ترکیبی از خاطرهنویسی، افشاگری و کتاب آشپزی؛ «باشگاه نانوایان زندان اوین» زندگی پنهان زنان ناراضی در جمهوری اسلامی را فاش میکند.
قلیان در این کتاب، با زبانی شاعرانه و مستند، از تجربیات خود و همبندیهایش در زندان مینویسد: از بازجوییهای خشن، تهدید به مرگ، معاینات اجباری واژینال، تا تلاشهای کوچک اما پرمعنا برای حفظ عزت انسانی از طریق پخت شیرینی در دل ظلم.
او همچنین به زنانی چون نرگس محمدی، مرضیه امیری و مریم اکبری منفرد ادای احترام میکند و سیاست سرکوبگر حکومت ایران علیه زنان را افشا مینماید.
کتاب قلیان بهصورت پنهانی از زندان خارج و به کمک مازیار بهاری منتشر شده است. مقاله نشان میدهد چگونه پختن یک شیرینی میتواند نوعی مقاومت باشد، و زنان در سختترین شرایط نیز مبارزه برای کرامت را ترک نکردهاند.
در ادامه، ترجمه کامل مقاله «شکنجه و کیک ترس «لچس» در بدنامترین زندان ایران» (Torture and Tres Leches in Iran’s Most Notorious Prison) نوشته رابین رایت را که ۲۶ مه ۲۰۲۵ در نیویورکر منتشر شده، بخوانید؛
زندان اوین، در تهران، از جمله بدنامترین زندانهای جهان است. این زندان توسط محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، ساخته شد تا حدود سیصد زندانی سیاسی، از جمله برخی از آیتاللههایی که علیه سلطنت فعالیت میکردند، را در خود جای دهد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، حکومت دینی ایران این مجموعه ترسناک را گسترش داد؛ مجموعهای که شامل چوبههای دار و محوطه اعدام نیز میشود. اکنون این زندان پانزده هزار نفر را در خود جای داده است.
در سفرهای گزارشگریام به ایران، گاهی در نزدیکی اوین اقامت داشتم، در هتل سابق هیلتون - که اکنون به نام استقلال، یا همان هتل استقلال، شناخته میشود- در محلهای بهطور کلی سطحبالا و سرسبز در دامنههای کوه البرز. حتی عبور با ماشین از کنار اوین مرا عصبی میکرد. دوستانی داشتم، از جمله آمریکاییها، که آنجا زندانی بودند -معمولاً در بند ۲۰۹. آن بند مخصوص زندانیان سیاسی بود، کسانی که غالباً به اتهاماتی خیالی مانند «افساد فیالارض» و «محاربه با خدا» یا جرایم مبهمی مانند تبلیغ علیه نظام اسلامی بازداشت میشدند. سلولهای انفرادیای در این زندان وجود دارد که نه تخت دارند و نه دستشویی. در سراسر زندان، بندها از تختهای دو یا سهطبقهای که از دیوار تا دیوار چیده شدهاند، انباشته شدهاند. حتی پچپچ کردن میتواند مجازات داشته باشد. بند ۲۰۹ به محل نگهداری بازداشتشدگانی تبدیل شده که در سیاست خارجی سادیستی ایران بهعنوان مهره مورد استفاده قرار میگیرند. روزنامهنگاران، دیپلماتها، دانشگاهیان، تاجران و فعالان محیط زیست در معاملات ناعادلانهای در ازای تسلیحات و پول، مبادله شدهاند.
