افشای برنامه پیچیده، طولانی و دقیق موساد برای عملیات «طلوع شیران»

اسرائیل چطور جاسوسان و کماندوهایش را برای جنگ ۱۲ روزه با جمهوری اسلامی آماده کرد و به ایران فرستاد؟

وب‌سایت پروپابلیکا در گزارشی تحقیقی فاش کرده که موساد چگونه طی با جذب نیرو از مخالفان جمهوری اسلامی و ایرانیان ناراضی، کماندوهایی برای عملیات در خاک ایران آماده کرده است و از آنها در شروع عملیات «طلوع شیران» که به جنگ ۱۲ روزه ختم شد، بهره برده است. این گزارش، به شیوه‌های جذب،‌ آموزش و عملیات نیروهایی که موساد در داخل ایران سازمان‌دهی کرده، پرداخته‌است.
تصویر اسرائیل چطور جاسوسان و کماندوهایش را برای جنگ ۱۲ روزه با جمهوری اسلامی آماده کرد و به ایران فرستاد؟

یوسی ملمان، مفسر باسابقه اطلاعاتی اسرائیل، و دن راویف، خبرنگار پیشین CBS در یک گزارش تحقیقی که روز ۷ اوت ۲۰۲۵ در وب‌سایت پروپابلیکا منتشر شده، جزئیات تازه‌ای از «عملیات طلوع شیران» (Operation Rising Lion)، طرح مشترک موساد و ارتش اسرائیل برای حمله به ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه ارتش اسرائیل و موساد را افشا کرده‌اند.

گزارش شرح می‌دهد که چگونه موساد با جذب مخالفان ایرانی و نیروهای غیر‌اسرائیلی از کشورهای همسایه، و استفاده از مسیرهای قاچاق و شرکت‌های پوششی، تیم‌های کماندویی را به داخل ایران فرستاد: «این نیروها ماه‌ها آموزش دیدند و پیش از حمله، تجهیزات را در خانه‌های امن ذخیره کردند. شب آغاز عملیات، آنها سامانه‌های پدافند هوایی و پرتابگرهای موشکی ایران را نابود کردند، زمینه‌ساز بمباران بی‌تلفات هوایی شدند.»

گزارش تأکید می‌کند که این روش بخشی از تغییر استراتژیک موساد طی ۱۵ سال گذشته است که به جای مأموران اسرائیلی، بر استفاده از نیروهای بومی تکیه دارد.

آنچه در این گزارش می‌خوانید؛

۱- موساد از حدود ۱۵ سال پیش، مأموریت‌های داخل ایران را از انحصار نیروهای اسرائیلی خارج و جذب مخالفان ایرانی و اتباع کشورهای همسایه را آغاز کرد.
۲- عوامل از طریق کشورهای همسایه یا مسیرهای قاچاق سنتی (الاغ، شتر، کامیون) و با پوشش‌های تجاری، درمانی و تحصیلی وارد ایران شدند.
۳- تجهیزات پیشرفته و قطعات سلاح با شرکت‌های پوششی و کامیون‌های قانونی از گذرگاه‌های رسمی عبور و در خانه‌های امن داخل ایران ذخیره شد.
۴- مأموران ماه‌ها آموزش عملیاتی فشرده در اسرائیل یا کشورهای ثالث دیدند و با ماکت‌های دقیق اهداف، تمرین شلیک، انفجار و نفوذ انجام دادند.
۵- شب ۱۲ ژوئن ۲۰۲۵، تیم‌ها طبق برنامه موساد در محل‌های تعیین‌شده مستقر شدند، چند ساعت بعد، در بامداد روز ۱۳ ژوئن پدافند هوایی و پرتابگرهای موشک‌های بالستیک را منهدم کردند و بلافاصله با مسیرهای خروجی از پیش طراحی‌شده، منطقه را ترک کردند تا امکان بمباران بی‌تلفات نیروی هوایی اسرائیل فراهم شود.

در ادامه، ترجمه کامل گزارش تحقیقی یوسی ملمان و دن راویف که با تیتر اصلی «Israel Secretly Recruited Iranian Dissidents to Attack Their Country From Within» در ۷ اوت ۲۰۲۵ در وب‌سایت پروپابلیکا (propublica) منتشر شده را بخوانید؛

در ساعات اولیه بامداد ۱۳ ژوئن، یک تیم کماندویی به رهبری یک جوان ایرانی با نام اختصاری «س.ت.» در حومه تهران در موقعیت خود مستقر شد. هدف، یک سامانه ضدهوایی بود که بخشی از چتر رادارها و موشک‌هایی محسوب می‌شد که برای محافظت از پایتخت و تأسیسات نظامی آن در برابر حمله هوایی ایجاد شده بود.

در سراسر کشور، تیم‌های دیگری از کماندوهایی که در اسرائیل آموزش دیده و از میان ایرانیان و اتباع کشورهای همسایه جذب شده بودند، آماده حمله به سامانه‌های دفاعی ایران از داخل بودند.

به گفته مأموران رابط آنها، انگیزه این افراد ترکیبی از عوامل شخصی و سیاسی بود. برخی در پی انتقام از یک رژیم روحانی سرکوبگر بودند که محدودیت‌های شدید بر آزادی بیان سیاسی و زندگی روزمره اعمال کرده بود. برخی دیگر به‌وسیله پول، وعده مراقبت‌های پزشکی برای اعضای خانواده یا امکان ادامه تحصیل در خارج از کشور جذب شدند.

