روزنامه پیام ما در گزارشی درباره پروژه راهاندازی سریع نیروگاههای برق خورشیدی به نقل از یک منبع آگاه نوشته است که در این طرح قرار بر اجرای پایلوتی با صد هزار سامانه خورشیدی کوچک وارداتی است؛ سامانههایی که پنل، اینورتر و باتری ذخیرهسازی دارند.
در این گزارش آمده است؛
دولت از «انقلاب خورشیدی» میگوید؛ از طرحی نو برای نصب صدها هزار سامانه خورشیدی کوچک روی پشتبام خانهها، گامی برای بهرهگیری از آفتاب همیشه حاضر ایران.
درحالیکه تیترها نوید تحولی بزرگ میدهند، فعالان حوزه انرژیهای تجدیدپذیر از مسئله دیگری سخن میگویند: سردرگمی، نبود مشوق اقتصادی، انحصارطلبی دولت و نگرانی از تبدیل این فرصت به وارداتی گسترده و بیثمر. در دل این هیاهو، صداهایی از بدنه کارشناسی کشور شنیده میشود.
سه روایت از سه کنشگر حوزه انرژی را مرور میکنیم؛ کسانی که از دل میدان و تجربه میگویند چرا خورشید هنوز به خانهها نرسیده و برای رسیدنش چه چیزی لازم است.
خبر «انقلاب خورشیدی» نخستینبار در ۲۳ تیرماه توسط معاون سرمایهگذاری و توسعه ساتبا اعلام شد. اما با گذشت چندین روز، هنوز هیچ جزئیاتی درباره این طرح، از جمله تعداد نیروگاههای هدف، مشوقهای مالی یا برنامه زمانبندی آن، از سوی مسئولان منتشر نشده است.
فقط یک قابلیت جدید
تنها نکته مطرحشده درباره این برنامه، امکان استفاده هیبریدی از سیستم خورشیدی است؛ به این معنا که شهروندان میتوانند هم برق تولیدی خود را به شبکه بفروشند و هم در زمان قطعی یا محدودیت شبکه، آن را برای مصرف شخصی استفاده کنند.
بااینحال، نرخ خرید تضمینی برق تولیدی خانگی همچنان ۳۸۰۰ تومان بهازای هر کیلوواتساعت باقی مانده؛ رقمی که تقریباً نصف قیمت فروش برق در بورس انرژی است.
تاکنون نیز خبری از تسهیلات حمایتی یا وامهای کمبهره برای متقاضیان این طرح منتشر نشده است.
با توجه به ناترازی ۲۰ تا ۲۵ هزار مگاواتی شبکه برق، مشخص نیست «انقلاب خورشیدی» با چه مکانیزمی و در چه مقیاسی میتواند بخشی از این خلأ بزرگ را پر کند.
موتور خاموش انقلاب خورشیدی
«حمیدرضا صالحی»، رئیس هیئتمدیره انجمن ساتکا، درباره این طرح دولتی میگوید: «نه انقلاب است، نه توانسته جریان بسازد.»
او آمارها را ردیف میکند و میگوید: «ببینید، اگر فقط یک میلیون خانوار، پنل پنجکیلوواتی نصب کنند، ما به پنج هزار مگاوات ظرفیت میرسیم. عدد کوچکی نیست. همین حالا کل ظرفیت نیروگاههای خورشیدی کشور حدود یک هزار و ۷۰۰ مگاوات است. یعنی فقط با سقف خانهها میتوانیم سه برابر وضعیت موجود تولید کنیم.» مسئله فقط آمار نیست، بحث سر ریشه اصلی این مشکل است که چرا کشوری مثل آلمان سهم بالایی در نیروگاههای خانگی دارد و ایران با وجود ۳۰۰ روز آفتابی، نه؟
او در پاسخ میگوید: «چون مدل اقتصادیاش نمیچرخد. قیمت خرید تضمینی برق خیلی پایینتر از آن است که مردم را به وام گرفتن و نصب پنل ترغیب کند. قیمت برق برای مردم خیلی پایین است. ساتبا برق خورشیدی را ۳۸۰۰ تومان خریداری نمیکند؛ این عدد برای کسی که باید دویست میلیون تومان خرج کند، جذاب نیست. در آلمان هر کیلووات برق خانگی ۱۵ یا ۲۰ سنت ارزش دارد، ولی در ایران مردم برق رایگان دارند؛ پس چرا باید خرج کنند؟»
او در بخشی از مصاحبه که بحث به وام و تأمین مالی میرسد، میگوید: «وامی که به مردم داده میشود، باید با سود پایین باشد. در حال حاضر، وام پنل خورشیدی با سود ۲۵ درصد داده میشود! عقلانی نیست. این وام باید حداکثر با ۱۵ درصد ارائه شود. دولت باید انگیزه ایجاد کند. بهعنوان مثال، قیمت خرید برق ۵۷۰۰ تومان باشد. اگر اینگونه عمل شود، مردم برای نصب پنل خورشیدی ثبتنام میکنند و حتی صف میکشند؛ مانند قرعهکشی خودرو.»
اما حالا، با طرح جدید ساتبا، فقط یک ویژگی اضافه شده است: اینکه مشترک میتواند برق تولیدی خود را در ساعات روز مصرف کند؛ اتفاقی که «مثبت است، ولی نمیتواند موتور محرک باشد».
