کایل چایکا در مقالهای در مجله نیویورکر فعالیتهای دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا در هفتههای اخیر در فضای مجازی را بررسی کرده است؛ او به عنوان نمونه نوشته که دونالد ترامپ تصمیمات حیاتی مانند بمباران ایران یا تلاش برای متوقف کردن حملات اسرائیل به ایران و پایبندی به آتشبس با جمهوری اسلامی را بیواسطه در تروث سوشال، شبکه اجتماعی خودش، اعلام میکند.
اما در مقابل، زهران ممدانی، نامزد شهرداری نیویورک، با ویدیوهای صمیمی و خلاق در تیکتاک و اینستاگرام، تصویری انسانی و اصیل ارائه میدهد. چایکا استدلال میکند که در عصر دیجیتال، هر سیاستمداری باید «اینفلوئنسر» باشد تا تأثیرگذار باقی بماند.
در ادامه ترجمه کامل مقاله کایل چایکا که با عنوان «Donald Trump, Zohran Mamdani, and Posting as Politics» که روز دوم جولای ۲۰۲۵ در نیویورکر منتشر شده را در ادامه بخوانید؛
در ۲۴ ژوئن، ساعت ۶:۵۰ صبح، دونالد ترامپ پیامی در شبکه اجتماعی «تروث سوشال» منتشر کرد که در گذشته احتمالاً باید در قالب یادداشت دیپلماتیک یا دستکم یک تماس تلفنی بسیار محرمانه صورت میگرفت:
«اسرائیل، این بمبها را نیندازید… این یک نقض بزرگ است.»
او این پیام را با امضای تماماً بزرگ ادامه داد: «دونالد جی. ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا» (انگار در پستی از حساب شخصیاش، در شبکه اجتماعیای که خودش ساخته، تردیدی در هویت او وجود دارد.)
این پیام پس از آن منتشر شد که ترامپ در ۲۱ ژوئن تأسیسات هستهای ایران را بمباران کرده بود؛ اقدامی که خود او در تروث سوشال اعلام کرد. و همچنین بعد از آن بود که ترامپ تقریباً یکجانبه آتشبسی میان اسرائیل و ایران اعلام کرده بود تا حملات اسرائیل به برنامه هستهای ایران را متوقف کند. تا به حال این آتشبس عمدتاً برقرار مانده — شاید تا حدی بهخاطر پستگذاریهای مداوم و آنی ترامپ درباره درگیری — نمایش نادری از تمرکز از جانب رئیسجمهوری که معمولاً پراکنده است.
در ۲۷ ژوئن، ترامپ همچنان در حال پست گذاشتن بود، اینبار برای شکایت از لافزنیهای آیتالله علی خامنهای درباره نتیجه جنگ: «من او را از مرگی بسیار زشت و ننگآور نجات دادم، و لازم نیست بگوید: “متشکرم، رئیسجمهور ترامپ!”»
بحث درباره اسرار نظامی، انجام مذاکرات دیپلماتیک، تهدیدات اقتصادی — هیچچیز برای ترامپ بیش از حد حساس یا سطح بالا نیست که در اینترنت منتشرش نکند. (در پستهای مربوط به خامنهای، ترامپ ادعا کرد که اسرائیل در آستانه حملهای بزرگ بود، تا زمانی که او دخالت کرد.) این پستها نهتنها اعلام تصمیمات سیاسی هستند، بلکه — نگرانکنندهتر — خودِ آن تصمیمات به شمار میروند. شبکههای اجتماعی نهفقط سیاسی شدهاند؛ بلکه سیاست شدهاند.
در ۱۹ ژوئن، ترامپ گفته بود دو هفته وقت میگذارد تا تصمیم بگیرد که آیا به ایران حمله کند یا نه؛ اما خیلی زودتر دست به اقدام زد و بهمحض انجام بمباران، آن را در تروث سوشال منتشر کرد — همانگونه که فردی ممکن است عکسی از غذای تازهپختهشدهاش را در اینستاگرام بگذارد، در حالی که هنوز بخار دارد.
مقایسه کمپین بمباران با عکس غذایی در شبکه اجتماعی شاید خشونت را کوچک جلوه دهد، اما این اثر پستهای ترامپ است؛ او رویدادهایی جهانشکن را در چند صد کاراکتر فشرده میکند.
