افشاگری جنجالی وال‌استریت ژورنال؛ افسانه‌های یوفو در آمریکا، نتیجه دروغ‌پردازی و فریبکاری پنتاگون بود!

روزنامه وال‌استریت ژورنال در گزارشی افشاکرده که تحقیقات پنتاگون در سال ۲۰۲۴ نشان داده است که برخی از افسانه‌های مربوط به اشیاء پرنده ناشناس (یوفو) در آمریکا، ناشی از اطلاعات نادرستی بوده‌اند که خود ارتش ایالات متحده برای پنهان‌کردن برنامه‌های تسلیحاتی محرمانه منتشر کرده است.
تصویر افشاگری جنجالی وال‌استریت ژورنال؛ افسانه‌های یوفو در آمریکا، نتیجه دروغ‌پردازی و فریبکاری پنتاگون بود!

درواقع ارتش آمریکا با جعل اسناد مربوط به فناوری بیگانگان و دامن‌زدن به شایعات، عامدانه تلاش کرده واقعیت برنامه‌های فوق‌محرمانه تسلیحاتی خود را پنهان نگه دارد.

در دهه ۱۹۸۰، یک سرهنگ نیروی هوایی با ارائه عکس‌های جعلی از بشقاب‌پرنده‌ها به یک بار نزدیک منطقه ۵۱، سعی در منحرف‌کردن توجهات از آزمایش‌های هواپیماهای مخفی مانند F-117 داشت. این اقدام بخشی از یک عملیات اطلاعات نادرست برای محافظت از برنامه‌های سری تسلیحاتی بود.

دفتر حل‌وفصل پدیده‌های ناشناخته (AARO) که برای بررسی این موضوعات تشکیل شده بود، دریافت که بسیاری از افسانه‌های یوفو، از جمله داستان‌هایی درباره فناوری‌های بیگانه و پروژه‌های مخفی، در واقع پوششی برای برنامه‌های نظامی محرمانه بوده‌اند.

یکی از یافته‌های جالب، مراسمی بود که در آن به افسران جدید نیروی هوایی، اطلاعات نادرستی درباره پروژه‌های مرتبط با فناوری بیگانه داده می‌شد، که بعدها مشخص شد بخشی از یک سنت داخلی بوده است.

همچنین، در سال ۱۹۶۷، گزارشی از یک افسر نیروی هوایی درباره مشاهده یک شیء نورانی و از کار افتادن موشک‌های هسته‌ای، بعدها به آزمایش‌های الکترومغناطیسی داخلی نسبت داده شد که بدون اطلاع افسران انجام شده بود.

این اقدامات، اگرچه با هدف حفاظت از امنیت ملی انجام شده بودند، اما به گسترش افسانه‌های یوفو در فرهنگ عمومی و حتی در میان برخی مقامات ارشد نظامی منجر شده‌اند.

ترجمه متن کامل گزارش جول شکتمان و آرونا ویسواناتا با عنوان The Pentagon Disinformation That Fueled America’s UFO Mythology که در ۶ ژوئن ۲۰۲۵، در روزنامه The Wall Street Journal منتشر شده را در ادامه بخوانید؛

یک دفتر کوچک در پنتاگون ماه‌ها مشغول بررسی نظریه‌های توطئه درباره برنامه‌های مخفی بشقاب‌پرنده‌ها در واشینگتن بود که به حقیقتی تکان‌دهنده دست یافت: حداقل یکی از این نظریه‌ها توسط خود پنتاگون دامن زده شده بود.

این تحقیق که به دستور کنگره آغاز شده بود، محققان را به دهه ۱۹۸۰ بازگرداند، زمانی که یک سرهنگ نیروی هوایی به باری نزدیک «منطقه ۵۱» رفت، پایگاهی فوق‌محرمانه در بیابان نوادا. او به صاحب بار عکس‌هایی داد که ممکن بود بشقاب‌پرنده‌ها را نشان دهند. این عکس‌ها روی دیوارها نصب شدند و افسانه‌ای محلی شکل گرفت مبنی بر اینکه ارتش ایالات متحده در حال آزمایش فناوری بیگانگان بازیابی‌شده است.

