در این نامه که در واکنش به «شکایت دهها ایرانی- آلمانی علیه صدراعظم آلمان» نوشته شده و یک کارزار برای حمایت با عنوان «پتیشن علیه فاشیسم مذهبی و نفوذ اقتدارگرایانه – در حمایت از موضعگیری صدراعظم آلمان، و در مخالفت با مصادره گفتمان صلح توسط رژیمهای اقتدارگرا» هم به پیوست خود دارد، آمده است: «یکی از خطرناکترین تاکتیکهای این جریان، جا زدن ساختار نظامیـامنیتی جمهوری اسلامی بهعنوان «ایران» یا «مردم ایران» است. ما با صراحت تأکید میکنیم: هدف عملیات نظامی، نه «ملت ایران» یا «فرهنگ ایران»، بلکه ساختار امنیتی و نظامی یک حکومت سرکوبگر است که تهدیدی برای منطقه و جامعه خود به شمار میآید.»
امضاکنندگان این نامه، با یادآوری سرکوبهای رژیم جمهوری اسلامی علیه مردم ایران نوشتهاند: «یادآوری میکنیم که همین رژیم، در نوامبر ۲۰۱۹ (آبان ۱۳۹۸) تنها طی چند روز، با دستور مستقیم رهبر جمهوری اسلامی، بیش از ۱۵۰۰ معترض صلحجو را در خیابانها به گلوله بست. بسیاری از آنها نوجوانان و جوانان بودند (منبع: Reuters). این قتلعام که بهدرستی «نوامبر خونین» نام گرفته، لکه ننگی است بر کارنامه نظامی که امروز با شعار «صلح» در اروپا تطهیر میشود.»
در این نامه، همچنین امده: «در برابر پدیدهای قرار داریم که میتوان آن را «میهنپرستی مصنوعی» یا instrumentalisierter Patriotismus نامید: گروههایی که در گذشته یا در برابر سرکوب مردم ایران سکوت کردهاند یا آن را توجیه نمودهاند، اکنون ناگهان زیر پرچم ایران ظاهر میشوند - نه برای دفاع از حقوق مردم، بلکه برای منحرف کردن افکار عمومی و ایجاد تردید نسبت به سیاستهای قاطع در برابر یک رژیم سرکوبگر. این تلاشها نه تنها نوعی مصادره گفتمان صلح و حقوق بشر است، بلکه نمونهای کلاسیک از Ethical Erosion in Open Societies — فرسایش تدریجی اصول اخلاقی در جوامع دموکراتیک محسوب میشود.»
امضاکنندگان این پتیشن، از دولت فدرال و وزارت خارجه خواستهاند که «منابع مالی پروژهها، رسانهها و نهادهایی که مظنون به وابستگی به شبکههای نفوذ جمهوری اسلامیاند، شفافسازی شود؛ انجمنهایی که تحت پوشش «همگرایی فرهنگی»، «فعالیتهای ضدجنگ» یا «مقابله با اسلامهراسی»، اما در عمل حامل منافع رژیم هستند، تحت نظارت جدی و عمومی قرار گیرند.»
آنها همچنین از بنیادهای جامعه مدنی و نهادهای علمی خواسته اند که «در برابر پروژههای «نرمسازی خشونت» و بازتولید روایات ایدئولوژیک بهنام همبستگی جهانی ایستادگی کنند؛ حمایت خود را متوجه صداهای مستقل، سکولار و آزادیخواه ایرانی کنند — نه چهرههایی که در هماهنگی با لابیهای جمهوری اسلامی، نقش پوششی ایفا میکنند.»
فریدریش مرتس و جمهوری اسلامی ایران
صدراعظم آلمان قبلا در مورد اقدام اسرائیل در حمله به ایران گفته بود، این اقدام "کار خطرناکی" بوده که اسرائیل "برای همه ما" انجام داده است. هرچند برخی رسانهها این جمله مرتس را چنین نوشتند: «این اقدام "کار کثیفی" بوده که اسرائیل "برای همه ما" انجام داده است.»
در پی این اظهارات جنجال و بحث به پا شد و دهها شهروند ایرانی- آلمانی از صدراعظم به دادگاه فدرال شکایت کردند.
فریدریش مرتس پیش از این که صدراعظم شود برای بسیاری از ایرانیان نامآشنا شده بود. نام این سیاستمدار حزب دموکراتمسیحی آلمان در پهنه سیاسی ایران زمانی پررنگتر شد که کفالت سیاسی جمشید شارمهد، زندانی سیاسی ایرانی-آلمانی که بعدها اعدام شد را پذیرفت.
شارمهد به موارد اتهامی نظیر "افساد فیالارض" و "محاربه" متهم شد. او پیش از این توسط ماموران وزارت اطلاعات ایران در دوبی ربوده و به ایران منتقل شده بود.
فردریش مرتس درباره انگیزهاش در قبول کفالت سیاسی شارمهد در آن زمان گفته بود: «من با کفالت خود میخواهم پیامی برای همه مردان و زنانی بفرستم که در ایران برای یک زندگی آزاد مبارزه میکنند و میخواهند خود تعیین آن را بر عهده بگیرند.»
مرتس خواستار سفر به ایران به منظور دیدار با شارمهد در زندان شده بود اما این درخواست از سوی جمهوری اسلامی رد شد.
او که اینک صدراعظم آلمان است در آن زمان رهبری اپوزیسیون این کشور را برعهده داشت. مرتس اعدام شارمهد را "جنایتی وحشتناک" دانست و خواهان اخراج سفیر جمهوری اسلامی از آلمان و تنزل سطح روابط دیپماتیک با تهران شد.
پس از اعدام شارمهد در ایران، مرتس در مجلس آلمان اعلام کرد که اعدام یک آلمانی-ایرانی برای حاکمان جمهوری اسلامی بدون مجازات نخواهد ماند.
او تاکید کرد که پس از اجرای حکم اعدام جمشید شارمهد برخورد شدیدی باید با جمهوری اسلامی ایران صورت بگیرد و اجرای این حکم نباید برای حاکمان ایران بدون عواقب باقی بماند.