به روایت یک اسرائیلی؛ انگیزه‌های سیاسی پشت فاجعه انسانی و نقش بنیاد G.H.F در بحران گرسنگی غزه

در حالی که فلسطینی‌ها در غزنه همچنان از گرسنگی شدید جان می‌سپارند، یک مقام پیشین اسرائیلی توضیح می‌دهد که هدف واقعی از طرح جدید چه بوده است.

تصویر به روایت یک اسرائیلی؛ انگیزه‌های سیاسی پشت فاجعه انسانی و نقش بنیاد G.H.F در بحران گرسنگی غزه

مایکل میلشتاین، رئیس انجمن مطالعات فلسطین در دانشگاه تل‌آویو در گفتگویی با آیزاک چاتینر، نویسنده مجله نیویورکر درباره دلایل بحران غذایی و گرسنگی که در غزه بوجود امده است گفت: «در اسرائیل، ما بیشتر خیال‌پردازی را ترجیح می‌دهیم تا یک استراتژی واقع‌گرایانه. و G.H.F. یکی از چهار خیال‌پردازی بزرگ است. یکی دیگر، تشویق قبایل در غزه است. یکی دیگر «شهر بشردوستانه» است. و یکی دیگر باور به اجرای «چشم‌انداز ترامپ» است.

[ترامپ گفته می‌خواهد نوار غزه را به «ریویرای خاورمیانه» تبدیل کند و آن را با «مردم جهان» پر کند، در حالی‌که ساکنان غزه به مکان‌های دیگر منتقل شوند.]

در ادامه ترجمه کامل گفتگوی آیزاک چاتینر با مایکل میلشتاین، رئیس انجمن مطالعات فلسطین در دانشگاه تل‌آویو را که با تیتر اصلی The Political Motives Behind the Gaza Aid Catastrophe در ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۵ در مجله نیویورکر منتشر شده را بخوانید؛

در حال حاضر، چهار محل اصلی در غزه وجود دارد که فلسطینی‌ها می‌توانند از آن‌ها کمک‌های انسانی دریافت کنند. این مراکز، که دو ماه پیش افتتاح شده‌اند، توسط مؤسسه‌ای غیرانتفاعی به نام «بنیاد بشردوستانه غزه» (G.H.F.) اداره می‌شوند و تحت حمایت دولت‌های اسرائیل و ایالات متحده قرار دارند. پیش از این، سازمان ملل و نهادهای دیگر در صدها نقطه مختلف کمک‌رسانی می‌کردند؛ سیستمی که اغلب با ممانعت اسرائیل برای ورود کمک‌ها به غزه مختل می‌شد و حالا عمدتاً جای خود را به این چهار مرکز داده است.

تاکنون بیش از ۷۵۰ نفر که در جست‌وجوی کمک به این مراکز رفته‌اند کشته شده‌اند. بخش عمده‌ای از این کشته‌ها به‌دست نیروهای ارتش اسرائیل بوده، اگرچه پیمانکاران امنیتی آمریکایی که در اداره این مراکز نقش دارند نیز به‌سوی فلسطینی‌ها تیراندازی کرده‌اند. (بنیاد G.H.F. در بیانیه‌ای به نیویورکر اعلام کرد که به‌جز یک حادثه در هفته گذشته که «حماس موجب ازدحام مرگبار شد» و منجر به کشته‌شدن ۲۰ نفر شد، هیچ‌کس در نزدیکی این مراکز کشته نشده است.)

بنیاد G.H.F. مدعی است که بیش از ۸۵ میلیون وعده غذایی توزیع کرده است، و همچنین تعدادی کامیون‌ حامل کمک‌های غیر وابسته به این بنیاد نیز وارد غزه می‌شوند. با این حال، فلسطینی‌ها همچنان بر اثر سوءتغذیه جان خود را از دست می‌دهند؛ طبق اعلام وزارت بهداشت غزه، تنها در آخر هفته گذشته، ۱۸ نفر به این دلیل جان باختند.