اما آن سرهنگ در مأموریتی برای پخش اطلاعات نادرست بود. او به بازپرسان پنتاگون در سال ۲۰۲۳ اعتراف کرد که آن عکس‌ها دستکاری شده بودند. کل این عملیات یک فریب بود برای پنهان کردن واقعیت آنچه در «منطقه ۵۱» رخ می‌داد: نیروی هوایی از آن منطقه برای توسعه جنگنده‌های رادارگریز فوق‌محرمانه استفاده می‌کرد؛ سلاح‌هایی که مزیتی حیاتی در برابر اتحاد جماهیر شوروی محسوب می‌شدند. فرماندهان نظامی نگران بودند که این برنامه‌ها در معرض افشا قرار بگیرند، به‌ویژه اگر ساکنان محلی به‌طور تصادفی شاهد پرواز آزمایشی هواپیمایی چون جنگنده F-117 شوند؛ هواپیمایی که واقعاً ظاهری غیرزمینی داشت. ترجیح داده می‌شد که مردم باور کنند این هواپیما از کهکشان آندرومدا آمده است.

این ماجرا که اکنون برای نخستین بار گزارش می‌شود، تنها یکی از مجموعه کشفیات تیم تحقیقاتی پنتاگون بود که سال‌ها ادعا درباره اینکه واشینگتن اطلاعات مربوط به حیات فرازمینی را پنهان کرده، بررسی می‌کرد. این تلاش در نهایت به گزارشی منجر شد که سال گذشته از سوی وزارت دفاع منتشر شد و اعلام کرد این ادعاها بی‌پایه‌اند.

اما، بنا به تحقیقات وال‌استریت ژورنال، خود این گزارش به نوعی پوشش‌دهی بدل شد—نه آن‌گونه که صنعت تئوری توطئه بشقاب‌پرنده‌ها انتظار دارد، بلکه به‌نحوی متفاوت. آنچه در گزارش عمومی منتشر شد، حقیقت برخی از افسانه‌های بنیادین مربوط به یوفوها را پنهان کرد: خود پنتاگون گاهی عمداً این افسانه‌ها را گسترش داده است، به‌گونه‌ای که می‌توان گفت دولت آمریکا عامدانه شهروندان خود را هدف اطلاعات نادرست قرار داده است.

در عین حال، ذات عملیات‌های پنتاگون—دستگاهی بوروکراتیک، مبهم و پر از برنامه‌های مخفی در دل برنامه‌های مخفی دیگر، پوشیده‌شده با روایت‌های ساختگی—زمینه مناسبی برای گسترش این اسطوره‌ها فراهم کرده است.

یافته‌های به‌دست‌آمده، چرخشی شگفت‌انگیز در داستان وسواس فرهنگی آمریکا نسبت به بشقاب‌پرنده‌ها رقم می‌زنند. در دهه‌های پس از پخش رادیویی «جنگ دنیاها» اثر اچ. جی. ولز در سال ۱۹۳۸ که وحشت گسترده‌ای در سراسر کشور ایجاد کرد، گمانه‌زنی درباره بازدیدکنندگان بیگانه عمدتاً در حوزه نشریات زرد، فیلم‌های بلاک‌باستر هالیوودی و کنفرانس‌های پرزرق‌وبرق در لاس‌وگاس باقی ماند.

اما در سال‌های اخیر، این روند به مسیری نگران‌کننده کشیده شد؛ هنگامی که تعدادی از مقامات پیشین پنتاگون علناً ادعا کردند دولت آمریکا برنامه‌ای برای بهره‌برداری از فناوری بیگانه داشته و آن را از دید مردم پنهان کرده است. همین ادعاها باعث آغاز تحقیقات پنتاگون شد.

اکنون شواهدی به‌دست آمده‌اند که نشان می‌دهد تلاش‌های دولت برای گسترش اسطوره‌های مربوط به بشقاب‌پرنده‌ها به دهه ۱۹۵۰ بازمی‌گردد.

این گزارش مبتنی است بر مصاحبه با حدود ۲۴ مقام کنونی و سابق آمریکایی، دانشمندان و پیمانکاران نظامی که در این تحقیقات دخیل بودند، به‌همراه هزاران صفحه سند، فایل صوتی، ایمیل و پیامک.