این حمله بیش از یک سال توسط موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل، برنامه‌ریزی شده بود. تنها ۹ ماه قبل، این سازمان با نمایش توان فنی خود جهان را شگفت‌زده کرده بود ـ با اجرای نقشه‌ای که در سال ۲۰۱۴ توسط رئیس وقتش، تامیر پاردو، طراحی شده و با انفجار بی‌سیم‌هایی که با مقادیر اندک اما کشنده مواد منفجره تله‌گذاری شده بودند، حزب‌الله را فلج کرد. به گفته حزب‌الله، این انفجارها ۳۰ جنگجو و ۱۲ غیرنظامی، از جمله دو کودک را کشت و بیش از ۳۵۰۰ نفر را زخمی کرد.

ساعت ۳ بامداد ۱۳ ژوئن، «س.ت.» و یک «لژیون خارجی» متشکل از حدود ۷۰ کماندو، با استفاده از پهپادها و موشک‌ها به فهرست دقیقی از سامانه‌های ضدهوایی و پرتابگرهای موشک بالستیک حمله کردند. (مأموران موساد فقط حاضر شدند حروف اول نام او را به ما بگویند.) روز بعد، گروه دیگری از ایرانیان و نیروهای جذب‌شده از منطقه، موج دوم حملات در داخل ایران را آغاز کردند.

در مصاحبه‌های مفصل با ۱۰ مقام فعلی و سابق اطلاعاتی اسرائیل، عملیات کماندویی و جزئیات بسیاری از تلاش‌های چند دهه‌ای مخفی این کشور برای جلوگیری از ساخت بمب اتمی توسط ایران فاش شد؛ جزئیاتی که تاکنون منتشر نشده بود. این افراد به شرط ناشناس ماندن صحبت کردند تا بتوانند آزادانه سخن بگویند.

این مقامات گفتند که حملات کماندویی، نقش محوری در حملات هوایی ماه ژوئن داشت و به نیروی هوایی اسرائیل اجازه داد موج پشت موج عملیات بمباران را بدون از دست دادن حتی یک هواپیما اجرا کند. بر اساس اطلاعات مأموران موساد در داخل ایران، جنگنده‌های اسرائیلی تأسیسات هسته‌ای را بمباران کردند، حدود نیمی از ۳۰۰۰ موشک بالستیک ایران و ۸۰ درصد پرتابگرهای آن را نابود کردند و با شلیک موشک، اتاق خواب دانشمندان هسته‌ای و فرماندهان نظامی ایران را هدف قرار دادند.

همانند ماجرای بی‌سیم‌ها، جاسوسان اسرائیلی از توان نفوذ خود به سیستم‌های ارتباطی دشمن بهره بردند. در ابتدای حمله هوایی، جنگجویان سایبری اسرائیل پیامی جعلی به رهبران ارشد نظامی ایران فرستادند و آنها را به جلسه‌ای ساختگی در یک پناهگاه زیرزمینی کشاندند که سپس با یک حمله دقیق منهدم شد. در این حمله ۲۰ نفر کشته شدند که سه نفرشان رؤسای ستاد بودند.

نقشه راهبردی منطقه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ــ زمانی که حماس بیش از ۱۲۰۰ اسرائیلی را کشت و ۲۵۱ نفر را گروگان گرفت ــ به‌شدت تغییر کرده است. توجه عمومی، به‌ویژه در هفته‌های اخیر، بر تلافی اسرائیل علیه غزه متمرکز بوده است؛ حملاتی که ده‌ها هزار کشته برجای گذاشته و قحطی فزاینده‌ای ایجاد کرده که محکومیت جهانی را در پی داشته است.

اما جنگ مخفی بین اسرائیل و ایران توجه عمومی بسیار کمتری جلب کرده و با این حال، نقش مهمی در تغییر توازن قدرت منطقه‌ای داشته است.

در سال ۲۰۱۸، مأموران آموزش‌دیده اسرائیل به یک انبار بی‌حفاظ در تهران نفوذ کردند و با استفاده از برش‌دهنده‌های پلاسما با دمای بالا، گاوصندوق‌هایی را باز کردند که حاوی نقشه‌ها، داده‌ها، دیسک‌های کامپیوتری و دفترچه‌های برنامه‌ریزی بود. این محموله که بیش از ۴۵۰ کیلوگرم وزن داشت، روی دو کامیون بار شد و به جمهوری آذربایجان منتقل شد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، این مدارک را در یک کنفرانس خبری در تل‌آویو به نمایش گذاشت و گفت که این اسناد نشان می‌دهد ایران درباره اهداف هسته‌ای خود دروغ گفته است.

دو سال بعد، موساد یکی از برترین فیزیکدانان ایران را ترور کرد. این عملیات با استفاده از فناوری شناسایی چهره پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی، یک تیربار کنترل از راه دور را هدایت کرد که در کنار جاده نزدیک خانه ویلایی او مستقر شده بود.

در آستانه حملات هوایی ماه ژوئن، به گفته طراحان اسرائیلی، آنها ترتیبی دادند تا رانندگان کامیون بی‌آنکه بدانند، چندین تن «تجهیزات فلزی» ــ قطعات مربوط به سلاح‌هایی که تیم‌های کماندویی استفاده کردند ــ را به داخل ایران قاچاق کنند.

مقامات اسرائیلی می‌گویند این عملیات بازتاب تغییر اساسی در رویکرد موساد است که حدود ۱۵ سال پیش آغاز شد. مأمورانی که در ایران گاوصندوق‌ها را شکستند، تیربارها را نصب کردند، پدافند هوایی را منهدم کردند و آپارتمان دانشمندان را زیر نظر گرفتند، اسرائیلی نبودند. همه آنها یا ایرانی بودند یا شهروند کشورهای ثالث، بنا بر گفته مقامات ارشد اسرائیلی با اطلاع مستقیم از عملیات.

سال‌ها چنین مأموریت‌هایی در ایران منحصراً توسط مأموران میدانی اسرائیلی انجام می‌شد، اما به گفته مقامات، افزایش نارضایتی مردم از حکومت ایران جذب نیرو را بسیار آسان‌تر کرده است.

