به گزارش آیندگان؛ مهسا (ژینا) امینی ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ به دست نیروهای گشت ارشاد بازداشت شد و مورد ضربوجرح قرار گرفت. او سه روز پس از دستگیری، در اثر شدت جراحات وارده، در بیمارستان کسری تهران جان باخت.
مرگ او بزرگترین اعتراضات سراسری در ایران را با شعار «زن، زندگی، آزادی» شکل داد که تغییراتی عمده در فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران پدید آورد. در جریان این اعتراضات، جمهوری اسلامی دست به سرکوبهای خونین زد و تنها از اواخر شهریور تا آذرماه ۱۴۰۱ دستکم ۵۵۲ نفر را کشت، صدها نفر را مجروح ساخت و حداقل ۳۴ هزار نفر را بازداشت کرد.
خانوادههای جانباختگان و قربانیان جنایات جمهوری اسلامی در نامه سرگشاده خود که سهشنبه ۲۵ شهریور از جامعه جهانی خواستهاند نه تنها برای حفاظت از مردم ایران بلکه برای حفظ امنیت و ثبات جهانی قاطعانه عمل کند.
در این نامه از دولتها خواسته شده که فورا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار دهند و تمامی روابط دیپلماتیک و اقتصادی را که به مشروعیت جمهوری اسلامی و یا حمایت از آن میانجامد، قطع کنند.
در این نامه همچنین از دولتها خواسته شده که تحریمهایی جامع را بر شبکههای مالی، نظامی و سایبری سپاه اعمال کنند و از مردم ایران در گذار به حکومتی دموکراتیک بهشکلی حداکثری و عملی حمایت کنند.
وزارت امور خارجه آمریکا دوشنبه ۲۴ شهریور با انتشار یادداشتی به مناسبت «سومین سالگرد قتل فجیع مهسا (ژینا) امینی»، یاد او را گرامی داشت و تاکید کرد که نام مهسا هرگز فراموش نخواهد شد و قتل او، همراه با بسیاری دیگر، کیفرخواستی قاطع درباره جنایات جمهوری اسلامی علیه بشریت است.
امضاکنندگان این نامه هشدار دادهاند که کوتاهی در اقدام، تنها جمهوری اسلامی را بهعنوان بزرگترین حامی تروریسم دولتی در جهان جسورتر خواهد کرد و به بیثباتی بیشتر در منطقه منجر خواهد شد؛ امری که پیامدهایی جدی برای امنیت جهانی در پی دارد.
در این نامه که خطاب به رهبران و مردم جهان نوشته شدهَ آمده است: «ما امضاکنندگان، قربانیان و خانواده قربانیانی هستیم که همراه با عزیزانمان در جریان قیامهای سراسری، از جمله سه قیام بزرگ دی ماه ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و اعتراضات ۱۴۰۱، به خیابانها آمدیم تا علیه ماهیت دیکتاتوری جمهوری اسلامی اعتراض کنیم و با سایر اقشار ملت همبستگی نشان دهیم. پاسخ رژیم به اعتراضات ما، وارد آوردن آسیبهای شدید جسمی، نابیناسازی یا قتل عزیزانمان با گلوله جنگی، و شکنجه و اعدام آنها با طناب دار در زندانهایش بود.»
همزمان با سومین سالگرد آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی» و جانباختن مهسا ژینا امینی، وبسایت حقوقبشری هرانا در بیانیهای اعلام کرد با وجود جمعبندی صریح کمیته حقیقتیاب سازمان ملل درباره مسئولیت جمهوری اسلامی در مرگ او، هیچ پاسخگویی از سوی حکومت رخ نداده و سرکوب همچنان ادامه دارد.
در این بیانیه که دوشنبه ۲۴ شهریور صادر شد، «مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» با ارائه دادههای مستند از کشتار، بازداشت، اعدام و فشار بر زنان، از جامعه جهانی خواست با استفاده از «صلاحیت جهانی»، تحریمهای هدفمند و پشتیبانی از سازوکارهای تحقیقاتی، به مصونیت مقامهای مسئول پایان دهد.
امضاکنندگان این نامه در ادامه افزودهاند: «از لحظه به قدرت رسیدن، جمهوری اسلامی منابع مالی و ظرفیتهای کشور را از رفاه و بهبود زندگی مردم منحرف کرده و در عوض صرف ایجاد زیرساختهای سرکوب و کشتار کرده است. در داخل، مردم را با اعدام و سرکوب خاموش میکند و در خارج، امنیت جهانی را با تروریسم دولتی، گروگانگیری، جنگهای نیابتی، تولید موشکهای دوربرد و پیگیری دستیابی به سلاح هستهای تهدید میکند.»
