یک سال پیش در چنین روزی، حسین شنبهزاده، در حالی که برای ناهار به یک رستوران در اردبیل رفته بود، توسط نیروهای امنیتی با خشونت بازداشت شد. اکنون پس از یک سال از طریق یک منبع آگاه، روایتی از بازداشت، بازجویی، و شکنجه آقای شنبهزاده و تهدید به قتل خواهرزاده شش سالهاش به دست بیبیسی رسیده است.
حسین شنبهزاده حالا به عنوان «زندانی نقطه» شناخته میشود، چرا که همه چیز از گذاشتن یک نقطه در زیر توییت حساب کاربری آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در شبکه ایکس (توییتر سابق) آغاز شد.
نقطهای که حسین شنبهزاده زیر توییت حساب کاربری آیتالله خامنهای گذاشت، دو برابر بیشتر از خود توییت رهبر جمهوری اسلامی ایران لایک گرفت.
بازداشت و اتهام «جاسوسی برای اسرائیل»
حسین شنبهزاده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ در حالی که برای صرف ناهار به رستورانی در اردبیل رفته بود، بازداشت شد.
به گفته منبع آگاه بیبیسی، آقای شنبهزاده به نیابت از دادسرای اوین با اتهام «تبلیغ علیه نظام» بازداشت شد، اما رسانههای حکومتی بازداشت او را به عنوان «دستگیری جاسوس متواری موساد در اردبیل» گزارش کردند.
اتهامی که اعضای خانواده همان زمان در بیانیهای تکذیب کردند و گفتند این «اتهامات سنگین با توجه به فعالیت حسین با هویت حقیقیاش در فضای مجازی قابل توجیه نیست.»
خانواده شنبهزاده در بیانیهای که ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ منتشر کردند، نوشتند «ادعای متواری شدن حسین نیز قابل توجیه نیست. او از مدتها قبل در شبکه ایکس (توییتر سابق) از قصدش برای سفر به اردبیل سخن گفته بود و حتی تا ساعتی قبل از دستگیری نیز در همین شبکه از شهر اردبیل سخن میگفت و از خودش عکس منتشر میکرد.»
منبع آگاه بیبیسی میگوید «اتهام جاسوسی ساخته و پرداخته مقامهای قضایی اردبیل بود که در خبری اختصاصی به خبرگزاری تسنیم داده شد.»
این منبع بازداشت حسین شنبهزاده را اینگونه روایت کرده است:
«حسین میگفت در حالی که دستهایش را به نشانه تسلیم بالا برده بود، چند مامور به شدت او را کتک زدند و فحش میدادند. بعد از کتککاری بسیار او را سوار ماشین کردند و رمز موبایلش را خواستند، اما او ابتدا مقاومت کرد، فردی که جلو نشسته بود با مشت به سر و صورتش میزد و وقتی یکی از آنها گفت شوکر برقی را بیاورید، دست از مقاومت برداشت و با دستانی که از شدت کتک میلرزید روی کاغذی رمز موبایلش را کشید.»
به گفته منبع آگاه، نیروهای امنیتی بعد از دسترسی به موبایل حسین شنبهزاده سریعا چندین مطلب که «ظاهرا از قبل آماده داشتند» در حساب ایکس یا همان توییتر او پست کردند.
بنابه گفته منبع بیبیسی، حسین شنبهزاده هنگام بازداشت به قدری مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود که تا چند شب با وجود قرص خواب از شدت درد نمیتوانست بخوابد.
خبر بازداشت حسین شنبهزاده سریعا با واکنشهای گسترده در فضای مجازی همراه شد و افراد مختلف ضمن حمایت از این ویراستار و مترجم، بازداشت او را محکوم کردند.
هفته نامه فکاهی شارلی ابدو در توییتی ضمن بازنشر کارتونی از رضا عقیلی درباره حسین شنبهزاده، با ادبیات طعنهآمیز از کاربران خواست زیر توییتهای آیتالله خامنهای را پر از نقطه کنند.
تهدید برای اعتراف تلویزیونی
روز بعد از بازداشت، حسین شنبهزاده به بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. او پس از انتقال به زندان اوین، ۲۴ شبانهروز را در سلول انفرادی گذراند.
منبع آگاه بیبیسی دوران انفرادی حسین شنبهزاده را اینگونه تعریف کرد:
«مجبورش کردند لباسهایش را کامل جلوی چشم مامور عوض کند و به قصد تحقیر با لباس زیر، بارها دراز و نشست برود. میگفت روزهای انفرادی تمامنشدنی بود. اشعهای از پرتو آفتاب غروبها از پنجره کنار سقف به نزدیکیهای دیوار روبهرو میتابید و بالا و بالاتر میرفت، ساعتها به این انتظار مینشست که اشعه، کامل از اتاق بیرون برود و آنگاه با خودش میگفت آخیش امروز هم تمام شد.»
بازجو چتهای خصوصی حسین شنبهزاده با برخی دوستان مجازی که حاوی مطالب جوک و طنز بود را مصداق اتهامش عنوان کرد و گفته بود یکی از آن اکانتها «افسر ارشد موساد» است. بر همین اساس حسین شنبهزاده به عنوان «جاسوس» به «همکاری با دول متخاصم» و «فعالیت تبلیغی به نفع رژیم صهیونیستی» و همچنین «توهین به مقدسات، بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر انقلاب» متهم شد.