سپیده قلیان، فعال سیساله، ناامیدی و تلخی زندگی زندان در ایران را با جزئیات روایت میکند -و به دیگر زنان زندانی ادای احترام میگذارد- در کتابی غیرعادی و تأثیرگذار به نام «باشگاه نانوایان زندان اوین: بقا در بدنامترین زندانهای ایران در ۱۶ دستور پخت». قلیان، که زمانی بهخاطر موهای آبیرنگش شناخته میشد، از سال ۲۰۱۸ تاکنون سه بار زندانی شده است. نخستین بار به این دلیل بازداشت شد که نقش سخنگوی داوطلب کارگرانی را ایفا میکرد که در اعتراض به دستمزدهای پرداختنشده در یک کارخانه نیشکر اعتصاب کرده بودند. او را وادار کردند که در تلویزیون ملی به جرایمی علیه دولت اعتراف کند؛ این جرایم شامل داشتن ارتباط با ترکیبی بعید از دولت اول ترامپ و گروههای کمونیستی بود. پس از آزادی با قرار وثیقه، قلیان شرحی از ضرب و شتمها، بازجوییهایی که شب و روز ادامه داشت، توهینهای جنسی و تهدیدهای به مرگ که متحمل شده بود، منتشر کرد. او بار دیگر بازداشت شد؛ و بیش از چهار سال را در اوین گذراند.
در سال ۲۰۲۳، قلیان با شادی از زندان اوین بیرون آمد، حجابش را برداشت، موهای موجدارش را آشکار کرد و در برابر عابران فریادهایی علیه رهبر جمهوری اسلامی سر داد. او فریاد زد: «خامنهای دیکتاتور، ما میفرستیمت توی گور!» ویدئوی این اعتراض بهسرعت در فضای مجازی پربازدید شد. ظرف بیستوچهار ساعت، او را دوباره به اوین بازگرداندند. او تا کنون در مجموع بیش از شش سال در آنجا بوده و به یکی از مشهورترین فعالان و زندانیان سیاسی در ایران بدل شده است—کشوری که در حال حاضر، بنا بر گزارش هفتهٔ گذشتهٔ مرکز حقوق بشر ایران (یک گروه مستقر در نیویورک)، بیش از هر کشور دیگری زنان نویسنده را زندانی کرده است. این گزارش میگوید: «شاعران و نویسندگان مجرم نیستند—آنها حافظه اخلاقی یک ملتاند. وقتی دولتی نویسندگان و شاعرانش را هدف میگیرد، در حقیقت با خودِ فرهنگ اعلام جنگ کرده و عمق ناامنیاش را فاش میکند.»
کتاب «باشگاه نانوایان زندان اوین» آمیزهایست از خاطرهنویسی، افشاگری و کتاب آشپزی. فصلهای آن شامل روایتهایی دلخراش از گذشته دیگر زنان زندانی و شکنجههای جسمی و روانی آنان در زندان است، از جمله معاینات اجباری واژینال. زندانیان با توجه به سرعت قدمبرداشتن نگهبانها و بوی بدنشان، خود را برای این برخوردها آماده میکنند. این داستانها با لحظاتی اندک از فراغت درآمیختهاند: آنها برای یکدیگر شیرینی میپزند. قلیان مینویسد: «ممکن است با خود بگویید مگر زندان، زندان نیست؟ چطور ممکن است کسی آنجا شیرینی بپزد؟ اما اگر شیرینیپزی، هرچند بد، بخش جداییناپذیری از وجود تو باشد، آن وقت میتوانی هر جا، هر زمان، و -بله- در هر زندانی این کار را انجام دهی.»
در سال ۲۰۲۴، نازنین زاغری-رتکلیف، زن ایرانی-بریتانیایی که برای بنیاد تامسون رویترز کار میکرد و به مدت شش سال در اوین زندانی بود، گفت که زندانها تمایلی به دادن حقوق ابتدایی به زنان نداشتند، «اما ما مصمم بودیم که برایشان بجنگیم.» او ادامه داد: «ما برای هر چیز جنگیدیم؛ از متقاعد کردنشان برای دادن ملاقات هفتگی مادر و کودک، تا جمعآوری پول برای خرید یک فر برای بند تا بتوانیم نان خودمان را بپزیم -نانی که با داروی آرامبخش آلوده نباشد. گاهی قدرت ما در برابرشان، خود ما را هم همانقدر شگفتزده میکرد که آنها را.» (زاغری-رتکلیف، که در زمان دستگیریاش کودکی خردسال داشت، به ایران آمده بود تا در نوروز، سال نوی ایرانی، والدینش را ببیند.)