در مواردی مانند ماجرای فریب در «منطقه ۵۱»، افسران نظامی عمداً اسناد جعلی پخش می‌کردند تا برای برنامه‌های واقعی سلاح‌های مخفی، پرده‌دود ایجاد کنند. در موارد دیگر، مقامات به افسانه‌های یوفو اجازه می‌دادند شکل بگیرد، آن‌هم به‌دلیل ملاحظات امنیت ملی—برای مثال، جلوگیری از شناسایی نقاط ضعف در سامانه‌های محافظتی تأسیسات هسته‌ای توسط شوروی. برخی داستان‌ها زندگی مستقلی برای خود پیدا می‌کردند، مانند ماجرای قطعه‌ای ادعایی از فلز فضایی که پس از سه دهه معلوم شد کاملاً زمینی است. و یک سنت دیرینه، بیشتر شبیه مراسم آزمون وفاداری در باشگاه‌های دانشجویی بود که کاملاً از کنترل خارج شده بود.

بازرسان هنوز در حال بررسی این موضوع‌اند که آیا گسترش این اطلاعات نادرست کار فرماندهان محلی و افسران منفرد بوده یا اینکه برنامه‌ای متمرکز و سازمان‌یافته پشت آن قرار داشته است.

تحقیقات وال‌استریت ژورنال نشان می‌دهد که پنتاگون در نسخه عمومی گزارش سال ۲۰۲۴، واقعیت‌هایی کلیدی را حذف کرده بود؛ واقعیت‌هایی که می‌توانستند برخی از شایعات مربوط به بشقاب‌پرنده‌ها را از بین ببرند، اما به‌دلایل حفاظتی و نیز برای جلوگیری از شرمندگی سازمانی حذف شدند. به‌ویژه نیروی هوایی فشار آورد تا برخی جزئیات حذف شوند، زیرا باور داشت که این اطلاعات می‌توانند برنامه‌های محرمانه را در معرض خطر قرار دهند و به زندگی حرفه‌ای افسران آسیب بزنند.

عدم شفافیت کامل، سوختی تازه برای نظریه‌های توطئه فراهم کرد. نمایندگان کنگره، عمدتاً جمهوری‌خواه، گروهی با عنوان «کاکِس پدیده‌های ناشناس غیرعادی» (UAP) تشکیل داده‌اند که خواستار افشای اطلاعات توسط نهادهای اطلاعاتی درباره این هستند که کدام سازمان‌ها در برنامه‌های بازیابی بقایای یوفوها دخیل‌اند.

بی‌اعتمادی جناح MAGA (طرفداران ترامپ) نسبت به «دولت پنهان» نیز بیشتر به این باور دامن می‌زند که بوروکرات‌های دولتی این اسرار را از مردم آمریکا پنهان کرده‌اند. در جلسه استماع نوامبر گذشته در دو زیرکمیته نظارتی مجلس نمایندگان، نانسی میز، نماینده جمهوری‌خواه کارولینای جنوبی، نسبت به گزارش پنتاگون ابراز تردید کرد و گفت: «من ریاضی‌دان نیستم، اما می‌توانم بگویم که این اعداد با هم جور درنمی‌آیند.»

«به‌قدر کافی احمق»

شان کرک‌پاتریک، دانشمند دقیقی با عینک ته‌استکانی که سال‌ها صرف مطالعه ارتعاشات در کریستال‌های لیزری کرده بود، نزدیک بازنشستگی از خدمات دولتی بود که تماسی دریافت کرد که زندگی‌اش را دگرگون ساخت.

تا سال ۲۰۲۲، او به سمت دانشمند ارشد در مرکز اطلاعات موشکی و فضایی (Missile and Space Intelligence Center) در آرسنال ردستون، نزدیک هانتسویل، آلاباما رسیده بود. ساعت ۶:۳۰ صبح پشت میز کارش نشسته بود، قهوه‌اش را می‌نوشید و گزارش‌های اطلاعاتی شب گذشته را مرور می‌کرد که تلفن رومیزی تاندبرگ او—نوعی فیس‌تایم محرمانه—به صدا درآمد.

تماس از سوی یکی از معاونان معاون وزیر پنتاگون بود که در حال بستن کراواتش گفت: کنگره دستور داده اداره‌ای جدید برای بررسی پدیده‌های ناشناس غیرعادی (UAP) تأسیس شود. او ادامه داد: «من و معاون وزیر فهرستی کوتاه از گزینه‌های مناسب تهیه کردیم و شما در صدر آن هستید.» دلیل انتخاب او را این‌گونه توضیح داد که هم زمینه علمی دارد و هم سابقه تأسیس چندین نهاد درون جامعه اطلاعاتی را.