در دوره اول ریاستجمهوری، ترامپ با استفاده از توییتر برای ابراز خشمش شناخته میشد. در سال ۲۰۱۸، او توییت کرد که دکمه هستهایاش از دکمه کیم جونگاون بزرگتر است.
اما اکنون ترامپ از تروث سوشال بسیار شدیدتر از توییتر استفاده میکند؛ واشنگتنپست اخیراً گزارش داد که حجم پستهای او در چند ماه اخیر سه برابر مدت مشابه در دوره اولش بوده است. این رسانه لقب «اینفلوئنسر ارشد» را به ترامپ داده است.
از زمان شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰، سیاست بهشکل محسوسی آنلاینتر شده است. محبوبیت حامیانش در یوتیوب، تیکتاک و پادکستها به پیروزی او در ۲۰۲۴ کمک کرد.
کلیپهای ویدیویی کوتاه اکنون فقط محتوای وایرال نیستند، بلکه زبان مشترک دیجیتال شدهاند — برای ساختن هویت سیاسی و انتقال پیامها.
یکی از نمونهها کلیپی از ترامپ است که بیمقدمه و با کلمات رکیک درباره اسرائیل و ایران به خبرنگاران میگوید: «ما اساساً دو کشوری داریم که آنقدر مدت زیادی با هم جنگیدهاند که دیگه نمیدونن دارن چی کار میکنن.»
چندین عضو دولت دوم ترامپ دیدگاههای سیاسی خود را از اعماق گفتمان اینترنتی میگیرند — از جمله جی. دی. ونس، معاون رئیسجمهور، که حسابهایی مرتبط با نژادپرستی، افراطگرایی راستگرا، و نظریههای نژادی را دنبال میکند و در X (توییتر سابق) با مخالفانش مشاجره میکند.
پستهای ونس به اندازه ترامپ تند نیستند — بیشتر شامل تعریفهای بیمزه از رئیسش هستند — اما او همچنان منبع محتوای پستهای سیاسی است.
از زمان دیدار پرتنش ترامپ، ونس، و ولودیمیر زلنسکی در فوریه، تصاویر دستکاریشده از چهره ونس با ظاهری کودکانه یا ورمکرده تبدیل به میم معروفی شدهاند و برند دیجیتال دولت ترامپ (دستکم در میان مخالفانش) را شکل دادهاند.
این میم ونس خود به نقطهای حساس سیاسی تبدیل شده است. در ژوئن، گردشگری ۲۱ ساله از نروژ به نام مادس میکلسن در فرودگاه نیوآرک متوقف شد و درباره برنامه سفرش مورد بازجویی قرار گرفت. مأموران گمرک از او خواستند قفل گوشیاش را باز کند؛ آنها در گوشیاش میمی از ونس با سر طاس و چهرهای کودکانه یافتند.
میکلسن اجازه ورود نیافت. او ادعا کرد دلیل این موضوع تا حدی به آن میم برمیگردد. وزارت امنیت داخلی این ادعا را رد کرد و گفت دلیل رد ورود، اعتراف او به مصرف مواد مخدر بوده و به عکسی استناد کردند که در آن او در حال در دست داشتن یک پایپ (وسیله استعمال مواد) دیده میشد.
با این حال، این توجیه قانعکننده نیست: آن میم چنان بار سیاسی بالایی داشت که عملاً «غیرقانونی» شده بود — و خبر اخراج میکلسن فقط آن را بیشتر وایرال کرد.
امروزه سیاست آنقدر دیجیتالی شده که تصاویر ذخیرهشده در گوشی شما برابر با باورهای سیاسیتان تلقی میشود.
اگر آنچه پست میکنی همان چیزی است که باور داری، پس پستگذاری بیواسطه، کلید موفقیت سیاسی است.
پستهای ترامپ چنان بیبرنامه به نظر میرسند که باید واقعی باشند — آن حروف بزرگ نامنظم نمیتواند از قبل برنامهریزی شده باشد.