«س.ت.» یکی از همین افراد بود. مقامات اسرائیلی می‌گویند او در یک خانواده کارگری در شهر کوچکی نزدیک تهران بزرگ شد. او در دانشگاه ثبت‌نام کرد و زندگی ظاهراً عادی یک دانشجو را داشت تا این‌که همراه چند تن از هم‌کلاسی‌هایش توسط شبه‌نظامیان بسیج بازداشت شد و به یک مرکز بازداشت انتقال یافت؛ جایی که با شوک الکتریکی شکنجه و به‌شدت کتک زده شد.

«س.ت.» و دوستانش در نهایت آزاد شدند، اما این تجربه، او را خشمگین و تشنه انتقام گذاشت. اندکی بعد، یکی از بستگانش که در خارج زندگی می‌کرد، نام او را به یک جاسوس اسرائیلی که مأمور شناسایی ایرانیان ناراضی بود، معرفی کرد. پیام‌هایی از طریق یک اپلیکیشن رمزگذاری‌شده رد و بدل شد و «س.ت.» یک سفر رایگان به یک کشور همسایه را پذیرفت.

یک افسر پرونده از موساد او را به کار به‌عنوان مأمور مخفی علیه ایران دعوت کرد. او پذیرفت، به شرطی که اسرائیل تضمین دهد در صورت وقوع هر مشکلی، خانواده‌اش را حمایت خواهد کرد. (ایران هر فردی را که به جاسوسی برای کشورهای خارجی، به‌ویژه اسرائیل، متهم شود، بلافاصله اعدام می‌کند.)

او ماه‌ها در خارج از ایران تحت آموزش متخصصان اسلحه اسرائیلی قرار گرفت. درست پیش از آغاز حمله، او و تیم کوچک همراهش بی‌سر و صدا به کشور بازگشتند تا نقش خود را در یکی از بزرگ‌ترین و پیچیده‌ترین عملیات‌های نظامی تاریخ اسرائیل ایفا کنند.

موساد چطور جاسوسان و کماندوهایش را برای عملیات «طلوع شیران» وارد ایران کرد؟
۱- اتکا به نیروهای غیر‌اسرائیلی و جذب مخالفان ایرانی
موساد به‌جای استفاده از مأموران میدانی اسرائیلی، عمدتاً ایرانیان مخالف رژیم و اتباع کشورهای ثالث را جذب کرد؛ بسیاری از آنها انگیزه شخصی یا سیاسی داشتند و با وعده‌هایی مانند درمان پزشکی یا تحصیل در خارج، به همکاری ترغیب شدند.
۲- استفاده از شبکه‌های قاچاق و پوشش قانونی برای انتقال تجهیزات
موساد از مسیرهای قاچاق در مرزهای ایران با هفت کشور و همچنین شرکت‌های پوششی برای انتقال قانونی جعبه‌ها و صندوق‌ها استفاده کرد و تجهیزات را از طریق کامیون و کشتی به مأموران زیرساختی داخل ایران رساند.
۳- آموزش تخصصی، طولانی‌مدت و تمرین روی ماکت اهداف
نیروهای جذب‌شده حدود پنج ماه آموزش تخصصی دیدند؛ برخی در اسرائیل روی ماکت‌های دقیق اهداف تمرین کردند و برخی در کشورهای ثالث با کارشناسان اسرائیلی کار کردند.
۴- نفوذ زودهنگام و هماهنگی لحظه‌ای با طراحان عملیات
بخشی از کماندوها پیش از حمله در ایران مستقر شدند و بخشی دیگر در آستانه عملیات مخفیانه وارد شدند. همه تیم‌ها از طریق ارتباط امن با طراحان اسرائیلی در تماس بودند تا در صورت لزوم تغییرات آنی در مأموریت اعمال شود.
۵- هدف‌گیری دقیق سامانه‌های دفاعی و فرماندهان کلیدی
تیم‌ها فهرست مشخصی از اهداف ضدهوایی و موشکی داشتند و موساد اطلاعات دقیق محل خواب فرماندهان و دانشمندان هسته‌ای را برای حملات موشکی نیروی هوایی اسرائیل فراهم کرد که نقش مهمی در موفقیت حملات هوایی ایفا کرد.

آغاز یک جنگ مخفی

موساد در سال ۱۹۹۳، پس از امضای توافق‌نامه اسلو میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها در محوطه چمن کاخ سفید، توافقی که به‌ظاهر دهه‌ها مناقشه را پایان می‌داد، ایران را به اولویت اصلی خود تبدیل کرد.

اسرائیل از دیرباز روابط پیچیده‌ای با ایران داشت. برای چندین دهه، این کشور یک اتحاد راهبردی با شاه ایران حفظ کرده بود. اما آیت‌الله روح‌الله خمینی و اسلام‌گرایانی که در سال ۱۹۷۹ پادشاه را سرنگون کردند، اسرائیل را «غده سرطانی» توصیف کردند که باید از خاورمیانه حذف شود.

راهبرد اسرائیل در عمل حفاظت از انحصار هسته‌ای خود در منطقه است. این کشور هرگز به‌طور علنی زرادخانه‌اش را که برآورد می‌شود بیش از ۹۰ کلاهک دارد، تأیید نکرده است. نیروی هوایی اسرائیل در سال ۱۹۸۱ رآکتور هسته‌ای عراق و در سال ۲۰۰۷ رآکتور در حال ساخت سوریه را نابود کرد.

پس از حمله هوایی به عراق، مناخم بگین، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، اعلام کرد که کشورش حق دارد مانع ساخت بمب توسط همسایگان شود. او گفت: «ما نمی‌توانیم اجازه دهیم هولوکاست دومی رخ دهد.»