کرک‌پاتریک پاسخ داد: «این واقعاً دلیل اصلیه؟ یا من تنها کسی هستم که به‌قدر کافی احمقم که بگم آره؟»

به‌سرعت، کرک‌پاتریک اداره «حل و فصل پدیده‌های غیرعادی در همه حوزه‌ها» یا همان AARO را راه‌اندازی کرد. این اداره، جدیدترین حلقه در زنجیره‌ای از پروژه‌های دولتی با نام‌های رمزآلود برای مطالعه یوفوها بود که قدمت آن‌ها به بیش از نیم‌قرن بازمی‌گردد. دفتر AARO در ساختمانی بدون علامت نزدیک پنتاگون قرار داشت، با چند ده نفر کارمند و بودجه‌ای محرمانه.

وظایف این اداره به دو دسته تقسیم می‌شد؛ اول، گردآوری داده‌های مربوط به رؤیت‌های پدیده‌های ناشناس، به‌ویژه در اطراف تأسیسات نظامی، و ارزیابی اینکه آیا این پدیده‌ها می‌توانند با فناوری زمینی توضیح داده شوند. با افزایش توجه عمومی، شمار این گزارش‌ها به‌شدت بالا رفت: از ۱۴۴ مورد بین سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۲۱ به ۷۵۷ مورد تنها در ۱۲ ماه پس از مه ۲۰۲۳.

دفتر حل‌وفصل پدیده‌های ناشناخته (AARO) بسیاری از این موارد را به بالن‌ها، پرندگان و رشد استفاده از پهپادها نسبت داد که باعث شلوغی آسمان شده‌اند.

در بسیاری از گزارش‌های خلبانان از مشاهده گوی‌های شناور، مشخص شد که در واقع انعکاس نور خورشید از ماهواره‌های استارلینک بوده است. برخی رویدادهای غیرقابل توضیح هنوز در حال بررسی‌اند، از جمله احتمال استفاده فناوری‌های خارجی مانند هواگردهای نسل آینده چینی با قابلیت‌های استتار تصویری که ظاهرشان را تغییر می‌دهد.

این اداره دریافت که بعضی رویدادهایی که به‌ظاهر عجیب می‌نمودند، در واقع چندان هم عجیب نبودند. مثلاً در یکی از موارد، ویدیویی از سال ۲۰۱۵ گوی کروی‌ای را نشان می‌داد که با سرعتی ظاهراً غیرممکن از کنار یک جنگنده عبور می‌کرد. در ویدیو، خلبان می‌گوید: «اوه، خدای من رفیق!» و می‌خندد. اما بعدها مشخص شد چیزی برای دیدن وجود نداشته—زاویه دوربین و سرعت نسبی جنگنده باعث شده بود جسم بسیار سریع‌تر از واقعیت به‌نظر برسد.

وظیفه دوم این اداره عجیب‌تر بود: بررسی اسناد تاریخی از سال ۱۹۴۵ برای ارزیابی ادعاهای ده‌ها کارمند سابق نظامی که گفته بودند دولت آمریکا برنامه‌ای مخفی برای بازیابی فناوری بیگانه داشته است. کنگره دسترسی بی‌سابقه‌ای به محرمانه‌ترین برنامه‌های ایالات متحده به این اداره داد تا تیم کرک‌پاتریک بتواند حقیقت این داستان‌ها را روشن کند.

در جریان این تحقیقات، کرک‌پاتریک وارد «تالار آیینه‌ها»یی در درون پنتاگون شد که میان روایت‌های رسمی و غیررسمی پوشانده شده بود. تا حدی، این سطح از محرمانگی قابل درک بود—آمریکا برای چندین دهه درگیر رقابتی مرگبار با اتحاد جماهیر شوروی بود و هر طرف مصمم بود تا در مسابقه تسلیحات عجیب و غریب، دست بالا را پیدا کند.