خانوادههای عباسی شفیعی، پژمان قلیپور، امیر عطایی، جواد حیدری، نوید بهبودی، مجید کاظمی، آیدا رستمی، مینو مجیدی، بهنام لایقپور، امیر الوندیمهر، محمدحسین عرفان، آمنه شهبازی، حمیدرضا کرمی، عرقان دشتی و پویا بختیاری از جمله امضاکنندگان این نامه سرگشاده هستند.
همچنین حمید پارسا غلامی، علی زارعی، پوریا علیپور، مرسده شاهینکار، مجید موفق، علی مجیدی، حامد داوودی، حسین نورینیکو، مصطفی رحمانزاده، سامان پوریغما، پارسا قبادی، محمد فرزی، علی دلپسند، الهه توکلیان، عرفان شکوری، یاسر الوندیانی، میثم دهقانی، حمیدرضا حیدری، محسن عبدالرضا و حسین اشتری، از جمله مجروحان و بازداشتشدگانی هستند که این نامه را امضا کردهاند.
در این نامه گفته شده است: «این رژیم جنایتکار اکنون در تاریکترین نقطه تاریخ خود ایستاده است: زندگی روزمره مردم از هم پاشیده و هر روز بحرانهای تازهای از فروپاشی اقتصادی تا فاجعه زیستمحیطی سر برمیآورد. ایران بهسرعت به سوی خشکسالی میرود که به معنای موجهای تازه مهاجرت اجباری است؛ تهدیدی مستقیم برای کشورهایی که هماکنون نیز با چالش مهاجرت دستوپنجه نرم میکنند. رژیم نیروهای کلیدی سرکوب خود را از دست داده و پس از جنگ ۱۲ روزه و ناپدید شدن خامنهای از انظار عمومی، حتی دستگاه تبلیغاتیاش نیز بیاثر شده است.»
بهگفته نویسندگان نامه، جمهوری اسلامی «از طریق پیگیری دستیابی به سلاح هستهای، شبکههای تروریستی جهانی سپاه و نیروهای نیابتیاش که جنگها را در منطقه شعلهور میکنند، همچنان تهدیدی جدی برای صلح و امنیت بینالمللی محسوب میشود. برقراری صلح و امنیت جهانی نیازمند اقدامی هماهنگ و جامع است. هرچند دیر، اما هنوز برای جلوگیری از خطرات بزرگتر فرصت وجود دارد.»
بیانیه مشترک ۱۴۰ فعال و تشکل: با پرچم «زن، زندگی، آزادی» بهپاخیزیم
۱۴۰ فعال و تشکل در بیانیهای بهمناسبت سومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی و آغاز انقلاب «زن، زندگی، آزادی» از مردم خواستند با این پرچم «بهپاخیزند» و «ضربه نهایی را بزنند».
آنها گفتند «انقلابی که با رهبری زنان و مشارکت گسترده اقشار اجتماعی شکل گرفت»، تبدیل به آلترناتیوی برای قوانین و فرهنگ ارتجاعی شده و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی را به واقعیتی ملموس بدل کرده است.
امضاکنندگان بر لزوم ایجاد رهبری سیاسی جمعی، متشکل و مردمی برای سازماندهی دوران گذار و تضمین نقش مستقیم مردم در تعیین آینده کشور تاکید کردند.
آنها از تمامی نیروهای آزادیخواه خواستند حول یک محور هماهنگکننده متحد شوند و از دولتها بهویژه کشورهای اروپایی خواستند جمهوری اسلامی را از مشروعیت ساقط و بهطور کامل بایکوت کنند.
امضاکنندگان همچنین از تمامی سازمانهای بینالمللی و دولتهای جهان، بهویژه دولتهای اروپایی، خواستند جمهوری اسلامی را از مشروعیت سیاسی ساقط و به طور کامل بایکوت کنند.
این بیانیه افزود: «پایان جمهوری اسلامی نزدیک است؛ انجام این امر کار ماست.»
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان: جنبش مهسا، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در بیانیهای نوشت سه سال پیش با کشته شدن مهسا ژینا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد، جامعه ایران تکان خورد و آنچه تا دیروز به نام قانون و نظم بر زندگی مردم تحمیل میشد، فرو ریخت و جنبشی نو زاده شد.
این شورا تاکید کرد جنبش مهسا با شعار زن، زندگی، آزادی گفتمان رسمی حاکم را به چالش کشید و نشان داد که زندگی در ستم و تبعیض را نمیتوان عادیسازی کرد.
این بیانیه یادآور شد این جنبش با گشودن راهی نو، امکان رهایی را نه تنها برای زنان، بلکه برای همهی فرودستان، کارگران، معلمان و بازنشستگان فراهم آورد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان این جنبش را فراتر از یک اعتراض خیابانی، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران خواند که همچنان زنده است.
به گفته این شورا، آیندهای آزاد و برابر تنها با همبستگی جمعی و مقاومت مدنی ممکن خواهد شد.