در حالی که ترامپ پستهایش را مثل بمب از جنگنده رها میکند، زهران ممدانی، نامزد دموکرات شهرداری نیویورک، شکل متفاوتی از پستگذاری را بهکار گرفته است.
ممدانی ۳۳ ساله، عضو مجلس ایالتی نیویورک، پستهایی متناسب با نسل خود تولید میکند — ویدیوهای کوتاه در تیکتاک و اینستاگرام که هم منظماند و هم خودمانی؛ با حس “اسپرتزاتورا” (بیتکلفی آگاهانه) که شاید آخرین نشانۀ اصالت در شبکههای اجتماعی باشد.
ویدیوهای پیادهروی ممدانی در منهتن مانند مستندهای بداههی خیابانی هستند. در یکی از ویدیوها که بهشکل لرزان و صمیمی ضبط شده، او اتفاقی با مادرش، کارگردان معروف میرا نایر روبهرو میشود؛ این ویدیو بیش از دو میلیون بازدید در تیکتاک داشته است.
حضور ممدانی در شبکههای اجتماعی به لطف همکاری با برخی از خلاقترین تولیدکنندگان محتوای دیجیتال نیز تقویت شده — از جمله Kid Mero (پادکستر و نویسنده نیویورکی)، امیلی راتاجکوفسکی (نویسنده و مدل)، و اکانت مشهور Pop Crave.
سبک پستگذاری ممدانی از نسل جدید محتوای دیجیتال موفق سرچشمه میگیرد: مجموعههای ویدیویی کوتاه شبیه مینیسریالهای آنلاین.
مثلاً برنامه «Subway Takes» یک تاکشوی محبوب در شبکههای اجتماعی است که در آن افراد مختلف، از کمدینهای گمنام تا سیاستمداران سرشناس، در متروی نیویورک نظر خاصی را به مجری برنامه میگویند؛ این شو در اینستاگرام و تیکتاک بیش از یک میلیون دنبالکننده دارد.
بسیاری از ویدیوهای کمپین ممدانی توسط شرکت خلاق Melted Solids تولید شده که یکی از بنیانگذارانش، آنتونی دیمیری، همکار تولید «Subway Takes» نیز هست.
طرفداران این برنامه، زبان بصری خام و سبک مستند مانند ویدیوهای ممدانی را آشنا خواهند یافت — تضادی تند با کمپین ریاستجمهوری کمالا هریس که فاصلهدار، سنگین از میمها، و کمتر انسانی بود.
دیمیری اخیراً به مجله Adweek گفته است: «هدف این است که مردم از طریق ویدیو وقت بگذرانند با ممدانی و ببینند چقدر واقعی است.»
به بیان دیگر: پستگذاری زیاد، مستقیم، و آنی.
ممدانی هم میتواند «اینفلوئنسر ارشد» شود — و شاید همه سیاستمداران آینده مجبور باشند که چنین باشند.
شیوه خودرسانهای ممدانی کمتر تهاجمی و بیشتر الهامبخش است؛ او مخاطبان را اغوا میکند، نه فرمان.
او خود را سوسیالیست مینامد، به جاذبه پوپولیستی تکیه دارد و خواهان تغییر ساختارهای قدرت است، اما پیامش همچنان آرمانهای متعالی و برابریخواهانه حزب دموکرات را حفظ میکند — تکیه بر انسانیت مشترک، نه دوگانگی سیاسی.
دموکراتها در دولت دوم ترامپ در ارائه پیامهای ضدترامپ منسجم دچار مشکل بودهاند. آخرین تلاششان کنسرت پرایدی بود در مرکز کندی در واشنگتن، فقط با دعوتنامه، که قرار بود نمادی از مقاومت فرهنگی در برابر ترامپ باشد، اما بیشتر به سوژهای طنز بدل شد (در آن، اشعاری از موزیکال «بینوایان» با مضامین ضدترامپی بازنویسی شده بود).
اما ممدانی توانسته حس امید به چیزی متفاوت را منتقل کند.
اینکه آیا این امید میتواند از پس مصالحهها و محاسبات دنیای واقعی حکومتداری برآید یا نه، آزمونی برای آینده دیجیتالیمحور او — و شاید برای حزب دموکرات — خواهد بود.
آنها باید به پستهایی که میگذارند عمل کنند.