اما کرک‌پاتریک به‌زودی دریافت که برخی از جنبه‌های وسواس محرمانگی، به مرز خنده‌دار رسیده‌اند. یکی از افسران سابق نیروی هوایی در حالی که به‌شدت ترسیده بود، به تیم کرک‌پاتریک گفت که چندین دهه پیش، درباره پروژه‌ای مخفی مربوط به بیگانگان به او آموزش داده شده بود و به او هشدار داده بودند که در صورت فاش کردن آن، ممکن است زندانی یا اعدام شود. همین ادعا توسط مردان دیگری که هرگز حتی به همسرانشان نیز از آن موضوع چیزی نگفته بودند، تکرار شد.

اما بعداً مشخص شد که این شاهدان قربانی یک سنت عجیب از نوع «آزمون وفاداری» شده بودند.

برای دهه‌ها، فرماندهان جدید برخی از محرمانه‌ترین برنامه‌های نیروی هوایی، به‌عنوان بخشی از جلسه معارفه‌شان، برگه‌ای حاوی تصویری از چیزی شبیه بشقاب‌پرنده دریافت می‌کردند. به آن‌ها گفته می‌شد که برنامه‌ای که اکنون عضو آن شده‌اند، موسوم به «یانکی بلو» (Yankee Blue)، تلاشی برای مهندسی معکوس فناوری آن وسیله پرنده است. سپس به آن‌ها هشدار داده می‌شد که هرگز دوباره درباره آن صحبت نکنند. بسیاری از آنان هرگز متوجه نشدند که کل ماجرا ساختگی بوده است. کرک‌پاتریک دریافت که این سنت از چندین دهه پیش آغاز شده و ظاهراً همچنان ادامه داشته است.

دفتر وزیر دفاع در بهار ۲۰۲۳ یادداشتی خطاب به کل نیروهای نظامی ارسال کرد و دستور توقف فوری این سنت را صادر کرد، اما آسیب قبلاً وارد شده بود.

بازرسان هنوز در تلاش‌اند بفهمند چرا افسران زیردستان خود را گمراه کرده‌اند—آیا این نوعی آزمون وفاداری بوده؟ تلاشی عمدی برای فریب؟ یا چیز دیگری؟

پس از کشف این موضوع در سال ۲۰۲۳، معاون کرک‌پاتریک، این یافته را به آوریل هِینز، مدیر اطلاعات ملی پرزیدنت جو بایدن، گزارش داد. واکنش او، به گفته منابع آگاه، بهت‌زده بود.

او پرسید: «آیا این می‌تواند منشأ این باور مداوم باشد که آمریکا برنامه‌ای برای مخفی کردن اطلاعات مربوط به بیگانگان دارد؟» و ادامه داد: «این چقدر گسترده بوده؟»

پاسخ رسمی این بود: «خانم، ما می‌دانیم که این رویه دهه‌ها ادامه داشته است. داریم درباره صدها و صدها نفر صحبت می‌کنیم. این مردان قراردادهای عدم افشا امضا کرده بودند. آن‌ها فکر می‌کردند این ماجرا واقعی است.»

پناهگاهی در مونتانا

کرک‌پاتریک معمای دیگری را بررسی کرد که به ۶۰ سال پیش بازمی‌گشت.

در سال ۱۹۶۷، رابرت سالاس، که اکنون ۸۴ ساله است، کاپیتان نیروی هوایی بود و در پناهگاهی به اندازه یک کمد دیواری بزرگ نشسته بود و کنترل ۱۰ موشک هسته‌ای در ایالت مونتانا را در دست داشت.

او آماده بود تا در صورت حمله پیش‌دستانه شوروی، حمله‌ای ویرانگر را آغاز کند. حدود ساعت ۸ شب، تماسی از ایستگاه نگهبانی بالای سرش دریافت کرد. جسمی بیضی‌شکل و درخشان به رنگ نارنجی متمایل به قرمز در حال شناور بودن در بالای دروازه ورودی بود، به گفته سالاس. نگهبان‌ها اسلحه‌هایشان را درآورده بودند و به این جسم شناور نشانه رفته بودند. در همان لحظه، صدایی هشداردهنده در پناهگاه به صدا درآمد که نشان از مشکل در سیستم کنترل داشت: هر ۱۰ موشک از کار افتاده بودند.