پیش از افتتاح مراکز G.H.F.، سازمان ملل و چندین سازمان غیردولتی به مقامات اسرائیلی هشدار داده بودند که این مراکز احتمالاً خطرناک و ناکارآمد خواهند بود؛ با وجود این تلفات، دولت اسرائیل و بنیاد G.H.F. هیچ تلاشی برای تغییر رویکرد خود انجام نداده‌اند.

برای درک چگونگی شکل‌گیری بنیاد G.H.F. و اهداف آن، اخیراً با مایکل میلشتاین، رئیس انجمن مطالعات فلسطین در دانشگاه تل‌آویو گفت‌وگوی تلفنی داشتم. میلشتاین پیش‌تر رئیس دپارتمان امور فلسطین در بخش اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل بوده و مشاور ارشد فرمانده اداره هماهنگی فعالیت‌های دولت در مناطق فلسطینی (COGAT) در کرانه باختری و نوار غزه نیز بوده است. گفت‌وگوی ما که برای وضوح و اختصار ویرایش شده، درباره دلایل شکست این طرح برای فلسطینی‌ها، انگیزه‌های دولت اسرائیل از ایجاد آن، و چگونگی تغییر اهداف جنگی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، بوده است.

آنچه تقریباً هر روز در مراکز G.H.F. شاهدش هستیم را چگونه درک می‌کنید؟ واقعاً چه اتفاقی دارد می‌افتد؟

در گفتمان عمومی اسرائیل، من به‌عنوان یک صدای منتقد شناخته می‌شوم؛ کسی که حتی پیش از تأسیس رسمی این سازمان، با ایده G.H.F. مخالف بود. و اکنون این پروژه را یک شکست کامل می‌دانم. اهداف اولیه این پروژه قرار بود ایجاد نوعی حائل میان مردم فلسطین و حماس باشد و قدرت حماس را به‌شدت کاهش دهد. اما این طرح کاملاً شکست خورده است. و این اصلاً تعجب‌آور نیست، چون از روز اول می‌شد نشانه‌های شکست را دید. برای شروع، تعداد افراد حاضر در این سازمان بسیار کم است. فکر می‌کنم کمتر از هزار نفر باشند. [بنیاد G.H.F. به نیویورکر گفت که به دلایل امنیتی، تعداد کارکنانش را تأیید نمی‌کند.] و تنها چهار مرکز برای توزیع غذا و آب دارد. من با مردم داخل غزه صحبت می‌کنم و آن‌ها وضعیت را برایم شرح می‌دهند. این یک آشوب کامل است. تقریباً هر روز تیراندازی وجود دارد؛ هم از طرف ارتش اسرائیل و هم از سوی پیمانکاران آمریکایی. [بنیاد G.H.F. این موضوع را رد کرده و گفته برخی خشونت‌ها زمانی رخ داده که مردم غزه «راه‌های خطرناک را انتخاب کرده یا گم شده‌اند.»]

ایده اولیه G.H.F. چه بود؟ و دقیقاً چه کسانی پشت آن هستند؟ هنوز هم پاسخ روشنی برای این پرسش‌ها ندارم. شما چطور؟

با یک گروه نسبتاً عجیب از افراد روبه‌رو هستیم. شاخص‌ترین آن‌ها رومن گوفمن، منشی نظامی نتانیاهو است. چند تاجر و تحلیل‌گر دیگر نیز در اسرائیل درگیر این پروژه بودند. اما این‌ها گروهی بودند که واقعاً شناختی از غزه نداشتند. وقتی درباره این پروژه می‌خواندم، به نظرم می‌رسید دقیقاً مانند ایده‌ای بود که آمریکایی‌ها پیش از جنگ ۲۰۰۳ عراق داشتند؛ تلاش برای تغییر ذهنیت مردم با کنترل غذا و آب. از دید من، این بازتاب این حقیقت است که آن‌ها نه مردم فلسطین را می‌شناسند و نه شرایط غزه را درک می‌کنند. چون حتی اگر مردم بتوانند غذا از G.H.F. بگیرند، به اسرائیل وابسته یا نزدیک نخواهند شد. این وفاداری برخی از مردم به حماس را تغییر نمی‌دهد. بنابراین متأسفانه این پروژه اتلاف وقت، انرژی و جان انسان‌های زیادی بود. من واقعاً از این موضوع ناامیدم که در اسرائیل کسی حاضر نیست به‌صراحت اعلام کند که این پروژه شکست خورده است.