چند سال بعد، ایران با استفاده از تخصص یک مهندس پاکستانی به نام عبدالقدیر خان، که زمانی برای یک شرکت هلندی تولیدکننده اورانیوم غنی‌شده کار می‌کرد، تحقیقات درباره تسلیحات هسته‌ای را آغاز کرد.

شبتای شاویت، رئیس موساد که دوره‌اش در ۱۹۹۶ پایان یافت، گفت که اسرائیل از سفرهای خان در منطقه باخبر بود، اما در ابتدا نقش حیاتی او در برنامه هسته‌ای ایران را تشخیص نداد. شاویت در مصاحبه‌ای پیش از مرگش در ۲۰۲۳ گفت: «ما به‌طور کامل از مقاصد او آگاه نبودیم. اگر می‌دانستیم، به مأمورانم دستور می‌دادم او را بکشند. باور دارم این می‌توانست مسیر تاریخ را تغییر دهد.»

بر اساس گزارش بازرسان هسته‌ای سازمان ملل، ایرانی‌ها با استفاده از نقشه‌هایی که خان فراهم کرده بود، شروع به ساخت سانتریفیوژهایی کردند که برای غنی‌سازی اورانیوم موردنیاز بمب لازم است؛ اورانیومی که از پاکستان، چین و آفریقای جنوبی خریده بودند.

در سال ۲۰۰۰، جانشین شاویت، برنامه‌ای برای واحد مأموریت‌های ویژه موساد موسوم به «کیدون» ــ به معنی «سرنیزه» به زبان عبری ــ طراحی کرد تا خان را هنگامی که به گفته یکی از مقامات به «یک کشور جنوب شرق آسیا» سفر می‌کرد، ترور کند. این مأموریت زمانی لغو شد که پرویز مشرف، رئیس‌جمهور پاکستان، به بیل کلینتون، رئیس‌جمهور آمریکا، وعده داد فعالیت‌های جهانی خان را مهار کند.

البته این وعده عملی نشد.

شیمون پرز، وزیر امور خارجه اسرائیل، از سمت راست میانه - در کنار او، از چپ، اسحاق رابین، نخست وزیر اسرائیل، جوئل سینگر، مذاکره کننده اسرائیلی، رئیس جمهور بیل کلینتون و یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین - در سال ۱۹۹۳ پیمان اسلو را امضا کردند. این توافق نامه به دنبال پایان دادن به دهه‌ها درگیری بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها بود.

در همان سال، موساد کشف کرد که ایرانی‌ها یک تأسیسات مخفی غنی‌سازی نزدیک نطنز، شهری در حدود ۳۲۰ کیلومتری جنوب تهران، می‌سازند. سازمان جاسوسی این موضوع را به یک گروه مخالف ایرانی اطلاع داد که دو سال بعد افشاگری عمومی کرد.

کهنه‌سربازان موساد گفتند مأمورانی که احتمالاً اسرائیلی‌هایی بودند که خود را به‌عنوان اروپایی‌هایی که تجهیزات نصب یا سرویس می‌کردند، جا زده بودند، در محوطه نطنز با کفش‌هایی راه می‌رفتند که کفی دو‌لایه داشت و از خاک و گردوغبار محل نمونه‌برداری می‌کرد. آزمایش‌ها نشان داد سانتریفیوژهای ساخت ایران اورانیوم را بسیار فراتر از سطح ۵ درصد مورد نیاز برای نیروگاه هسته‌ای غنی‌سازی می‌کردند. (ایزوتوپ‌های پزشکی از اورانیوم غنی‌شده ۲۰ درصد استفاده می‌کنند؛ بمب به غنای ۹۰ درصد نیاز دارد.)

در سال ۲۰۰۱، اسرائیل ژنرال آریل شارون را که به خاطر سخت‌گیری و قاطعیت تهاجمی‌اش مشهور بود، به‌عنوان نخست‌وزیر انتخاب کرد. سال بعد، شارون یکی از ژنرال‌های محبوبش، مئیر داگان، را به ریاست موساد منصوب کرد. هر دو به عبور از خطوط قرمز و بی‌اعتنایی به هنجارها شهرت داشتند.

داگان که از ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱ ریاست موساد را بر عهده داشت، تصمیم گرفت متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران را به هدف اصلی این سازمان بدل کند.

مانند مناخم بگین که در لهستان به دنیا آمده بود، داگان نیز با خاطره هولوکاست تسخیر شده بود. رؤسای سازمان‌های اطلاعاتی خارجی به یاد می‌آوردند که هنگام ملاقات با او در دفترش، عکسی از سربازان نازی که پدربزرگ داگان را شکنجه می‌کردند، بر دیوار دیده‌اند. او در یک تجمع ضد نتانیاهو در سال ۲۰۱۵، معنای این عکس را چنین توضیح داد: «سوگند خوردم که این دیگر هرگز اتفاق نیفتد. امیدوارم و باور دارم که هر کاری در توانم بوده برای وفای به این عهد انجام داده‌ام.»

زیر نظر داگان، موساد مجموعه‌ای از عملیات‌های مخفی را برای کند کردن برنامه هسته‌ای ایران سامان داد. مأموران اسرائیلی شروع به ترور دانشمندان هسته‌ای ایران کردند؛ آنها با موتورسیکلت به خودروها نزدیک می‌شدند و بمب‌های کوچک را روی آنها می‌چسباندند یا از فاصله نزدیک شلیک می‌کردند.

هنر جذب نیرو

داگان به توان فزاینده موساد برای جذب ایرانی‌ها و دیگران جهت انجام عملیات مخفی در داخل ایران افتخار می‌کرد.

