ما در وب‌سایت آیندگان، تلاش می‌کنیم علاوه بر انتشار به موقع و سریع اخبار، با مراجعه به منابع تحلیلی معتبر دنیا، با کمی تأمل، به آنچه در پس هر خبر رخ داده، بپردازیم؛ لطفا ما را با آرامش بخوانید، ببینید و بشنوید. آیندگان، فرزند زمانه خود است؛ ما در این رسانه به طور گسترده از هوش مصنوعی بهره می‌بریم.

فردریش مرتس، صدراعظم جدید آلمان، از دولت دونالد ترامپ خواست از دخالت در امور داخلی این کشور، به‌ویژه حمایت از حزب راست‌گرای آلترناتیو برای آلمان (AfD)، خودداری کند. او اظهارات مقامات آمریکایی درباره طبقه‌بندی این حزب به‌عنوان "راست‌گرای افراطی" را غیرقابل قبول خواند.
دو مقام آمریکایی که نخواستند نامشان فاش شود، به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفتند که دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده، قصد دارد هفته آینده در جریان سفرش به عربستان سعودی اعلام کند که آمریکا از این پس خلیج فارس را «خلیج عربی» یا «خلیج عربستان» خواهد نامید.
مجلس نمایندگان آلمان در دور دوم رأی‌گیری بر سر انتخاب صدراعظم، فریدریش مرتس را به عنوان صدراعظم این کشور انتخاب کرد. مرتس صبح امروز در دور نخست رأی‌گیری به شکل غیرمنتظره‌ای نتوانسته بود اکثریت لازم را به دست آورد.
۱۰ هفته پس از انتخابات زودهنگام پارلمانی در آلمان، مجلس این کشور (بوندس‌تاگ) روز سه‌شنبه ۶ مه (۱۶ اردیبهشت) نشست ویژه خود برای انتخاب صدراعظم آتی را برگزار کرد. فریدریش مرتس، از اتحاد احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی تنها نامزد در این رأی‌گیری بود. او برای احراز مقام صدراعظمی به ۳۱۶ رأی نمایندگان پارلمان نیاز داشت، اما در اتفاقی بی‌سابقه، رای لازم را بدست نیاورد. احزاب دولت ائتلافی که فریدریش مرتس در رأس آن قرار خواهد داشت، مجموعا ۳۲۸ کرسی را در اختیار دارند و از این رو پیروزی و انتخاب مرتس قطعی به نظر می‌رسید.

روزنامه پیام ما در گزارشی درباره «پیامک حجاب» نوشت: «زنان اصفهانی روایت‌های بسیاری از دریافت پیامک‌های حجاب داشتند و حالا از هفته‌ گذشته دامنه‌ ارسال این پیامک گسترده‌تر شده و تهران و شیراز را هم در برگرفته است. هم‌زمان در خبرگزاری فارس عده‌ای با راه‌اندازی کارزاری خواستار راه‌اندازی پیام حجاب در شهرها و استان‌های دیگر شده‌اند. همه‌ این حواشی در حالی رخ داده است که دولت و مدیران دولتی تاکنون درباره‌ این پیامک و ماجرای اجرای قانون عفاف و حجاب اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند.»
ماهنامه پیوست در گزارشی درباره ارسال پیامک‌های حجاب برای شهروندان نوشت: «برای اینکه یک پیامک حجاب برای شهروندان ارسال شود حداقل باید دو تبادل اطلاعات میان پلیس و سازمان ثبت احوال و سامانه شاهکار صورت گیرد. در ابتدا تصویر گرفته شده از طریق دوربین‌های شهری باید با پایگاه داده‌ای اشخاص حقیقی که متولی آن ثبت احوال است تطبیق داده شود تا مشخص شود این تصویر متعلق به چه کسی است و پس از آن کد ملی شخص با شماره تلفن همراه وی از طریق سامانه «شاهکار» تطبیق داده شود و در نهایت در اختیار سازمان ارسال کننده پیامک قرار گیرد و ارسال شود.»
یورونیوز در گزارشی درباره سرطان در ایران نوشت: «سرطان در ایران با سرعتی که بسیاری آن‌را نگران‌کننده می‌دانند یکی از اصلی‌ترین عوامل فقر و مرگ‌ومیر ایرانیان است. برای بسیاری از مردم، این بیماری پایان محتوم زندگی در شرایطی پر از تنش و دشواری است. ایران با مرگ بیش از ۲۰۰ نفر در روز در رتبه ۴۸ جهان از نظر میزان مرگ‌ومیر ناشی از سرطان قرار دارد. رتبه‌ای که از نظر کاظم زنده‌دل، معاون پژوهشی پژوهشکده سرطان (انستیتو کانسر ایران) نتیجه‌ای قابل انتظار از رسیدن جمعیت جوان به سن میانسالی و سالمندی است.
یورونیوز در گزارشی درباره خودکشی دانش‌آموزان با سعید پیوندی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه لورِن فرانسه گفتگو کرده است. او معتقد است که مدارس در ایران، برای کودکان، ترسناکند: «در ایران مدرسه محیط امنی برای احساس خوشبختی بچه نیست. مدرسه در ایران بیشتر محیطی است که در بچه‌ها ایجاد اضطراب می‌کند، چون کنترل شدیدی وجود دارد. ممنوعیت‌ها و محدودیت‌ها و به خصوص اگر و مگرها و مقررات و هنجارهایی که کادر آموزشی، سخت‌گیرانه به بچه‌ها تحمیل می‌کنند.»
روزنامه شرق در گزارشی درباره تاثیر تعطیلات پی‌درپی مدارس بر سطح سواد دانش‌آموزان نوشت:  در حالی که ساعت درسی ایران بدون در نظر گرفتن تعطیلی‌های مازاد سال گذشته نیز حدود 400 ساعت از میانگین جهانی کمتر بوده و همین امر ‌خروجی‌ کیفی‌ نظام آموزشی‌ را زیر ذره‌بین‌ نقادی رسانه‌ها و جامعه‌ قرار داده است‌. در سال تحصیلی 1403-1404 مدارس تهران 22 روز اضافه تعطیل شدند؛ شبیه چنین وضعی در بسیاری از استان‌های دیگر مثل اصفهان، تبریز، مازندران، گیلان، خوزستان و سیستان‌و‌بلوچستان نیز اتفاق افتاد.
روزنامه «پیام ما» در گزارشی میدانی از ردیابی مفقودان فاجعه بندر شهیدرجایی به نقل از برخی از اعضای جامعه محلی نوشته است که «اکثر کارگرانی که در زمان حادثه در بندر شهیدرجایی مشغول بودند، مهاجر و بلوچ و برخی از آنها بی‌شناسنامه بودند.»