شما می‌گویید هدف اطرافیان نتانیاهو، قطع وابستگی یا وفاداری فلسطینی‌ها به حماس بوده؟ این هدف کمی سخت‌باور به نظر می‌رسد.

بله، این نگاه بسیار ساده‌لوحانه‌ای بود.

اما فکر می‌کنید واقعاً هدف‌شان همین بوده؟

قطعاً. من چندین استدلال از سوی کسانی که بخشی از این طرح بودند خوانده‌ام.

چه زمانی؟

یوتام هاکوهن، یکی از تحلیل‌گرانی که پشت این طرح بود، یک سال پیش مقاله‌ای منتشر کرد که دقیقاً همین پروژه را شرح داده بود. تمام فرضیات این طرح بر این باور استوار بود که شما واقعاً می‌توانید ذهن مردم را تغییر دهید و هدف، «رادیکال‌زدایی» بود. آن‌ها می‌خواستند حماس را تضعیف کنند و ظرفیت‌های حکومتی‌اش را نابود سازند. اما باید بهتر فلسطینی‌ها و غزه را می‌شناختند.

پس به‌نظر می‌رسد که شما می‌گویید این طرح کاملاً ابتکار اسرائیل بوده، که به‌نحوی پای چند آمریکایی مرتبط با دولت ترامپ را هم به آن باز کرده. این چطور اتفاق افتاد؟ چرا پای آمریکایی‌ها به میان آمد؟

من همه جزئیات پشت‌پرده را نمی‌دانم. فقط می‌دانم که اکنون شهروندان آمریکایی‌ای در غزه هستند که مسئولیت این پروژه را بر عهده دارند، اما دقیقاً نمی‌دانم که این طرح چگونه در پشت صحنه شکل گرفت. برای این پروژه پول وجود داشت، و در اسرائیل چند گزارش منتشر شد درباره مبالغی که صرف آن شده است. و این‌ها پول‌های اسرائیلی بودند. اما به‌نظر می‌رسد حتی دولت هم می‌خواهد همه‌چیز را در هاله‌ای از ابهام نگه دارد. [مقامات اسرائیلی تأکید کرده‌اند که دولت، بودجه‌ای برای G.H.F. تأمین نکرده است.] شکافی بزرگ وجود دارد میان تصویری که ارائه می‌شود -یعنی پروژه‌ای بسیار موفق- و حقیقتی که وجود دارد: شکست مطلق. یک ماه پیش، می‌شد بسیاری از اسرائیلی‌ها را متقاعد کرد که این طرح عالی پیش می‌رود. اما حالا به‌نظر من، تعداد بیشتری از اسرائیلی‌ها که در معرض رسانه‌های بین‌المللی قرار گرفته‌اند، متوجه شده‌اند که این پروژه موفق نبوده است.

حتی اگر جزئیات را ندانید، به‌نظر شما چرا نتانیاهو می‌خواست بخشی از این پروژه را به آمریکایی‌ها بسپارد؟

این خیلی روشن است. این مسئله کاملاً ناشی از ملاحظات سیاسی است. بتسلئل اسموتریچ و ایتمار بن‌گویر، تندروهای دولت هستند. آن‌ها بارها و بارها اعلام کرده‌اند که مخالف ورود کمک به غزه هستند. و آن‌ها نمی‌خواهند به‌طور علنی مسئول ورود کمک‌ها شناخته شوند. بنابراین نتانیاهو راه‌حلی زیرکانه پیدا کرد تا این پروژه را راه بیندازد، اما نامی که روی آن باشد، اسرائیلی نباشد. به همین دلیل، دو یا سه هفته پیش، وقتی چند گزارش منتشر شد که اسرائیل درواقع در حال تأمین مالی این پروژه است، دولت به‌شدت ناراحت شد. دخالت آمریکا کاملاً ریشه در ملاحظات سیاسی دارد. این موضوع مربوط به «تصویر» است، نه واقعیت.