یکی از کلیدهای موفقیت این سازمان، ترکیب قومی جمعیت ایران است. مقامات اسرائیلی در مصاحبه‌ها اشاره کردند که حدود ۴۰ درصد جمعیت ۹۰ میلیونی ایران را اقلیت‌های قومی ــ عرب، آذری، بلوچ، کرد و دیگران ــ تشکیل می‌دهند.

داگان اندکی پیش از مرگش در ۲۰۱۶ به ما گفت: «بهترین منبع برای جذب مأمور در داخل ایران در همین موزاییک قومی و انسانی کشور است. بسیاری از آنها با رژیم مخالف‌اند. برخی حتی از آن متنفرند.»

مقامات فعلی و سابق گفتند داگان طرفدار تغییر رویکرد به استفاده از مأموران خارجی‌تبار بود. در سال‌های نخست تلاش برای نفوذ به ایران، این سازمان عمدتاً بر مأموران اسرائیلی که در داخل موساد به نام «آبی و سفید» (اشاره به رنگ‌های پرچم اسرائیل) شناخته می‌شدند، تکیه داشت.

زیر نظر داگان، رهبری موساد به این نتیجه رسید که می‌تواند مأموران مؤثری را در داخل ایران یا در میان تبعیدیان ایرانی و دیگران در یکی از هفت کشور همسایه ایران بیابد.

این نیروهای جذب‌شده به دو دسته تقسیم می‌شدند: برخی به حوزه سنتی جاسوسی گرایش داشتند و صرفاً اطلاعات جمع‌آوری کرده و به مأمور رابط تحویل می‌دادند. برخی دیگر آمادگی انجام عملیات‌های خشونت‌آمیز، از جمله حمله به دانشمندان هسته‌ای، را ابراز می‌کردند.

طبیعتاً با توجه به خطر اعدام فوری، بسیاری در ابتدا مردد بودند.

یک افسر ارشد پیشین موساد که مسئول واحدهای اداره‌کننده مأموران خارجی بود، گفت: «قانع کردن کسی به خیانت به کشورش کار کوچکی نیست. این یک روند فرسایش تدریجی است. با یک درخواست کوچک شروع می‌کنید، کاری بی‌اهمیت. بعد یکی دیگر. اینها آزمون اولیه‌اند. اگر خوب عمل کند، مأموریت بزرگ‌تر و معنادارتری به او می‌دهید. و اگر رد کند ــ تا آن زمان اهرم فشار دارید: فشار، تهدید، حتی اخاذی.»

او افزود که فرماندهان عملیات ترجیح می‌دهند از تهدید یا اجبار استفاده نکنند: «بهتر است او را به نقطه‌ای برسانید که خودش داوطلبانه عمل کند ــ جایی که قدم اول را خودش بردارد.»

عنصر حیاتی، اعتماد است. «مأمور باید به شما وفادار و از نظر عاطفی به شما وابسته باشد. مانند سربازی که با وجود خطر، به خاطر اعتماد به همرزمانش پیش می‌رود، مأمور هم به خاطر اعتمادی که به رابطش دارد و حس مسئولیت عمیق نسبت به او، به مأموریت می‌رود.»

بیشتر کسانی که با اسرائیل همکاری می‌کردند، انتظار پاداش مالی داشتند، اما مقامات فعلی و سابق گفتند نیروی محرکه اصلی معمولاً انگیزه‌ای عمیق‌تر است.

افسر پیشین موساد گفت: «پاداش مالی مهم است، اما مردم به خاطر احساسات (نفرت، عشق، وابستگی، انتقام) هم عمل می‌کنند. البته همیشه کمک می‌کند اگر این انگیزه‌ها با نوعی منفعت ملموس همراه باشد: نه لزوماً پول نقد، بلکه کمکی غیرمستقیم.»

این دقیقاً همان روشی بود که «س.ت.» جذب شد.

مأموران رابط او گفتند که او از رژیم و آنچه شبه‌نظامیان بسیج بر سرش آورده بودند، مملو از نفرت بود. اما آنچه نهایتاً او را به همکاری واداشت، پیشنهاد موساد برای ترتیب دادن درمان پزشکی برای یکی از بستگانش بود که چنین خدماتی در ایران در دسترس نبود.

دهه‌هاست که مراقبت پزشکی یکی از روش‌های شاخص موساد برای جذب نیرو بوده است. اطلاعات اسرائیل با پزشکان و کلینیک‌های چند کشور ارتباط دارد و ترتیب جراحی یا درمان‌های خاص را پیش‌تر برای نفوذ به گروه‌های تندرو فلسطینی نیز به کار برده بود. این روش حتی بیشتر برای جذب ایرانیان استفاده شده است، به این امید که بتوان آنها را برای همکاری با اسرائیل ترغیب کرد.

مئیر داگان، که از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱ رهبری موساد را بر عهده داشت، این عکس از سربازان نازی را که پدربزرگش را به طرز وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند، روی دیوار دفتر خود داشت. او در سال ۲۰۱۵ معنای آن را اینگونه توضیح داد: «من قسم خوردم که این اتفاق دیگر هرگز رخ نخواهد داد. امیدوارم و معتقدم که تمام تلاش خود را برای عمل به این قول انجام داده‌ام.»

موساد همچنین از اینترنت برای جذب نیرو استفاده می‌کند؛ با ایجاد وب‌سایت‌ها و انتشار پست‌هایی در شبکه‌های اجتماعی که به فارسی خطاب به ایرانیان منتشر می‌شود و وعده کمک به بیماران مبتلا به بیماری‌های خطرناک مانند سرطان را می‌دهد. این پست‌ها شامل شماره تلفن یا راه‌های ارتباطی رمزگذاری‌شده است.

اطلاعات اسرائیل می‌تواند از شبکه بین‌المللی خود برای یافتن پزشکان یا کلینیک‌های مورد اعتماد استفاده کند ــ مکان‌هایی که سؤال زیادی نمی‌پرسند. موساد معمولاً هزینه‌ها را مستقیماً و به‌طور محرمانه پرداخت می‌کند.

