم روسیه در اصل برای تصرف خاک نبود؛ برای جلوگیری از آن بود که اوکراین، در تصور بدبینانه پوتین، به پایگاه عملیاتی غرب علیه روسیه بدل شود. کشوری با سیاست و جامعه‌ای خصمانه نسبت به روسیه، و حتی بدتر، با حضور سلاح، نیرو یا پایگاه‌های غربی در خاک خود. در اینجا یک پارادوکس شکل می‌گیرد: هر چیزی که برای اوکراین به‌عنوان تضمین امنیتی رضایت‌بخش باشد، برای روسیه غیرقابل تحمل است—و دقیقاً خلاف دلیلی است که پوتین به‌خاطرش جنگ را آغاز کرد.

بنابراین باید پرسید غرب حاضر است از چه نوع قدرت، دیپلماتیک یا نظامی یا هر شکل دیگر، برای غلبه بر این تناقض استفاده کند. مثلاً واژه «تضمین» دقیقاً چه معنایی دارد؟ آیا واقعاً باور داریم که ایالات متحده تحت رهبری ترامپ یا هر رئیس‌جمهور دیگر، یا کشورهای اروپایی، خطر جنگ با روسیه را به جان می‌خرند اگر دوباره به اوکراین حمله شود؟ یا این تضمین در عمل به شکل یک ارتش اوکراینی تأمین‌شده، آموزش‌دیده و مسلح توسط غرب خواهد بود؟ و وقتی پوتین به دلایل ذکرشده به آن «نه» می‌گوید، پاسخ ترامپ یا رهبران اروپایی چیست؟ جای تعجب نیست که تا حالا این موضوع با ابهام فراوان مطرح شده، چون به‌نظر نمی‌رسد کسی راه‌حل روشنی برای این معضل داشته باشد.

پس از صحنه‌های پرهیاهوی نشست‌های سطح بالا در هفته گذشته، گام بعدی چه خواهد بود؟

در کل، ترامپ و پوتین همچنان با هم حرف نمی‌زنند بلکه از کنار هم حرف می‌زنند. پوتین جنگ اوکراین را اساساً یک جنگ نیابتی با غرب، و در واقع با آمریکا می‌بیند. بنابراین پایان استراتژیک آن باید با واشنگتن مذاکره شود، نه فقط بر سر مرزهای اوکراین یا مسائل امنیتی خاص اوکراین، بلکه بر سر نظم امنیتی تازه‌ای در اروپا و نیمکره غربی. به‌نظر نمی‌رسد ترامپ این مسئله بزرگ‌تر را درک کرده یا علاقه‌ای به آن داشته باشد. او می‌خواهد جنگ اوکراین را خاتمه دهد، و آن را فقط محدود به خود اوکراین می‌بیند؛ اما پوتین اصرار دارد پایان جنگ باید با توافقی بسیار گسترده‌تر همراه باشد.

همیشه درباره ترامپ این مثال املاک و مستغلات زده می‌شود. دولت او هم از «تبادل زمین‌ها» یا معامله بر سر قلمروها حرف زده که شاید به نوعی روسیه و اوکراین را همزمان ناراضی و راضی کند. اما این چیزی نیست که پوتین به دنبالش باشد. حتی اگر بخواهد، ترامپ نمی‌تواند اوکراینی تحویل دهد که کاملاً از نظر نظامی خلع سلاح و از نظر سیاسی مطیع منافع روسیه باشد. او نمی‌تواند روندی را معکوس کند که حالا به رویگردانی چند نسلی اوکراین از روسیه تبدیل شده است؛ جامعه‌ای که هویت ملی‌اش تا حد زیادی بر پایه خصومت با روسیه شکل گرفته. ارتشی هم وجود دارد که چه آمریکا بخواهد یا نه، بسیار توانمند و مجهز باقی خواهد ماند.

مایل نیستم بدبین به نظر بیایم، اما حتی وقتی پوتین و زلنسکی تمام انرژی‌شان را صرف تأثیرگذاری بر ترامپ یا پرهیز از خشم او می‌کنند، ترامپ توان محدودی برای پایان سریع جنگ دارد. با این حال، روندی آغاز شده است و نگاه خوش‌بینانه این است که این روند می‌تواند بر اساس منطق و شتاب درونی خود به جلو حرکت کند.