بهگفته صالحی، حتی اگر برخی خانوارها برای جلوگیری از قطعی برق تابستانی سراغ سیستمهای خورشیدی بروند، این یک حرکت مقطعی و پراکنده خواهد بود. «شاید چند هزار نفر از این طرح استقبال کنند، اما نمیتوان اسم آن را انقلاب گذاشت. انقلاب یعنی میلیونها نفر اقدام کنند؛ یعنی تحول در سیاستگذاری.»
تکرار یک اشتباه تاریخی
«سید هاشم اورعی»، رئیس اتحادیه انجمنهای انرژی ایران و استاد دانشگاه صنعتی شریف، نیز معتقد آنچه رسانهها بهعنوان انقلاب خورشیدی معرفی میکنند، درحقیقت شعار است، نه واقعیت. نکته مهمی که اورعی در گفتوگو با «پیام ما» به آن اشاره میکند، دخالت مستقیم دولت در اجرای پروژههای نیروگاههای خورشیدی است.
اورعی میگوید: «وزارت نیرو خودش وارد عمل شده و میخواهد یکهزار و ۸۰۰ مگاوات نیروگاه خورشیدی بسازد. خودش تجهیزات وارد کرده و خودش میخواهد اجرا کند. اما مگر در هیچجای دنیا دولت میتواند سریعتر و بهتر از بخش خصوصی پروژه را اجرا کند؟ تجربهها چیز دیگری نشان میدهند.»
او این رویکرد را «تکرار یک اشتباه تاریخی» مینامد و معتقد است این مدل دخالت نهتنها ناکارآمد است بلکه فرصت را از افراد توانمند و دارای انگیزه میگیرد.
پروژهای برای بازگرداندن ارز؟
انتقادها اما فقط به ساختار و مدیریت پروژهها محدود نمیشود. پشتپرده نیز نگرانکننده است. اورعی خبر میدهد که قرار است با واردات پنلهای خورشیدی از چین، در برخی خانهها سیستمهای ۳.۸ کیلوواتی نصب شود؛ طرحی پایلوت که توسط یک گروه صنعتی خاص اجرا میشود، با هدف احتمالی رفع تعهدات ارزی از محل واردات.
او میگوید: «این طرح اصلاً رسانهای نشده، مبهم است و بهنظر میرسد بیش از آنکه برای توسعه انرژی خورشیدی باشد، برای حل مسائل ارزی گروههای خاص طراحی شده. مردم جایی در آن ندارند. این پروژهها فقط اسم مردم را یدک میکشند.»
اورعی به نمونههایی دیگر هم اشاره میکند: «انتقال آب، سدسازیهای بیمنطق، پروژههایی که تنها برای گرفتن بودجه از صندوق توسعه ملی تعریف شدهاند، وامهایی که پرداخت شدهاند و بازنگشتهاند.»
بهگفته او، برخی از این وامگیرندهها هرگز قصد بازپرداخت نداشتهاند: «جایی امن نشستهاند، میدانند هیچکس سراغشان نمیآید.»
اورعی میگوید: «من بارها گفتهام، باز هم میگویم؛ اگر همین تفکر ادامه پیدا کند، حتی تا ۵۰ سال دیگر هم چیزی از دل این ماجرا بیرون نمیآید. اگر هم چیزی بیرون بیاید، بدتر از امروز خواهد بود.»
تبلیغ زودهنگام؟
«ایمان احمدی»، عضو هیئتمدیره انجمن ساتکا و مدیرعامل شرکت مشاهیر نیرو جنوب، یک روز کامل اتاقبهاتاق ساتبا را رفته تا از جزئیات این طرح آگاه شود.
بهگفته احمدی، هنوز جزئیات دقیقی از طرح منتشر نشده و بیشتر صحبتها کلیگویی است: «کاش جزئیات را دقیقتر اعلام میکردند. الان فقط شنیدیم که قرار است پنلهای خورشیدی کوچک روی پشتبام خانهها نصب شود و مصرفکننده بتواند از برق تولیدی خودش هم استفاده کند، اما چیزی درباره نرخ جدید خرید تضمینی یا حمایتهای مالی مشخص نیست.»
اطلاعات «پیام ما» از یک منبع آگاه نشان میدهد که قرار بر اجرای پایلوتی با صد هزار سامانه خورشیدی کوچک وارداتی است؛ سامانههایی که پنل، اینورتر و باتری ذخیرهسازی دارند.
احمدی میگوید: «هنوز معلوم نیست سرمایهگذار اصلی چه کسی است. فقط اسم یک گروه مطرح شده، ولی نه رسماً چیزی اعلام شده و نه اطلاعاتی در اختیار ماست.» بزرگترین نگرانی احمدی، ورود دولت به واردات تجهیزات خورشیدی از چین است: «الان دولت خودش رقیب بخش خصوصی شده و قرار است حدود ۲.۳ میلیارد دلار تجهیزات خورشیدی وارد کند، آنهم کامل و بستهبندیشده. این اتفاق به تولید داخل ضربه میزند.»
واردات صفر تا صد بهجای تکیه بر توان داخلی، عملاً تولیدکنندگان ایرانی را کنار زده و دولت را به رقیب بخش خصوصی تبدیل کرده است. این درحالیست که ایران توان تولید بخشی از تجهیزات مانند استراکچر را دارد.
کارشناسان و متخصصان حوزه انرژی این روند را «تکرار یک اشتباه تاریخی» میدانند و معتقدند این پروژه نه با هدف توسعه واقعی انرژی خورشیدی، بلکه برای رفع تعهدات ارزی و بازگرداندن ارز طراحی شده است؛ پروژهای که مردم تنها نامشان بر آن خورده و در عمل سهمی از آن ندارند.