مشوق دیگر برای جذب مأمور، آموزش عالی در خارج از کشور است. بر اساس سال‌ها تحقیق و تجربه، مأموران جذب موساد می‌دانند که ایرانیان به‌شدت خواهان دسترسی به آموزش باکیفیت هستند. حتی رژیم مذهبی و بنیادگرای آیت‌الله علی خامنه‌ای نیز تشویق به پیشرفت تحصیلی می‌کند. بنابراین، پیشنهاد تحصیل در دانشگاه‌های غربی یا مدارس شبانه‌روزی برای نوجوانان، ابزاری بسیار مؤثر محسوب می‌شود.

وقتی یک نامزد شناسایی شد، موساد ترتیب ملاقات اولیه را در مکانی در دسترس می‌دهد ــ معمولاً در کشورهای همسایه مانند ترکیه، ارمنستان یا جمهوری آذربایجان که ورود ایرانی‌ها به آنها آسان‌تر است. گزینه‌های دیگر شامل مقاصدی در جنوب شرق آسیا مانند تایلند و هند است که شهروندان ایرانی می‌توانند برای ویزای تجاری، درمانی یا گردشگری به‌صورت آنلاین درخواست دهند.

نامزدها در چندین جلسه و ارزیابی روان‌شناسی شرکت می‌کنند. روان‌شناسان رفتار آنها را ــ اغلب از پشت آینه یک‌طرفه ــ زیر نظر می‌گیرند. آنها پرسشنامه‌های مفصلی درباره سوابق شخصی، از جمله جزئیات خصوصی زندگی خانوادگی خود پر می‌کنند و سپس توسط یک افسر پلی‌گراف مورد بازجویی قرار می‌گیرند.

مأموران پس از آغاز کار میدانی، به‌طور منظم دوباره آزمایش می‌شوند. هر اقدام کوچک یا بزرگ با یک آزمون دروغ‌سنج دنبال می‌شود تا وفاداری مداوم آنها تأیید شود.

آنها آموزش و نظارت گسترده‌ای دریافت می‌کنند. برای جلوگیری از جلب توجه، به آنها گفته می‌شود چه بپوشند، از کجا لباس بخرند، چه خودرویی سوار شوند و حتی چگونه، چه وقت و کجا پول دریافتی را واریز کنند.

رابط مأمور نقشی حیاتی دارد. به گفته یکی از مأموران پیشین موساد که مأموران را «می‌گرداند»، در بسیاری از موارد رابط هم‌زمان نقش اعتراف‌گیر، پرستار بچه، روان‌شناس، مشاور معنوی و حتی خانواده جایگزین را ایفا می‌کند.

هدف، ساختن پیوندی است چنان قوی که مأمور احساس امنیت و حمایت کند ــ به‌حدی که راحت‌ترین و خصوصی‌ترین رازهایش، حتی روابط جنسی‌اش را با رابط در میان بگذارد.

هر اطلاعاتی درباره مأمور می‌تواند برای موساد ارزشمند باشد، چه به‌عنوان علامت هشدار برای آسیب‌پذیری در برابر پلیس مخفی ایران و چه به‌عنوان نقطه قابل استفاده در زندگی او. از جمله پرسش‌های کلیدی: چه کسانی در دایره اجتماعی او هستند؟ آیا می‌تواند از این روابط به نفع موساد بهره ببرد؟

عملیات ترور دانشمندان هسته‌ای در خیابان، توسط نیروهایی انجام می‌شد که آموزش‌های گسترده‌ای از افسران پرونده موساد دیده بودند. به آنها آموزش داده می‌شد که با موتورسیکلت به هدف نزدیک شوند و یا از فاصله نزدیک شلیک کنند یا بمب را روی خودرو نصب کنند.

هدف، هم محروم کردن برنامه هسته‌ای ایران از تخصص علمی و هم ایجاد بازدارندگی برای دانشمندان مستعد بود تا از کار روی تسلیحات هسته‌ای خودداری کنند. از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲، اسرائیلی‌ها دست‌کم چهار دانشمند را کشتند و در مورد یک نفر دیگر ناکام ماندند.

این عملیات‌ها با مدیریت اسرائیلی‌ها و تا کوچک‌ترین جزئیات، گاه از کشورهای همجوار و گاه مستقیماً از مقر موساد در شمال تل‌آویو هدایت می‌شد؛ و در مواردی، افسران اطلاعاتی اسرائیل برای مدت کوتاهی وارد ایران می‌شدند.

عملیات «طلوع شیران»

در طول سال‌ها، موساد و ارتش اسرائیل بارها طرح‌هایی برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران از طریق بمباران تأسیسات کلیدی آن تهیه کردند. اما رهبران سیاسی اسرائیل همواره تحت فشار روسای‌جمهور آمریکا از این حملات صرف‌نظر کردند؛ زیرا واشنگتن نگران بود چنین اقدامی باعث شعله‌ور شدن یک جنگ منطقه‌ای و بی‌ثباتی خاورمیانه شود. حزب‌الله، متحد ایران در لبنان، ده‌ها هزار موشک انبار کرده بود که می‌توانست سامانه‌های دفاع هوایی اسرائیل را از کار بیندازد و بزرگ‌ترین شهرهای این کشور را هدف قرار دهد.

این محاسبات در سال گذشته به‌طور چشمگیری تغییر کرد.

در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴، ایران به‌طور مستقیم موشک‌ها و پهپادهایی به سمت اسرائیل شلیک کرد. تقریباً همه اینها با کمک آمریکا و متحدانش سرنگون شد. نیروی هوایی اسرائیل در پاسخ، بخش بزرگی از سامانه‌های پدافندی ایران را نابود کرد.