اتهامهایی که توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری برای او جمعا ۱۲ سال زندان به همراه آورد. از مجموع ۱۲ سال زندان حسین شنبهزاده، بر اساس قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد، یعنی ۵ سال زندان بابت اتهام «تبلیغ به نفع رژیم اسرائیل» قابل اجرا است.
به گفته منبع آگاه، حسین شنبهزاده حتی وادار شد از حق تجدیدنظرخواهی در پروندهاش انصراف دهد.
امیر رئیسیان، وکیل پرونده آقای شنبهزاده درگفتوگو با خبرگزاری شرق درباره ایرادات پرونده موکلش گفته یکی از آنها «اتهام فعالیت تبلیغی به نفع رژیم اشغالگر قدس» است که «رکن مادی مشخصی ندارد و صرفا به چتهای متهم در حوزه خصوصی اشاره شده است.»
در دوران بازجویی، بازجو از حسین خواسته بود چت با اکانتی که اسمش یک شماره بود و او هرگز آن چتها و اکانت را نمیشناخت، گردن بگیرد. به گفته منبع آگاه، بازجو با تهدیدهایی چون «سبالنبی» گفته بود برایش حکم اعدام و شلاق میگیرد:
«بازجو به حسین گفته بود شلاق که خوردی یادت میآید، عباس داداشت را هم به سلول بغلیت میآوریم و با این چیزها تلاش میکرد حسین را به اعتراف وادار کند. حسین یک بار در بازجویی آب خواسته بود بازجو گفته بود خوب این تکنیکها را در آن جزوه یادتان دادهاند، وسط بازجویی آب بخواهید که فرایند بازجویی مختل شود.»
بعد از مدتی شخص جدیدی به نام «حاجی» بازجوی حسین شد و توضیحاتی درباره یک هیئت عزاداری به نام «دیوانگان امام حسین» داده بود. بازجو حسین شنبهزاده را تهدید کرد اگر حاضر به انجام مصاحبه تلویزیونی نشود، چتهایش را منتشر خواهد کرد: «بازجو گفته بود آنوقت هیئت دیوانگان امام حسین، خواهرزاده شش سالهات را خواهند کشت.»
منبع آگاه بیبیسی در ادامه چنین روایت کرده است: «حسین میگفت با اینکه وعدهاش را جدی نگرفت اما وعیدش تصویر پیکر خونین کارون حاجیزاده را جلوی چشمش میآورد، به همین خاطر گفت حتی اگر مصاحبه منجر به اعدامش میشد باز میپذیرفت. در مصاحبه تلویزیونی دو خبرنگار بد دهن حاضر بودند و بازجو همه چیز را دیکته میکرد و حتی از حسین خواست بگوید دفعه بعد اگر هر خبط و خطایی از او سر زد اعدامش کنند، میگفت حاضر بودم از قتل عیسی مسیح تا رئیسی را گردن بگیرم، ولی دیوانگان امام حسین دست از سر طفلک شش سالهام بردارند.»
کارون حاجیزاده، پسر بچه ۹ سالهای بود که در شهریور ماه سال ۱۳۷۷ به همراه پدرش حمید حاجیزاده در جریان قتلهای زنجیرهای با ۴۳ ضربه چاقو در کرمان به قتل رسید.
بازجو همچنین به حسین شنبهزاده گفته بود کاری خواهد کرد وقتی از زندان بیرون رفت «نه پول داشته باشد نه شهرت نه عزت و نه آبرو. کاری خواهد کرد که خودکشی کند، چرا که به گفته او اگر یک کافر خودکشی کند ثواب کرده است.»
به گفته این منبع، حسین شنبهزاده بازجوییهای سخت و دشواری را پشت سر گذاشته است و در یکی از تماسها با مادرش از شدت فشار به گریه افتاد: «از مادرش خواست پشت تلفن به بازجو بگوید من این کار (جاسوسی) را نکردم، حسین همیشه میگفت بازجویم بیرحمترین انسانی بود که دیدهام.»
زندگی با همبندی که اعدام شد
حسین شنبهزاده با محسن لنگرنشین که در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» اعدام شد، همبند و دوست بودند: «حسین و محسن با هم غذا میخوردند، به هواخوری میرفتند و میخندیدند.»
محسن لنگرنشین را یک روز با این بهانه که به بند هشت منتقل میشود از بند خارج کردند، حسین شنبهزاده چون سال ۱۴۰۱ در بند هشت تحمل حبس کرده بود، با شرایط آنجا آشنایی داشت و سعی کرد محسن لنگرنشین را راهنمایی کند، اما محسن دیگر هیچگاه برنگشت.
منبع آگاه بیبیسی در پایان گفتوگویش اضافه کرد که حسین شنبهزاده همیشه در زندان به دوستانش میگوید «آرمانش آزادی بیان است، حتی اگر در حد گذاشتن بیعقوبت یک نقطه در هر جای فضای مجازی باشد و او سهمش را از آرمانش -اگر چه با زجر- پرداخته» است.