قلیان روایت مبارزه خودش را -در کنار نیلوفر بیانی، زیستشناس حیات وحش که به اتهام جاسوسی به ده سال زندان محکوم شده بود- برای گرفتن لوازم آشپزی بازگو میکند. او مینویسد: «واضح بود که قصد آزاد کردن ما را ندارند، پس ما هم تصمیم گرفتیم حداقل یک قالب تارت از آنها بگیریم.»
سیستم زندانهای ایران، همانند بسیاری دیگر از کشورها، فاسد است. زندانیان ثروتمند یا مشهور، سیستم را دستکاری کردهاند تا تلویزیون، مبلمان، و حتی آنچه در اصطلاح محلی «همسران موقت» برای رابطه جنسی نامیده میشود را به داخل زندان بیاورند. زندانیان اغلب وسایلی را که در دوران حبس جمعآوری کردهاند، هنگام آزادی پشت سر میگذارند. قلیان موفق شد آشپزخانهای تکهتکه و ابتدایی راهاندازی کند. در میان روایتهای تراژیک خود، او دستور تهیه شانزده نوع خوراکی را ارائه میدهد، از جمله کیک ترس لچس (کیک سهشیر)، نان خامهای، اسکون (نوعی نان کرهای) و پای لیمو با مرنگ. او اغلب روشهایی خیالانگیز برای خوردن آنها -برای کسانی که آزاد هستند- پیشنهاد میکند.
دستور پخت پای سیب او به مریم اکبری منفرد تقدیم شده است، مادری با سه فرزند، که سه برادر و یک خواهرش در کشتار حدود پنج هزار زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ اعدام شدند. او در سال ۱۳۸۸ به اتهام «محاربه» بهخاطر تماس با یک گروه مخالف ایرانی بازداشت شد. هفت سال بعد، در حالی که همچنان در زندان بود، نامهای سرگشاده منتشر کرد و خواستار اجرای عدالت برای خواهر و برادرانش شد.
در پایان آن دستور پخت، قلیان پیشنهاد میدهد که یک آهنگ پخش کنید: «سرتان را با ریتم موسیقی تکان دهید» و با آهنگ لب بزنید. وقتی پای آماده شد، «کمی بیشتر برقصید. اگر همراهی دارید، با هم بچرخید و بعد با یک فنجان چای آن را نوش جان کنید. اگر رقصی بلد نیستید، چند ویدیو آنلاین تماشا کنید. لازم نیست حرفهای باشید. سرتان را تکان دهید، شادی کنید.»
متن این کتاب بهصورت تکهتکه و پنهانی از زندان اوین خارج شده است، توسط همدستانی بینام. این تکهها به مازیار بهاری، مستندساز ایرانی-کانادایی که خود در جریان اعتراضات جنبش سبز به مدت ۱۱۸ روز در اوین زندانی بوده، تحویل داده شد. (جان استوارت نخستین فیلم بلندش را بر اساس روایت زندان بهاری ساخته است—با عنوان «رزواتر»، برگرفته از بوی عطر نگهبان بهاری.) بهاری اکنون مدیر رسانه ایرانوایر، یک وبسایت خبری مستقر در لندن است.
بهاری در مقدمه کتاب مینویسد: «به دلایل امنیتی نمیتوانم دقیقاً بگویم که چطور فصلهای مختلف این کتاب را دریافت کردم. فقط کافیست بدانید که این کار نیازمند چندین نفر و تماسهای تلفنی متعدد با افراد گوناگون، از جمله سپیده، بود تا فصلها را بهصورت پیام متنی یا عکسهایی از تکهکاغذها دریافت کنم.» تیم بهاری در ایرانوایر این متنها را تایپ کردند و سپس تلاش کردند بفهمند چطور باید آنها را کنار هم بگذارند. نسخه انگلیسی کتاب، به گفته بهاری، روایتهای قلیان را «بسیار قابلتحملتر» از نسخه فارسی اصلی کرده است.
برای نمونه، واژه «رسوایی» در انگلیسی بهصورت «disgrace» یا «scandal» ترجمه میشود. اما در فارسی، بهویژه در خوزستان، زادگاه سپیده، این واژه به معنای رفتاری غیراخلاقی است که میتواند منجر به آن چیزی شود که «قتلهای ناموسی» خوانده میشود. بهاری میگوید: «هزاران زن بهخاطر رسواییها توسط پدران و برادرانشان کشته شدهاند.»