ارتش اسرائیل از میانه ۲۰۲۴ برنامه‌ریزی برای یک کارزار بمباران علیه ایران را آغاز کرده بود و امیدوار بود در مدت یک سال آماده شود. با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات نوامبر و خنثی شدن تهدید حزب‌الله، مقامات اسرائیلی فرصت را مغتنم دیدند.

بقایای یک موشک ایرانی در ۲ اکتبر ۲۰۲۴ در نزدیکی دریای مرده در اسرائیل پیدا شد.

خلبانان آموزش‌دیده در آمریکا، از سال ۲۰۱۶ به‌طور مخفیانه بر فراز ایران پرواز کرده بودند ــ برای آشنایی با جغرافیا و بررسی مسیرهایی که احتمال شناسایی‌شان را به حداقل برساند.

با این حال، یکی از اهداف هسته‌ای ایران چنان مستحکم بود که نیروی هوایی اسرائیل هیچ برنامه‌ای برای نابودی آن نداشت: تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم فردو که در دل کوه و حدود ۹۰ متر زیر سطح زمین ساخته شده بود. ایران تلاش کرد وجود فردو را مخفی نگه دارد، اما موساد و سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا توانستند رفت‌وآمدها را زیر نظر بگیرند. باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ وجود این سایت را علنی کرد و بازرسان سازمان ملل که پس از آن بازدید کردند، دریافتند ایران قصد دارد تا ۳۰۰۰ سانتریفیوژ پیشرفته را در آنجا برای غنی‌سازی اورانیوم نصب کند.

فقط ایالات متحده بمبی در اختیار داشت که توان نفوذ به چنین عمقی را داشت: بمب عظیم GBU-57 موسوم به «نفوذگر سنگر»، بزرگ‌ترین بمب متعارف جهان که به «بمب‌شکن پناهگاه» معروف است.

به همین دلیل، طراحان نظامی اسرائیل نقشه‌ای برای یک عملیات زمینی بسیار پرخطر طراحی کردند که جزئیات آن برای نخستین‌بار در این گزارش افشا می‌شود. بر اساس این طرح، کماندوهای زبده بدون شناسایی‌شدن به محل فردو قاچاق می‌شدند، سپس با بهره‌گیری از عنصر غافلگیری به ساختمان یورش می‌بردند. مأموریت آنها، منفجر کردن سانتریفیوژها، تصرف اورانیوم غنی‌شده ایران و فرار بود.

رئیس جدید موساد، داوید «دادی» بارنئا، که پیش‌تر از حامیان اقدامات تهاجمی علیه ایران بود، به این طرح بدبین بود. او که در ۲۰۲۰ حمله با تیربار کنترل از راه دور را پیش از ارتقای سمتش هدایت کرده بود، نگران بود که برخی از بهترین سربازان و مأموران اسرائیل کشته یا اسیر شوند ــ کابوسی برای اسرائیلی‌هایی که از ماجرای گروگان‌های هم‌چنان در بند حماس پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به‌شدت آزرده بودند.

بارنئا و سایر مقامات اسرائیلی به این نتیجه رسیدند که دولت ترامپ ممکن است در حمله به ایران با اسرائیل همراهی کند و با هواپیماهای جنگی خود، بمب‌های عظیم «بمب‌شکن پناهگاه» را بر فردو فرو اندازد. ترامپ بارها و آشکارا گفته بود که اجازه نخواهد داد ایران به بمب هسته‌ای دست پیدا کند.

برای آماده‌سازی عملیات «طلوع شیران»، موساد و سازمان اطلاعات نظامی اسرائیل (آمان) ردیابی رهبران نظامی و تیم‌های هسته‌ای ایران را شدت بخشیدند. چند تن از طراحان این عملیات گفتند که بارنئا به‌طور چشمگیری بخش «تسومت» موساد (به معنای «چهارراه»)، که مأمور جذب و آموزش نیروهای غیر‌اسرائیلی است، گسترش داد. تصمیم گرفته شد که پیشرفته‌ترین تجهیزات عملیات‌های شبه‌نظامی و ارتباطی اسرائیل در اختیار این «لژیون خارجی» گذاشته شود. سناریوهای پوششی (افسانه‌ها) برای هر مأمور بارها بررسی و بازبینی شد تا هیچ تناقضی وجود نداشته باشد.

جغرافیای منطقه نیز به کمک موساد آمد: ایران با عراق، ترکیه، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، پاکستان، ترکمنستان و افغانستان هم‌مرز است. قاچاق در این مناطق یک شیوه زندگی است و هزاران نفر با استفاده از الاغ، شتر، خودرو و کامیون، مواد مخدر، سوخت و تجهیزات الکترونیکی را جابه‌جا می‌کنند.

موساد در همه این هفت کشور با قاچاقچیان و گاه با سازمان‌های اطلاعاتی دولتی ارتباط داشت.

یکی از افرادی که با موساد در حوزه لجستیک کار کرده، گفت: «آوردن و بردن تجهیزات نسبتاً آسان است. موساد همچنین از شرکت‌های پوششی استفاده می‌کند که به‌طور قانونی جعبه‌ها و صندوق‌ها را با کشتی یا کامیون از طریق گذرگاه‌های مرزی حمل می‌کنند.»

این تجهیزات به «مأموران زیرساختی» موساد در داخل ایران تحویل داده می‌شد؛ افرادی که وظیفه ذخیره‌سازی تجهیزات تا زمان نیاز را بر عهده داشتند. کهنه‌سربازان موساد گفتند این تجهیزات می‌توانند سال‌ها در خانه‌های امن پنهان بمانند و بسته به پیشرفت فناوری یا نیاز به تعمیر، به‌روزرسانی شوند.

