اعتراض خانواده تورج نگهبان به نوحه‌خوانی مداحان حکومتی بر اساس «ای ایران»: چه وقاحتی! این نهایت ریاکاری است

اعضای خانواده تورج نگهبان، شاعر و ترانه‌سرای فقید و خالق ترانه «ای ایران ایران»، نسبت به اجرای نوحه‌ای برگرفته از این ترانه توسط یک مداح حکومتی در حضور علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، اعتراض کردند و این اقدام را «نهایت ریاکاری» خواندند.
تصویر اعتراض خانواده تورج نگهبان به نوحه‌خوانی مداحان حکومتی بر اساس «ای ایران»: چه وقاحتی! این نهایت ریاکاری است

محمود کریمی، مداح حکومتی، شامگاه ۱۴ تیر نوحه‌ای را بر اساس ترانه «ای ایران ایران» در مراسم شب عاشورا در برابر خامنه‌ای اجرا کرد و گفت شخص رهبر جمهوری اسلامی از او چنین نوحه‌ای را خواسته است.

ترانه میهن‌دوستانه «ای ایران ایران» با آهنگسازی محمد سریر و با صدای محمد نوری اجرا شده است.

جمهوری‌ اسلامی که در سرود رسمی آن حتی یک‌ بار نام ایران برده نشده و در قانون اساسی‌اش نیز نام ایران زیر سایه اسلام قرار دارد، در روزهای اخیر و به‌دنبال رویارویی نظامی با اسرائیل به مفاهیم ملی پناه برده است.

خانواده تورج نگهبان یک‌شنبه ۱۵ تیر در پیامی که در صفحه‌ای با نام او در اینستاگرام منتشر شد، نوشت: «وقاحت تا کجا؟ سرودی که جمهوری اسلامی دهه‌ها با نفرت ازش یاد می‌کرد، شاعرش را "طاغوتی" می‌دانست، اسمش را از کتاب‌ها و رسانه‌ها حذف می‌کرد، حالا جلو خامنه‌ای همان سرود را به سبک نوحه اجرا می‌کنند.»

آنها همچنین از زبان این شاعر بلند‌آوازه نوشته‌اند:
⁨از زبان تورج نگهبان:

من «تورج نگهبان»‌ام،
شاعری که برای عشق سرود، برای وطن، برای مردم.
نه برای قدرت، نه برای ولی‌فقیه، نه برای میز و منبر.

شعر من صدای زندگی بود، نه مرثیه‌ی مرگ.
آواز من، فریاد امید بود، نه نوحه‌ای برای بقای یک حکومت پوسیده.

سال‌ها، شما صدای ما را خفه کردید.
نام‌مان را از کتاب‌ها و رسانه‌ها زدودید،
ما را طاغوتی خواندید، بی‌ریشه، بی‌هویت.
نه فقط ما را، که ایران را حذف کردید از دل مردم،
تا «امت» بسازید از ملت،
تا خاک را با خون خفه کنید،
تا عشق را با ترس عوض کنید.

و حالا… حالا که دیگر فریادی برایتان نمانده،
همان سرودهایی را که لعنت می‌کردید،
با صدای ناله و نوحه جلوی رهبرتان می‌خوانید؟
سرودی که برای ایران بود، برای شکوه، برای سربلندی،
حالا در دهان عزادارانتان، به ابزاری سیاسی بدل شده؟

چه وقاحتی!
شما از سرود «ای ایران» چیزی نمی‌فهمید.
چون شما از ایران چیزی نمی‌فهمید.
برای شما، نام ایران فقط زمانی معنا دارد
که بتوانید آن را خرج قدرتتان کنید.

من اگر نوشتم،
برای روزی بود که مردم، آزادانه، آواز سر دهند.
نه برای روزی که سرودم را به شیوه‌ی روضه و نوحه
خرج اقتدار ولی‌فقیه کنند.

من از خاکی آمدم که
شاعر را عزیز می‌داشت، نه تبعیدی.
موسیقی را جشن می‌گرفت، نه جرم.
و سرود ملی را، نه برای سیاست،
بلکه برای افتخار می‌خواند.

این “ای ایران” ایرانِ من نیست.
این تحریف حقیقت است، با لهجه‌ی ریا و ترس.
این ناله، نه صدای ملت، که انعکاس ترس شما از بیداری مردمی‌ست
که روزی دوباره آواز خواهند خواند.

از نام من، از شعر من، از ایران من
سوءاستفاده نکنید.
نه شما شایسته‌ی این شعر هستید،
نه آن رهبرتان وارث این وطن.

خانواده نگهبان افزود: «چه شد؟ عشق به ایران یادتان افتاد؟ یا باز مثل همیشه، وقتی منفعت‌هاتون به خطر می‌افته، به هر شکلی آویزون می‌شین؟ این نهایت ریاکاریه.»

نگهبان، همانند بسیاری از فعالان موسیقی قبل از انقلاب، پس از سال ۱۳۵۷ خانه‌نشین شد.

او تا اوایل دهه ۷۰ در ایران می‌زیست،‌ اما بعد به آمریکا مهاجرت کرد. نگهبان سال ۱۳۸۷ درگذشت و در لس‌آنجلس به‌ خاک سپرده شد.

این ترانه‌سرا همکاری‌ با روح‌الله خالقی و غلام‌حسین بنان را نیز در کارنامه خود دارد.

ترانه‌ «ای ایران ایران» با شعر نگهبان و صدای ماندگار محمد نوری در دهه ۶۰ با چنان استقبال گسترده‌ای روبه‌رو شد که جایگاهی ویژه در حافظه‌ جمعی و تاریخ موسیقی ایران یافت.

خانواده نگهبان در ادامه متن خود از زبان این ترانه‌سرا نوشتند: «من تورج نگهبان‌ام، شاعری که برای عشق سرود، برای وطن، برای مردم. نه برای قدرت، نه برای ولی‌ فقیه، نه برای میز و منبر. شعر من صدای زندگی بود، نه مرثیه‌ مرگ. آواز من فریاد امید بود، نه نوحه‌ای برای بقای یک حکومت پوسیده.»

رهبر جمهوری اسلامی شامگاه ۱۴ تیر در مراسم عزاداری عاشورا در حسینیه دفتر خود حاضر شد و به ۲۲ روز غیبت از عرصه عمومی پایان داد.

رسانه‌ها و مقام‌های جمهوری اسلامی پس از بازگشت خامنه‌ای به عرصه عمومی، موجی تبلیغاتی به راه انداخته‌اند.

نوحه‌خوانی بر اساس ترانه «ای ایران ایران» در این تبلیغات نقشی برجسته دارد.

محمدعلی ابطحی، فعال اصلاح‌طلب و رییس دفتر پیشین محمد خاتمی، با اشاره به مداحی در حضور خامنه‌ای با استفاده از ترانه «ای‌ ایران‌ ایران»، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «آقا آمد، با ایران آمد.»