این مسئله همچنین توضیح می‌دهد که چرا سیستم قدیمی کمک‌رسانی، که تا حدی از طریق سازمان ملل انجام می‌شد، نمی‌توانست به همان شکل قبلی ادامه پیدا کند—چون نتانیاهو اساساً باید برای حفظ ائتلاف با اسموتریچ و بن‌گویر، این مسیر را تغییر می‌داد؟

بله، اما سیستم قدیمی همچنان تا حدی ادامه دارد. در واقع، بخش زیادی از غذا و تدارکاتی که امروز وارد غزه می‌شود، از همان مسیرهای قدیمی می‌آید، نه از طریق G.H.F. بنابراین در حال حاضر، این پروژه بیشتر به نوعی «نمایش» شبیه است. و البته، فلسطینی‌ها هم می‌دانند که G.H.F. شکست‌خورده است. آن‌ها این مراکز را به‌عنوان مکان‌هایی می‌شناسند که شاید بتوانند یک جعبه غذا از آن بگیرند، اما احتمال دارد که کشته شوند. وقتی با چند نفر از غزه‌سیتی صحبت کردم، گفتند: «اگر بخواهم به آن مرکز بروم که در جنوب شهر است، راننده تاکسی از من هزار شِکِل [حدود ۳۰۰ دلار] می‌خواهد. خیلی خطرناک است. ممکن است در مسیر توسط بالگرد، پهپاد یا هر چیز دیگری هدف قرار بگیرم.» دوم این‌که آن‌ها گفتند خود محل هم بسیار خطرناک است. تیراندازی وجود دارد. آمریکایی‌ها خیلی عصبی‌اند، ارتش اسرائیل هم همین‌طور. بعضی‌ها گفتند که دیده‌اند نیروهای حماس هم در آن مناطق تیراندازی می‌کنند. یکی از آن‌ها گفت آنجا «دره مرگ» است. می‌توانی بروی و هرچه می‌خواهی برداری، اما همیشه نمی‌توانی زنده بیرون بیایی. بنابراین تصویر این پروژه و درک عمومی از این چهار مرکز، بسیار، بسیار منفی است.

فکر می‌کنید دولت مسیرش را تغییر خواهد داد؟

در اسرائیل، ما بیشتر خیال‌پردازی را ترجیح می‌دهیم تا یک استراتژی واقع‌گرایانه. و G.H.F. یکی از چهار خیال‌پردازی بزرگ است. یکی دیگر، تشویق قبایل در غزه است. یکی دیگر «شهر بشردوستانه» است. و یکی دیگر باور به اجرای «چشم‌انداز ترامپ» است. [ترامپ گفته می‌خواهد نوار غزه را به «ریویرای خاورمیانه» تبدیل کند و آن را با «مردم جهان» پر کند، در حالی‌که ساکنان غزه به مکان‌های دیگر منتقل شوند.]