مقامات گفتند که موساد حدود پنج ماه به نیروهای غیر‌اسرائیلی که قرار بود به اهداف ایرانی حمله کنند، آموزش داد. برخی از آنها به اسرائیل آورده شدند تا در ماکت‌های ساخته‌شده، تمرین عملی انجام دهند. دیگران در کشورهای ثالث آموزش دیدند و با کارشناسان اسرائیلی ملاقات کردند.

دو گروه کماندویی تشکیل شد که هر کدام شامل ۱۴ تیم با ۴ تا ۶ عضو بودند. برخی در ایران زندگی می‌کردند و برخی دیگر تبعیدیان ضد‌حکومتی بودند که در آستانه حمله مخفیانه به کشور بازگشتند.

هر تیم دستورالعمل‌های خود را داشت اما در تماس با طراحان اسرائیلی باقی می‌ماند تا بتوانند در صورت لزوم نقشه عملیات را تغییر دهند. بیشتر تیم‌ها مأمور حمله به سامانه‌های پدافند هوایی ایران از فهرستی بودند که نیروی هوایی اسرائیل تهیه کرده بود.

موساد برای هر تیم و مأموریت آن اسم رمز داشت که بر اساس ترکیب نت‌های موسیقی انتخاب شده بود.

شب ۱۲ ژوئن، تیم‌ها طبق برنامه به موقعیت‌های خود رسیدند. اسرائیلی‌های مسئول عملیات مخفی دستور داده بودند که مأموران هیچ تجهیزات مهمی را جا نگذارند. رسانه‌های ایران پس از حمله گزارش دادند که نفوذی‌ها اهداف را از دست داده و تجهیزات خود را رها کرده‌اند؛ مقامات اسرائیلی گفتند آنچه ایران پیدا کرد، قطعات بی‌اهمیت معادل «پوسته آدامس» بود.

یک مقام ارشد اطلاعاتی اسرائیل گفت: «صد درصد سامانه‌های ضدهوایی که نیروی هوایی به موساد نشان داده بود، نابود شدند.» بیشتر آنها نزدیک تهران و در مناطقی بودند که پیش‌تر نیروی هوایی اسرائیل عملیاتی نداشت.

در نخستین ساعات جنگ، یکی از تیم‌های کماندویی به یک پرتابگر موشک بالستیک ایران حمله کرد. تحلیلگران اسرائیلی معتقدند این مأموریت اثر نامتناسبی داشت و باعث شد ایران شلیک تلافی‌جویانه موشک‌ها به سمت اسرائیل را به تأخیر بیندازد، زیرا بیم داشت پرتابگرهای دیگر نیز در برابر حملات داخلی آسیب‌پذیر باشند.

مقامات تأکید کردند که لجستیک نظامی این طرح کار آمان و نیروی هوایی اسرائیل بود که در طول ۱۱ روز حمله هوایی بیش از هزار هدف را کوبیدند. اما همگی موافق‌اند که موساد اطلاعات کلیدی برای یک جنبه از «طلوع شیران» فراهم کرد: ترور فرماندهان ارشد ایرانی و دانشمندان هسته‌ای.

موساد اطلاعات دقیقی درباره عادات و مکان حضور ۱۱ دانشمند هسته‌ای ایران گردآوری کرده بود. این پرونده‌ها حتی محل دقیق اتاق‌خواب‌های آنها را نشان می‌داد. صبح ۱۳ ژوئن، جنگنده‌های نیروی هوایی اسرائیل موشک‌های هوا به زمین را دقیقاً به همین مختصات شلیک کردند و هر ۱۱ نفر را کشتند.

پس از مدتی تأخیر، ایران با شلیک انبوه موشک‌ها تلافی کرد. بیشتر آنها رهگیری شدند، اما آنهایی که عبور کردند، خسارات قابل‌توجهی برجا گذاشتند. اسرائیل از کشته شدن ۳۰ غیرنظامی خبر داد و هزینه بازسازی را ۱۲ میلیارد دلار برآورد کرد. رسانه‌های دولتی ایران شمار کشته‌ها را بیش از ۶۰۰ نفر اعلام کردند.

نمای هوایی از تخریب پس از اصابت موشک بالستیک ایرانی به رامات گان در نزدیکی تل آویو، اسرائیل، در ۱۴ ژوئن ۲۰۲۵

میزان عقب‌افتادگی برنامه هسته‌ای ایران همچنان محل اختلاف است. ترامپ تأکید کرده است که حملات هوایی آمریکا به فردو، نطنز و اصفهان، برنامه هسته‌ای ایران را «به کلی نابود کرده است». اما تحلیلگران اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا محتاط‌ترند.

ژنرال تمیر هایمان، رئیس پیشین آمان، گفت: «این جنگ آنها را به‌طور قابل‌توجهی عقب انداخت. ایران دیگر مانند قبل از جنگ در آستانه هسته‌ای شدن نیست. بازگشت به وضعیت آستانه، در بهترین حالت، یک تا دو سال طول می‌کشد، آن هم به شرطی که رهبر معظم تصمیم به حرکت به سمت ساخت بمب بگیرد.»

هایمان که اکنون ریاست مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل را بر عهده دارد، افزود که ممکن است این حمله نتیجه‌ای معکوس داشته باشد، اگر ایران مصمم‌تر شود تا بمبی بسازد که بتواند حملات آینده اسرائیل را بازدارندگی کند.

* یوسی ملمان مفسر امور اطلاعاتی اسرائیل و مستندساز است.
* دن راویف خبرنگار پیشین شبکه CBS و مجری پادکست «پرونده‌های موساد» است.
این دو نویسنده و خبرنگار اسرائیلی، به طور مشترک کتاب «جاسوسان علیه آرماگدون: درون جنگ‌های پنهان اسرائیل» را نوشته‌اند.