یکی از خطوط داستانی کتاب مربوط به زندانی جوانیست بینام که توسط «دستهای از قاتلان کارتبهدست» بازداشت شده و در سلولی یخزده، بدون پنجره و بدون آب، رها شده است. به او پتوهایی بدبو و پر از ساس داده شده. او که از تهوع شدید رنج میبرد، ابتدا فکر میکند به کرونا مبتلا شده یا مسموم شده است. در نهایت متوجه میشود که باردار است—او اندکی پیش از دستگیریاش، تنها برای یک بار رابطهٔ جنسی داشته.
قلیان مینویسد: «او هرگز واقعاً نمیدانست که آمیزش جنسی چیست. هرگز واقعاً نمیدانست بارداری چیست. هیچکس چیزی به او نیاموخته بود.»
در یکی از بازجوییها، به او دستور داده میشود که چیزی بنویسد، اما او روی برگهها بالا میآورد.
بعدها، در تخیل خود، سه نامه مینویسد: یکی به معشوقش، یکی به یک زندانی زن که به دلیل قتل تجاوزگرش اعدام شده بود، و یکی به فرزند متولدنشدهاش، که او را «ماهی حلوا» صدا میزند. (حلوا نوعی شیرینی ایرانی است.)
او نامه به فرزندش را اینگونه امضا میکند:
«مادرت، کسی که آنقدر دوستت داشت که تو را به دنیا نیاورد.»
آن زن وضعیتش را برای خواهرش توضیح میدهد—کسی که امکان ملاقات در اوین را دارد. خواهرش سپس شیافهایی را که قرار است به او برای سقط جنین خانگی کمک کنند، در درز شلواری که برایش به زندان میفرستد، پنهان میکند.
شبی، زمانی که همبندیهایش خواب هستند، آنها را استفاده میکند. درد ناشی از آن، بسیار شدید است—و همینطور خود این روایت. قلیان مینویسد:
«سرانجام، جنینی به اندازه کف دست از رحمش بیرون میجهد.»
زن جوان جیغ میکشد. سعی میکند آن را در فاضلاب بریزد، اما مجبور میشود با برس توالت آن را خرد کند.
در اینجا نیز، ترجمه انگلیسی نمیتواند بار تاریخی و فرهنگی واژه فارسی را بهدرستی منتقل کند.
بهاری توضیح میدهد که در فارسی، واژه «خرد کردن» (له کردن) بهطور گستردهای از سوی حکومت بهعنوان تهدید یا ابزار سرکوب به کار میرود. بنابراین، این واژه حامل تمام تاریخ تحقیر و سرکوبیست که زنان در خانه، مدرسه، و از سوی نظام تجربه کردهاند.
زن جوان پس از آن، به شکل وسواسگونهای درگیر تصویر جنین—و ماهی—میشود. قلیان میپرسد:
«با زنی که پس از یک سقط جنین خانگی، یخزده، داغدیده و خونریزیدار است، چه میتوان کرد؟ کاچی. کاچی بهترین درمانیست که میشناسم.»
و سپس دستور تهیه آن را مینویسد.
در ادامه، بخش پنجم و پایانی ترجمه کامل، دقیق و بدون خلاصهسازی مقاله «شکنجه و ترس لچس در بدنامترین زندان ایران» نوشته رابین رایت را میخوانید:
قلیان همچنین درباره زندانیان مشهوری چون نرگس محمدی مینویسد، فعال حقوق زنان که به جرم «تبلیغ علیه نظام» محکوم شده بود. محمدی در سال ۲۰۲۳ جایزه صلح نوبل را برد، اما نتوانست شخصاً آن را دریافت کند؛ او همچنان در زندان اوین بود. قلیان روایت او را با دستور پخت پای کدو حلوایی همراه کرده است.
(محمدی دومین زن ایرانی است که برنده جایزه صلح نوبل شده. نخستین نفر شیرین عبادی بود، وکیل حقوق بشری که در سال ۲۰۰۳ این جایزه را دریافت کرد.)