این «شهر بشردوستانه» پروژه دولت است. نتانیاهو ایده‌ای عجیب دارد مبنی بر این‌که فلسطینی‌ها را در منطقه‌ای بسیار کوچک بین خان‌یونس و رفح متمرکز کند و یک «شهر بشردوستانه» راه‌اندازی کند. خودش آن را این‌گونه نامیده، اما درواقع چادری‌هایی خواهد بود بدون زیرساخت مدنی. و بنابراین می‌توان آن‌ها را از حماس جدا کرد و شاید حتی مدارس «رادیکال‌زدایی» هم در آنجا تأسیس کرد. این کاملاً یک توهم است. ایال زامیر، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل، شدیداً با این طرح مخالف است. در این‌باره درگیری‌های زیادی میان تصمیم‌گیران سیاسی و فرماندهان نظامی رخ داده، چون ارتش می‌گوید این کار در اولویت مأموریت‌های نظامیان نیست. اما تصمیم‌گیران سیاسی، همان‌طور که قبلاً هم گفتم، به‌شدت به این ایده‌ها باور دارند. اسموتریچ و بن‌گویر اهمیتی به نتایج دیپلماتیک نمی‌دهند. آن‌ها معتقدند می‌توانند زمین بین رودخانه [اردن] تا دریا را از نو طراحی کنند و وضعیتی جدید خلق کنند.

منظورتان پاک‌سازی قومی است؟

آن‌ها از این اصطلاحات استفاده نمی‌کنند.

می‌دانم که نمی‌کنند.

آن‌ها از اصطلاح «تشویق به مهاجرت» استفاده می‌کنند، بدون آن‌که بگویند این کار را با زور انجام می‌دهند. اما این مضحک است، چون کاملاً روشن است که درباره انتقال جمعیت حرف می‌زنند.

آیا فکر می‌کنید این همان مسیری است که اوضاع به آن سمت می‌رود؟

نتانیاهو تقریباً هر روز از «چشم‌انداز ترامپ» سخن می‌گوید. او اعلام کرده که یکی از اهداف این جنگ، اجرای همین چشم‌انداز ترامپ است. یک سال پیش، فاصله‌ای نسبتاً زیاد میان نتانیاهو و اسموتریچ وجود داشت. اما امروز، نظرات‌شان خیلی به هم نزدیک شده. حالا این‌طور نیست که دیدگاه‌شان کاملاً یکی شده باشد، اما اختلاف آن‌قدر که قبلاً بود، دیگر وجود ندارد. و نتانیاهو از این‌که ایال زامیر، رئیس ستاد کل ارتش، از طرح «شهر بشردوستانه» انتقاد کرده، واقعاً عصبانی است. اما در حال حاضر به نظر می‌رسد که دولت از این پروژه حمایت می‌کند—هم از شهر به‌اصطلاح بشردوستانه و هم از مسلح کردن باندهای مخالف حماس. اسرائیل کاتز، وزیر دفاع، دفتری ایجاد کرده که مسئولیت آن «تشویق به مهاجرت» فلسطینی‌هاست. بنابراین، باز هم به‌نظر من مشکل اصلی این است که دولت به خیال‌پردازی‌ها و توهمات تکیه دارد، نه به یک استراتژی واقع‌گرایانه. این مسیر به فاجعه‌ای وحشتناک و عمیق ختم می‌شود.

فاصله‌ای که شما می‌گویید یک سال پیش میان نتانیاهو و وزرای راست افراطی‌اش وجود داشت، چه بود؟

بن‌گویر و اسموتریچ به‌صورت رسمی و با لحنی بسیار صریح اعلام کردند که خواهان اشغال کامل غزه هستند؛ این‌که اسرائیل در غزه باقی بماند و شهرک‌های یهودی‌نشین را دوباره در غزه مستقر کند. و نتانیاهو کاملاً روشن گفت نه، هیچ اشغال کامل و بازگشت به شهرک‌ها در کار نخواهد بود. اما امروز این موضع‌گیری خیلی «پیچیده‌تر» شده. حالا وقتی از او درباره اشغال کامل غزه سؤال می‌شود، می‌گوید می‌خواهد به «شکست کامل حماس» برسد، اما دیگر نمی‌گوید که استقرار دولت نظامی اسرائیل در غزه غیرقابل قبول است. اصلاً چنین چیزی نمی‌گوید. یک سال پیش، تمرکز اصلی او روی جنگ در لبنان بود، شاید هم روی ایران فکر می‌کرد. اما حالا، به‌نظر می‌رسد که ذهنش به‌روی ایده‌هایی باز شده که یک سال قبل، احتمالاً به‌نظرش دیوانه‌وار می‌رسیدند.