سالاس به‌زودی متوجه شد که رویدادی مشابه در سیلوهای مجاور نیز رخ داده است. آیا تحت حمله بودند؟ او هرگز پاسخی دریافت نکرد. صبح روز بعد، یک بالگرد منتظرش بود تا او را به پایگاه بازگرداند. در آنجا، به او دستور داده شد که هرگز درباره آن واقعه حرفی نزند.

سالاس یکی از پنج نفری بود که تیم کرک‌پاتریک با آن‌ها مصاحبه کرد و شاهد چنین رویدادهایی در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی بودند. با اینکه ملزم به رازداری بودند، این مردان از دهه ۹۰ به بعد در قالب کتاب‌ها و مستندها شروع به روایت داستان خود کردند.

تیم کرک‌پاتریک این داستان را مورد بررسی دقیق قرار داد و به توضیحی زمینی رسید. دیواره‌های بتنی و فولادی که اطراف سیلوهای موشکی آمریکا را احاطه کرده بود، به اندازه‌ای ضخیم بودند که در صورت حمله اول شوروی، شانس بقا به آن‌ها بدهند. اما دانشمندان در آن زمان نگران بودند که موج شدید امواج الکترومغناطیسی ناشی از انفجار یک سلاح هسته‌ای، سخت‌افزار لازم برای پاسخ متقابل را از کار بیندازد.

برای آزمودن این آسیب‌پذیری، نیروی هوایی دستگاه الکترومغناطیسی خاصی طراحی کرد که می‌توانست چنین موجی از انرژی مخرب را شبیه‌سازی کند، بدون اینکه نیاز به انفجار واقعی بمب اتمی باشد.

این دستگاه که روی سکویی متحرک در ارتفاع حدود ۶۰ فوت (۱۸ متر) بالای تأسیسات نصب می‌شد، پس از فعال‌سازی شروع به ذخیره انرژی می‌کرد، گاه با نوری خیره‌کننده به رنگ نارنجی درخشان. سپس یک انفجار انرژی آزاد می‌کرد که می‌توانست شبیه رعدوبرق به‌نظر برسد.

امواج الکترومغناطیسی از طریق کابل‌هایی که به پناهگاه متصل بودند، عبور کرده و سیستم‌های هدایت موشک‌ها را مختل می‌کردند، سلاح‌ها را از کار می‌انداختند و در ذهن افرادی مانند سالاس تا به امروز نقش بسته‌اند.

اما اگر جزئیات این آزمایش‌ها در آن زمان فاش می‌شد، شوروی می‌توانست بفهمد که زرادخانه هسته‌ای آمریکا قابلیت ازکارافتادن در حمله اول را دارد. به همین دلیل، شاهدان در بی‌خبری نگه داشته شدند.

تا امروز، سالاس باور دارد که شاهد مداخله‌ای میان‌کهکشانی برای جلوگیری از جنگ هسته‌ای بوده که دولت آن را پنهان کرده است. او تا حدی درست می‌گوید. این تجربه، تردیدی عمیق نسبت به ارتش آمریکا و توانایی‌اش برای گفتن حقیقت در او بر جای گذاشته است.

او در گفت‌وگویی با وال‌استریت ژورنال گفت: «پوششی عظیم وجود دارد، نه تنها توسط نیروی هوایی، بلکه توسط تمام نهادهای فدرالی که در این موضوع صاحب‌نظر هستند. ما هرگز درباره فعالیت‌هایی که در جریان بود توجیه نشدیم؛ نیروی هوایی ما را از هرگونه اطلاعات کنار گذاشت.»

اطلاعات نادرستی که درون دیوارهای پنتاگون رها شده بود، نیرویی خطرناک آزاد کرد؛ نیرویی که با گذر زمان تقریباً غیرقابل توقف شد. اسطوره‌ی پارانویایی‌ای که ارتش آمریکا در گسترشش نقش داشت، اکنون ذهن بسیاری از مقامات ارشد خودش را درگیر کرده است؛ کسانی که خود را مؤمن به این افسانه‌ها می‌دانند.

این بحران در سال ۱۹۹۶ به نقطه جوش رسید؛ زمانی که قطعه‌ای فلزی به یک مجری برنامه رادیویی شبانه پست شد. فرستنده مدعی بود به او گفته شده این فلز بخشی از یک سفینه سقوط‌کرده است.