قلیان با زبانی غیرمستقیم و گاه استعاری مینویسد. گاهی تشخیص اینکه آیا داستانی خاص واقعاً برای خودش اتفاق افتاده یا برای یکی از همبندیهایی که هویتشان را پنهان میکند، دشوار است. بهاری توضیح میدهد:
«وقتی او درباره تجربهای مینویسد، خواننده باید درک کند که این ممکن است تجربه خودش باشد یا تجربه دیگری. من بهعنوان مردی که این متن را ویرایش میکردم، دوست داشتم از او بپرسم. اما بیفایده بود. او فکر نمیکرد این موضوع مهم باشد. این تجربه زنانیست که از سیستم زندان ایران گذشتهاند. ممکن است نرگس باشد، کسی که جایزه نوبل را برده، یا کسی که مورد آزار جنسی قرار گرفته. آنها همه تجربههایی مشابه داشتند. این نبوغ کتاب است.»
در عین حال، ساختار تکهتکه و ناهموار کتاب میتواند خواندن آن را دشوار کند، بهویژه برای دنبالکردن شخصیتها یا درک اطلاعات ابتدایی دربارهٔ جرایم ادعاشده یا نظام قضایی ایران.
در ماه مارس گذشته، در روز جهانی زن، «مرکز حقوق بشر ایران» بیانیهای منتشر کرد که در آن، قوانین سختگیرانه و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی در اجرای آپارتاید جنسیتی محکوم شده بود.
در ایران، دختران از سن ۹ سالگی مسئولیت کیفری دارند—سنی که بهعنوان سن بلوغ شرعی تعیین شده—در حالیکه پسران تا ۱۵ سالگی کودک محسوب میشوند.
بهاره غندرهری، مدیر ارتباطات این مرکز، گفته بود:
«سرکوب زنان در ایران صرفاً تبعیض نیست—بلکه سیستمی طراحیشده، نهادمند و هدفمند برای سلطهگریست که برای حفظ چنگ زدن دولت بر قدرت، ایجاد شده است.»
با این حال، زنان ایران شجاعت زیادی نشان دادهاند. جنبش سال ۲۰۲۲، با شعار «زن، زندگی، آزادی»، نخستین بار در تاریخ مدرن بود که دختران و زنان رهبری یک ضدانقلاب را برعهده گرفتند.
دستور پخت مادلن قلیان همراه با داستان روزنامهنگار مرضیه امیری آمده است—کسی که به اتهام «تبانی علیه امنیت ملی» به ده سال و نیم زندان در اوین و ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد، تنها بهخاطر پوشش اعتصابهای کارگری مقابل مجلس.
قلیان مینویسد:
«شب قبل آن را بپز، بگذار توی جیبت، در پیادهرو راه برو، بگذار حجابت کج بیفتد تا کمی باد به موهایت بخورد، و یک گاز از مادلن بزن، در حالیکه رپ در گوشهایت پخش میشود.
بهنام مرضیه امیری، یک کنش کوچک فمینیستی انجام بده.»
قلیان اهل خانوادهای عشایری از جنوب غرب اهواز است، جایی که نخستینبار دستگیر شد. او مینویسد:
«روزی که مردم ما پیروز شوند، در خیابانهای اهواز برایتان کیک خواهم پخت.»
و خطاب به مردم ایران میافزاید:
«آن روز دور نیست. امیدوارم بتوانیم با هم آن را محقق کنیم.»
درباره واژه «Tres Leches»
تِرِس لِچِس (Tres Leches) به زبان اسپانیایی یعنی «سه شیر». این نام نوعی کیک اسپانیاییزبانها است که با سه نوع شیر تهیه میشود:
- شیر معمولی
- شیر تغلیظشده (condensed milk)
- شیر تبخیرشده (evaporated milk)
کیکی نرم، خیس و بسیار شیرین است که در آمریکای لاتین محبوبیت زیادی دارد. در متن مقاله، این کیک نماد «شیرینی زندگی» در دل سیاهی زندان شده.