فرض می‌کنم شما هم موافق‌اید که حتی یک سال پیش، ادامه جنگ بیشتر دلایل سیاسی داشت. اما آیا می‌گویید که حتی آن زمان هم نتانیاهو به ایده‌های افراطی درباره آینده غزه، به این صراحت، روی خوش نشان نمی‌داد؟

بله. مدتی‌ست که روشن شده این جنگ—که از ماه مارس از سر گرفته شده—نه دلایل استراتژیک دارد، نه امنیتی. چون من واقعاً نمی‌توانم هیچ توجیه منطقی دیگری برای آن بیابم.

این منطق، همان چیزی است که خودتان گفتید؟ پاک‌سازی غزه و بازگرداندن شهرک‌نشین‌ها؟

بله، اما نتانیاهو هیچ‌گاه چیزی را به‌صورت شفاف اعلام نمی‌کند. ما هرگز نمی‌دانیم و فقط می‌توانیم حدس بزنیم که دستور کار پنهانی او چیست. اسموتریچ و بن‌گویر خیلی رک و صریح‌اند. حتی روز سه‌شنبه، اسموتریچ گفت که می‌خواهد غزه را ضمیمه اسرائیل کند. اما نتانیاهو فقط شعار می‌دهد—شعارهایی مثل «پیروزی کامل» و «شکست نهایی حماس». بنابراین، دقیقاً نمی‌دانیم چه در سر دارد.

شما اشاره کردید که دولت اسرائیل از باندهای محلی در غزه حمایت می‌کند تا آن‌ها را به‌عنوان جایگزینی برای حماس مطرح کند. می‌توانید کمی درباره این افراد، اقدامات دولت، و راهبرد آن توضیح دهید؟

موضوع ساده است و البته چندان هوشمندانه نیست. اقدامات اولیه شامل مسلح کردن انواع باندهای محلی در غزه بود که وابسته به حماس نبودند. ارزیابی این بود که این گروه‌ها از حماس متنفرند و در برخی مناطق، علیه آن اقدام خواهند کرد. شناخته‌شده‌ترین آن‌ها گروه «ابو شَباب» است. [ابو شَباب دریافت سلاح از اسرائیل را انکار می‌کند.] این یک طایفه است در بخش شرقی رفح. بسیاری از اعضای آن مجرم‌اند. برخی از آن‌ها سابقه ارتباط با داعش دارند. من همیشه این موضوع را با تجربه آمریکا در قبال طالبان در دهه ۱۹۸۰ مقایسه می‌کنم. آمریکا آن زمان به طالبان پول و سلاح داد، چون با شوروی‌ها در جنگ بودند. اما پس از پایان جنگ افغانستان، طالبان همین سلاح‌ها را علیه خود آمریکایی‌ها به‌کار بردند.

اینجا حتی بدتر است. اول از همه، این فرض خیلی عجیب است که باندها بتوانند جایگزین حماس شوند. و در ضمن، این باندها فقط در مناطق خاصی متمرکزند و تنها به مسائل محلی محله خود اهمیت می‌دهند. آن‌ها هیچ تمایلی ندارند که قدرت مرکزی غزه را به‌دست بگیرند. دوم، این رویکرد فوق‌العاده پرخطر است. شما دارید به گروه‌هایی متکی می‌شوید که ذاتاً مشکوک‌اند و به آن‌ها تکیه می‌کنید. وقتی از نتانیاهو درباره این مسئله سؤال شد، او این موضوع را انکار نکرد. فقط گفت: آن‌ها دشمنان حماس هستند، و این چه اشکالی دارد؟ ولی این کار ایرادهای بسیار جدی دارد. متأسفانه ما نه از تاریخ خود درس می‌گیریم، نه از تجربه آمریکا.