محسن شریفیان، موسیقیدان و آهنگساز اهل بندر بوشهر، بههمراه هنرمندان بومی استرالیایی از جمله ویلیام بارتون و مادرش، آنتی دلمی بارتون، در تور کنسرتی با نام Harbour to Harbour در استرالیا اجرا خواهند داشت. گروه موسیقی فولکلوریک لیان به سرپرستی شریفیان، با هنرمندان بومی برای ترکیب دو ساز سنتی—نیانبان ایرانی و دیجریدو بومی—همراه میشود.
«دلهامان را برای هم خالی کنیم»
با آنکه ممکن است موسیقی این دو گروه متفاوت به نظر برسد، اما هدف مشترکی آنها را گرد هم آورده است.
شریفیان به SBS فارسی میگوید: «این یک زبان ویژه است که میتواند ما را کنار هم بیاورد، باعث گفتوگو شود و فرهنگهایمان را به هم پیوند دهد. وقتی فرهنگها و موسیقیها به هم متصل شوند، بقیه چیزها هم به هم نزدیکتر میشوند.»
او که قرار است با دخترش لیانا شریفیان اجرا داشته باشد، افزود: «این اجراها برای این است که بیشتر با هم گفتوگو کنیم، نگرانیهایمان را در میان بگذاریم و دلهایمان را برای هم خالی کنیم. تمام شور و اشتیاق ما برای موسیقی سرزمین مادریمان است. نوعی موسیقی با پیشینه تاریخی غنی که راوی بخشهایی از جامعه ما و جامعه بومی استرالیا نیز هست.»
«موسیقی از دل فرهنگ میروید»
شریفیان اهل بوشهر، شهری در جنوب ایران در حاشیه خلیج فارس است. بهدلیل موقعیت بندری و تجاری آن، جمعیت این شهر در صد سال گذشته از فرهنگها و کشورهای مختلف شکل گرفته است.
او میگوید این تنوع تأثیر مهمی بر موسیقی بوشهر گذاشته است: «موسیقی از دل فرهنگ رشد میکند و هر جا که بر پایه فرهنگ و جغرافیای آن مردم باشد، موسیقی خاص خودش را دارد. بوشهر با کشورهای مختلف ارتباط داشته و موسیقیاش شکل چندملیتی به خود گرفته است. این ویژگیها به موسیقی بوشهر شکل خاص و منحصربهفردی دادهاند.»
کمبود حمایت
شریفیان فعالیت موسیقی خود را با گروه لیان از سال ۱۹۹۳ با هدف حفظ موسیقی بوشهری آغاز کرد. اما او میگوید موسیقیدانان ایرانی باید برای زنده نگهداشتن موسیقیشان تلاش مضاعفی کنند.
اگرچه در جمهوری اسلامی ایران برگزاری موسیقی و کنسرتها بهطور کلی مجاز است، اما تولید و توزیع موسیقی با محدودیتهایی جدی مواجه است؛ از جمله ممنوعیت آوازخوانی زنان و نیاز به دریافت مجوز از وزارت ارشاد.
شریفیان میگوید: «موانع زیادی سر راه موسیقی ایرانی وجود دارد و کسی نمیتواند آن را انکار کند، از جمله سختگیری در دادن مجوز کنسرتها. در ایران کسانی هستند که نگاه متفاوتی دارند، با موسیقی همذاتپنداری ندارند و دیدگاه خودشان را دارند. ما به آنها احترام میگذاریم، اما این باعث نمیشود وظیفهمان را فراموش کنیم. موسیقی قومی به حمایت بیشتری نیاز دارد. نبود آن، باعث دلسردی بسیاری از موسیقیدانان میشود چون توجه بیشتری میطلبد.»
«ما هم همین وضعیت را داریم»
هزاران کیلومتر دورتر، در بندری دیگر در استرالیا، ویلیام بارتون میگوید اگرچه موسیقی در استرالیا با محدودیتهای مشابه ایران مواجه نیست، اما او و شریفیان هر دو در مسیر حفظ فرهنگ خود گام برمیدارند.
بارتون به SBS فارسی گفت: «ما هم باید فرهنگمان را از طریق هنر اجرا زنده و پرورش دهیم—این آیین ماست. این چیزی است که هستیم. این در دیانای ماست.»
او تأکید میکند که موسیقی بخش جداییناپذیر آیینهای بومیان استرالیاست—از تولد تا مرگ، ازدواج و بزرگسالی، موسیقی در همه آنها حضور دارد: «موسیقی بسیار بنیادی است. از لحظه تولد برای ما—بهعنوان یک فرد بومی—بخشی از زندگیمان است. به حفظ روایتها و داستانگویی کمک میکند. ما هر کاری لازم باشد انجام میدهیم تا ارتباطمان با سرزمین حفظ شود—و این کار را از طریق موسیقی انجام میدهیم.»
از دیجریدو تا نیانبان
ویلیام بارتون از نوادگان قبیله کالکادونگا است. او در شهر مانت آیزا در ایالت کوئینزلند به دنیا آمد و در خانوادهای متنوع و اهل موسیقی بزرگ شد. در سن هفتسالگی نواختن دیجریدو (یا ییداکی) را آغاز کرد—سازی که بیش از هزار سال قدمت دارد و ساختهی بومیان استرالیاست.
او میگوید: «با گذر زمان، دیجریدو از طریق پیوندهای بین قبیلهای گسترش یافته و حالا هر منظرهای زبان خاص خودش را دارد.»
در این تور، او این ساز را در کنار نیانبان محسن شریفیان خواهد نواخت—سازی بادی که در منطقه بوشهر و خلیج فارس رواج زیادی دارد.
به گفته بارتون، روش نوازندگی دو ساز دیجریدو و نیانبان بسیار شبیه هم است: «خیلی جالبه، چون او (شریفیان) هم از تکنیک تنفس دَوَرانی استفاده میکنه. تکنیک مشترک من در دیجریدو یا ییداکی هم همین تنفس دَوَرانیه—دم و بازدم از طریق بینی، در حالی که اکسیژن رو در دیافراگم ذخیره میکنیم، درست مثل نیانبان.»
اما فراتر از شباهت فنی این دو ساز، هنرمندان هدف مشترکی دارند: نزدیک کردن فرهنگهایشان به یکدیگر، فراتر از صداها و نغمهها.
شریفیان میگوید: «ما خیلی از هم فاصله گرفتهایم و این فاصله روزبهروز بیشتر میشود. بیایید با هم باشیم و از تمام اندوهها و آشوبهایی که در این دنیا هست فاصله بگیریم و به موسیقیهایی از سرزمینهای دور گوش بسپاریم. بیایید همدیگر را در این دنیا گم نکنیم.»