او با بازگویی تجربه شخصی رکسانا صابری، روزنامهنگار ایرانی-آمریکایی که در سال ۲۰۰۹ در اوین زندانی بود، مقاله را آغاز میکند.
کوهن با اشاره به حمله اسرائیل به زندان اوین و تأسیسات هستهای ایران، تضاد درونی ایرانیان را برجسته میکند: امید به آزادی در برابر نگرانی از ویرانی و خونریزی بیشتر.
او با اشاره به نگاه متناقض رهبران جمهوری اسلامی که - خامنهای، بقای نظام را «پیروزی» مینامد، پزشکیان، رئیسجمهور جنگ را «فرصت طلایی برای تغییر» میبیند- معتقد است که «شکاف درون حکومت، بازسازی بازدارندگی و خطر سقوط نظام را به یک دوراهی تاریخی کشانده است.»
کوهن با بررسی سابقه جمهوری اسلامی - از سرکوب پس از انقلاب، جنگ با عراق، سرکوب جنبش سبز ۲۰۰۹، و اعتراضات مهسا امینی در ۲۰۲۲ — نشان میدهد که بقای رژیم نه از محبوبیت بلکه از ترکیب سرکوب و سازگاری نشأت گرفته است. درحالی سپاه، سرکوب معترضان را آغاز کرده که مردم از تکرار چرخه سرکوب خستهاند.
در پایان، او به خانوادههای تبعیدی در دبی و فیلمی از بهمن کیارستمی اشاره میکند که شکاف نسلی در جامعه ایران را آشکار میکند: پدر مذهبی، دختر بیحجاب، و دختربچهای که میگوید: «اگه کسی حجاب نپوشه و بره جهنم، تقصیر خودشه.»
ترجمه کامل این یادداشت را اینجا بخوانید.